کد خبر: 474736
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
گفت‌وگوي «جوان» با كارگردان و تصويربردار مستند «ميراث آلبرتا»
اين مستند حاصل تلاش تيم چهار نفره دانشجويان دانشگاه شريف است كه با تمركز بر نشان دادن معضل مهاجرت مغزها سعي در بيدار كردن مسئولان دارد. «حسين شمقدري» و «محسن اخوان» كارگردان و تصوير‌بردار اين مستند در گفت‌وگو با «جوان» از شكل‌گيري ايده اوليه ساخت اين فيلم تا تهديد تهيه‌كننده شبكه صداي امريكا مي‌گويند كه در ادامه مي‌آيد.

آقاي اخوان ضمن معرفي خودتان «مركز مستند‌سازي سفير» را هم معرفي كنيد.
من محسن اخوان، دانشجوي ورودي سال۸۶ رشته عمران دانشگاه صنعتي شريف هستم. قريب به دو سال است كه با دوستان مركزي را تأسيس كرديم با نام «مركز مستند سفير». اين مركز كارش به صورت تخصصي در مستند‌سازي است كه يكي از زير مجموعه‌ها و به نوعي سازمان‌هاي تابعه «مجتمع رسانه‌اي اطلس» محسوب مي‌شود. البته مركز مستند سفير عمرش كمتر از مجموعه قبلي است كه ما داشتيم و نامش «گروه آرمان» دانشگاه شريف بود. مستند «يزدان تفنگ ندارد» از جمله كارهاي «گروه آرمان» است كه به وقايع تروريستي گروه شيطاني ريگي در استان سيستان و بلوچستان مي‌پردازد. پس از مدتي از طرف«مجتمع رسانه‌اي اطلس» براي همكاري و تأسيس يك مركز مستند‌سازي دعوت شد و بر اين اساس مركز «مستند سفير» مولود مشترك «مجتمع رسانه‌اي اطلس» و «گروه آرمان» است. 

در «مركز مستند‌سازي سفير» چه نوع كارهايي ساخته مي‌شود؟ توليدات اين مركز را معرفي كنيد.
اخوان: به طور كلي كارهايي كه ما در مركز سفير انجام مي‌دهيم به دو دسته «كارهاي بلند» و «كارهاي كوتاه» تقسيم مي‌شوند. كارهاي بلند در حال حاضر تعدادشان به پنج، شش كار رسيده است. از جمله آنها مي‌توان به مستند «بهاي ديدار» كه در مورد سفر مقام معظم رهبري به استان قم است اشاره كرد كه از طريق تلويزيون هم پخش شد. كار ديگري تحت عنوان «مهار نشده» است كه در مورد پرونده هسته‌اي كشورمان ساخته شد كه اين كار توسط رياست محترم جمهوري رونمايي شد و در تلويزيون هم پخش شد. در مورد «مهار نشده» بايد بگويم كه اين مستند از نظر عرضه و اكران كار بسيار موفقي بود و ما در ۷۲ دانشگاه و مسجد و سازمان‌هاي مختلف و. . . نمايش داديم كه مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفت. كار ديگري با عنوان«دوپينگي‌ها» كه محتوايش نقد فضاي روشنفكري جاري در سينماي ايران است ساخته شد. نهايتاً آخرين و تازه‌ترين مستند ساخته شده در «مركز مستند‌سازي سفير» در رابطه با موضوع مذاكرات هسته‌اي كشورمان با كشورهاي ۱+۵ در مسكو با نام «مقاومت در مدار ۵۵ درجه» است. اما يكي ديگر از توليدات اين مركز موضوع نشست و گفت‌و‌گوي ما يعني «ميراث آلبرتا» است كه معضل فرار مغزها و مهاجرت نخبه‌هاي ايراني را به تصوير مي‌كشد. اين كار با كارگرداني و اجراي حسين شمقدري، تهيه‌كنندگي محمدحسن مددي و با تصويربرداري بنده در مركز سفير و توسط «گروه آرمان» به عنوان مجري طرح توليد شد. البته در اين مستند فقط ما سه نفر نبوديم دوستان ديگري مثل سيدمجتبي حسيني مسئول تيم تحقيقات و بسياري ديگر از دوستان بودند كه به فراخور صحبت‌هايمان از آنها نام خواهم برد. 

آقاي شمقدري چرا به رغم تحصيل در رشته مهندسي به حوزه هنر و مشخصاً كار مستند‌سازي وارد شديد؟
اولين چيزي كه بايد در ابتدا به آن اشاره كنم نسبت بنده و پدرم به عنوان معاون وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي است كه بسياري فكر مي‌كنند ساخت و موفقيت اين مستند به اين انتساب ارتباط دارد. اين گروهي كه تشكيل شده است همگي فارغ التحصيل دانشگاه شريف هستند و اينكه توانسته‌اند ضمن تشكيل خانواده همزمان كار كنند و درس بخوانند اين موفقيت حاصل دسترنج تك تك آنهاست و پارتي بازي يا اصطلاحاً لابي در مورد اين مستند انجام نگرفته است. در واقع ما كمترين ارتباط را طي ساخت اين مستند با وزارت ارشاد داشته‌ايم. ساخته شدن برخي فيلم‌هاي به ظاهر با ژست وطن پرستانه اما در واقع وطن فروشانه در بدنه سينماي ايران يكي از دلايل عمده ورود ما به اين حوزه و انجام كارهاي مستند شد. ارائه چهره واقعي از جامعه ايران با هر دو وجه خوب و بد آن و البته با حفظ شأن و اقتدار ملي كشورمان جزو قاموس و خط فكري و كاري ماست. بچه‌هاي گروه ما همگي مهندسي خوانده‌اند و با توجه به موقعيت‌هاي شغلي مناسب بايد طبعاً به سراغ كارهاي مهندسي مي‌رفتيم. اما بچه‌ها به اين فرصت‌هاي مادي پشت پا زده و به اين فضا بر اساس احساس وظيفه‌اي كه داشتند وارد شدند كه نقش خدا در موفقيت اين گروه غير قابل انكار است. هويت دروني جوانان امروز كشورمان به مثابه يك شير خفته است و ضربان نبض آن نشان مي‌دهد كه اين شير در حال بيدار شدن است و انشاءالله در آينده‌اي نزديك كارهاي بزرگ‌تر و بيشتري را در حوزه فرهنگ و هنر از اين شيران در بيشه خواهيم ديد و شنيد. 

اهداف و چشم انداز مركز مستند سفير براي آينده چيست؟ در واقع افق ديد اين مركز در چه سطحي پيش بيني شده است؟
اخوان: اجازه دهيد پاسخ سؤال شما را با فرازي از فرمايشات رهبري معظم شروع كنم. ايشان مي‌فرمايند: «بعد از ۳۰ سال از انقلابي كه ما كرده‌ايم، حوزه فرهنگ و هنر خاكريز فتح نشده انقلاب اسلامي است». اين خيلي جمله پرمغزي است؛ دستگاه‌هاي فرهنگساز ما در رتبه اول صداوسيما و بعد از آن سينما، رسانه‌ها و. . . است. امروز ما در مرحله‌اي هستيم كه تعداد ناراضيان از صدا و سيما و سينما بسيار زياد‌ند به خصوص سينما كه در اين ايام بر تعداد آنها افزوده شده است. بخشي از جامعه به طور كلي از سينما دل بريده‌اند و اساساً با آن كاري ندارند چون معتقدند اين آن چيزي نيست كه براي آنها و خانواده‌هايشان مفيد باشد. در اين بين ما احساس كرديم كه يك باري بر زمين مانده است و ما بايد بخشي از اين بار را با توجه به توان و قدرتمان به دوش بگيريم. بسياري از افراد هستند كه به ما مي‌گفتند شما پول بيت‌المال را هدر داده‌ايد، چهار سال در دانشگاه دولتي فني و مهندسي خوانده‌ايد اما اكنون داريد كار ديگري انجام مي‌دهيد. پاسخ ما به اين افراد اين است كه يك نفر كه حرفش براي ما بسيار بسيار مهم است در واقع يك سنگر فتح نشده را به همگان نشان داده است. 

كساني كه بايد به سراغ آن مي‌رفتند، نرفته‌اند بنابراين ما انجام اين كار را براي خودمان يك تكليف مي‌دانيم و با تمام نيرو به سمت آن يورش برده‌ايم. ما نمي‌خواهيم در اين راه يك آينده عجيب و غريب را تحت هر عنواني، متصور كنيم. چه اينكه ممكن است ما را به يك رشد حباب گونه برساند در واقع ما به دنبال اين هستيم كه با ساخت كارهاي مناسب، تأثيرگذاري مثبتي در فرهنگ جامعه و كشورمان داشته باشيم. عده‌اي به ظاهر روشنفكر در سينما حضور دارند كه آن را ملك شخصي خودشان مي‌دانند و به كسي اجازه ورود و حضور نمي‌دهند. از طرفي هم حضور اين افراد در سينما باعث شده است كه اگر يك اصطلاحاً بچه حزب اللهي بخواهد وارد اين عرصه شود ديگر همفكران و دوستان به او طعنه خواهند زد كه «اي بابا تو هم منحرف شدي؟» شما جشنواره فيلم عمار را ديديد كه چه اتفاقاتي رخ داد؟ كسي در اين بين فكر نمي‌كند كه بالاخره چه كسي بايد بيايد و كاري انجام دهد؟ در يك جمله بگويم كه افق ديد ما تأثيرگذاري در سطح كلان است ولي خيلي هم نمي‌خواهيم خودمان را گول بزنيم كه تمام قله را فتح كرده‌ايم و چه و چه. خبر خوشي كه اين روزها نويد و شميم آن را مي‌شود استشمام كرد اين است كه يك جريان نوظهور و ارزشي در قسمت فرهنگ و هنر در حال رويش است كه نشان دهنده آينده‌اي پر از حرف‌هاي نو و مثبت از جانب جوانان بي‌ادعا اما پر انرژي است. 

فرآيند انتخاب سوژه و چگونگي تصميم براي ساخت يك مستند در مركز سفير به چه شكلي ست؟
شمقدري: ببينيد شاه بيت قضيه فقط دغدغه است. ما در بحث ساخت مستند«يزدان تفنگ ندارد» با يك فضاي نخبگاني روبه‌رو بوديم كه درگير مسئله فتنه و ديگر اتفاقات سياسي بودند. رسانه‌هاي معاند متعددي بودند كه حرف‌هاي زيادي مي‌زدند اما آنچه را كه ما با آن زندگي مي‌كرديم و مي‌ديديم گفته نمي‌شد. بنابراين ما هم مجبور شديم كه پس از طي كردن دوره آموزشي با اختلاف يك سال از آن اتفاق دوربين به دست گرفته و وارد آن موضوع شويم. اصل قضيه نحوه انتخاب سوژه دغدغه است، اگر روزي برسد كه ما دغدغه نداشته باشيم به رغم داشتن هر نوع مكانيسم انتخاب سوژه و. . . روح قضيه از بين مي‌رود. ما بايد نسبت به جايي كه زندگي مي‌كنيم و با آدم‌هايي كه در ارتباط هستيم دغدغه داشته باشيم. فكر كنم اكثر سوژه‌هاي ما از خودمان و آدم هايي كه با آنها زندگي كرديم شروع شده است. 

«ميراث آلبرتا» چگونه شكل گرفت؟ كليتي از اين مستند و نحوه متولد شدنش برايمان بگوييد.
شمقدري: ميراث آلبرتا يك دغدغه پنج ساله بود. ما در جبهه علمي مهندسان كشور پنج سال زندگي كرديم. بچه‌هاي نخبه كشور گلچين مي‌شوند و عصاره آنها مي‌آيند در دانشگاه شريف و تحصيل مي‌كنند. بعد از اتمام دوره كارشناسي آنهايي كه به درد مملكت مي‌خورند يا مي‌روند يا نمي‌توانند بروند بالاجبار در ايران مي‌مانند، عده‌اي هم كه بعداً مي‌روند. اما تعداد بسيار اندكي هم كه مي‌مانند انگيزه‌هاي خاصي براي ماندنشان دارند. اين مسئله براي ما يك معضل جدي بود و احساس كرديم كه راجع به اين بايد كاري كرد تا ديده شود، چون اگر ديده شود امكان جلوگيري از وقوع آن وجود خواهد داشت. اين يك مسئله‌اي بود كه ما با آن در دانشگاه شريف زندگي مي‌كرديم.
اخوان: اين كار در دانشگاه شريف سكه‌اش رايج است. شما هر طرف كه سر بچرخاني اين موضوع ديده مي‌شود. لذا اينكه آقاي شمقدري مي‌گويد برايمان دغدغه شده بود درست است و ما با آن غريبه نبوديم.
شمقدري: به طور كلي سعي كرده‌ايم كه به سراغ سوژه‌هايي برويم كه داراي خاصيت استراتژيك باشند و ما هم نگاه استراتژيك به آن داشته باشيم. مسئله مهاجرت نخبگان فوق‌العاده استراتژيك است. امروز كه جهاد ما يك جهاد علمي است و حوزه جنگ ما جنگ نرم و علمي است. اگر مبارزان و تكاوران ما يعني همان بچه‌هايي كه در رشته‌هاي مختلف علمي تحصيل كرده‌اند و خبره شده‌اند، پشت خاكريز دشمن قرار بگيرند و در آن جبهه بجنگند قطعاً به نفع ما و كشور نخواهد بود. در بخشي از مستند «ميراث آلبرتا» دكتر خليلي در فيلم مي‌گويد: «ناسا» براي پسر من آفر(دعوت به كار) فرستاده بود كه با حقوق ماهانه ۱۲ هزار دلار برايشان كار كند. من هم به پسرم گفتم اگر مي‌خواهي موشك بسازي و به فرق سر من بكوبي، برو و آنجا مشغول شو! حالا جالب اين بود كه شبكه VOA يك استادي به نام دكتر«نيري» را كه در دانشگاه كاليفرنيا كار مي‌كند را آورده بود در جواب حرف‌هاي دكتر خليلي گفت: «در ناسا كه بمب نمي‌سازند؟ چه كسي گفته كه در ناسا بمب مي‌سازند؟» خب اينها عقلشان نمي‌رسد كه دكتر خليلي با آوردن يك استعاره قصد داشته به فرزندش بفهماند كه در صورت موافقت با اين كار رفته است پشت خاكريز دشمن و عليه كشورش وارد جنگ شده است! ضمن اينكه اگر روزي جنگي صورت بگيرد قطعاً دانشمندان ناسا به كمك نيروهاي نظامي‌شان خواهند آمد و با استفاده از اطلاعات ماهواره‌اي در هدايت موشك‌ها و غيره به مثابه چشم نظاميان امريكايي عمل خواهد كرد. هرچند به نظر مي‌رسد كه آن استاد دانشگاه كاليفرنيا به واقع خواسته است از هويت و كار خودش در كمك به ناسا دفاع كند. به طور كلي ما در صدد روشن‌تر كردن اين راه براي دوستاني باشيم كه قدم در اين مسير گذاشته يا مي‌خواهند بگذارند. هدف ما به فكر واداشتن دانشجويان و مخاطبان اين مستند بوده كه بحمدالله تا حدودي هم موفق بوده‌ايم. 

حرف كلي و اساسي ميراث آلبرتا چيست؟
شمقدري: حرف كلي «ميراث آلبرتا» به بچه‌هاي نخبه كشور اين است كه اگر شما به خارج از كشور برويد قطعاً شما را هم تحويل مي‌گيرند و هم از نظر مالي و داشتن زندگي راحت شما را تأمين خواهند كرد اما خروجي و ادامه اين كار براي كشورت و تويي كه مي‌خواهي يكي را انتخاب بكني چيست؟ «ميراث آلبرتا» مي‌گويد اگر برايت مهم است كه براي كجا كار بكني و اگر برايت هدف زندگي‌ات مهم است، بدان كه اگر بروي تو ديگر سرباز غرب شده‌اي. تو به آنجا رفته‌اي كه در جبهه آنها باشي. ما مي‌خواهيم اين روشن‌بيني را براي افرادي كه در فكر اينچنين كاري هستند به وجود بياوريم، زيرا بسياري از اين بچه اينها را نمي‌دانند و نادانسته به آنجا مي‌روند و به روزي دچار مي‌شوند كه ديگر نمي‌توانند برگردند. در واقع اگر كسي عقيده‌اش اين است كه بايد به غرب برود و در جبهه آنها عليه كشورش مبارزه كند بايد برود چون به درد كشور خودش نمي‌خورد! اما اكثر بچه‌هاي ما اينجوري نيستند، كشورشان، فرهنگشان و مردم‌شان را دوست دارند. ميراث آلبرتا استعاره‌اي است از دانشگاه‌هاي غرب و امريكا كه براي دانشجويان داراي محيطي جذاب و سطح علمي مناسبي است اما اين دانشگاه‌ها دو تا ارث براي ما دارند، يكي اينكه نخبه‌ها و مغزهاي ما را به سمت خودش جذب كرده و چرخ علمي و پيشرفت خودش را مي‌گرداند و دوم اينكه كشور ما را از داشتن آنها محروم كرده و از وجود آنها خالي مي‌كند. نخبه‌هايي كه در كشور خودشان مي‌توانند خيلي مؤثر باشند. حرف اصلي «ميراث آلبرتا» اين است كه اگر در كشور مشكلات و مصائب هست، خودش حامل اين پيام است كه بايد آنها را رفع كرد. خب چه كسي بايد به جنگ مشكلات برود؟ آيا كسي غير از نخبه‌ها و جوانان بايد بيايند و اين كار‌ها را حل كنند؟ 

چرا در «ميراث آلبرتا» فقط به بررسي مشكلات دانشجويان شريف پرداخته‌ايد؟ آيا در ديگر دانشگاه‌هاي كشور مهاجرت نخبه‌ها اتفاق نمي‌افتد؟
اخوان: جواب كوتاهش اين است كه «چون صد آمد نود هم پيش ماست!» وقتي كه شما اشاره بكنيد به اينكه مثلاًً در دانشگاه شريف يك چنين اتفاقاتي در حال وقوع است، اگر مسئولي يا مديري قرار است به فكر بيفتد همين يك مصداق از شريف كافي است. بله در دانشگاه تهران، دانشگاه صنعتي اميركبير، حتي در دانشگاه آزاد هم اين اتفاقات در حال رخ دادن است. در مورد دانشگاه هم اين ايراد را به ما مي‌گيرند كه شما چرا فقط به كانادا اشاره كرده‌ايد؟ مالزي، ارمنستان، هند، اوكراين و. . . را هم ببينيد. باز هم پاسخ ما اين است كه ما يك مشتي نمونه خروار نشان داده‌ايم و به دنبال نشان دادن يك بخش يا رشته و دانشگاه خاص نبوده‌ايم بلكه هدف به تصوير كشيدن يك معضل مهم و اساسي بوده است. از طرفي به خاطر آشنا نبودن تيم سازنده با ديگر رشته‌ها و بقيه مسائل مرتبط ترجيح داديم با فضايي كه نسبت به آن آشنايي داريم و با آن بيشتر محشور هستيم، كار را انجام دهيم. 

شمقدري: نكته‌اي كه بايد به آن توجه داشته باشيم اين است كه «ميراث آلبرتا» اصل رفتن را بد نمي‌داند. در بخشي از فيلم يك دانشجويي كه به سرزمين‌هاي نور رفته است و داخل يك كانال در حال قدم زدن است مي‌گويد:من به خاطر اينكه مي‌خواهيم حكومت شيعي تشكيل بدهيم، حاضرم همه سختي‌ها را تحمل كنم و بمانم مملكتم را بسازم و اگر مسئله‌اي باشد كه جوابش آن طرف باشد و راه ديگري نداشته باشد حاضرم شش هفت سال بروم و جوابش را پيدا كنم و برگردم. در واقع «ميراث آلبرتا» مي‌خواهد بگويد كه رفتن با هدف خودش مي‌شود جهاد و اين همان جهادي است كه نخبه‌ها و مغزهاي علمي كشور ما بايد به آن توجه داشته باشند و به آن عمل كنند. 

آيا اين مستند بازخورد خاصي هم داشته است؟
اخوان: يكي از مديران صداي امريكا (VOA) به ما ايميل زد و گفت من تهيه كننده صداي امريكا هستم و مي‌خواهم مستند شما را پخش كنم. زماني بود كه ما يك بخش اوليه از فيلم را گذاشته بوديم روي اينترنت. ما هم به او گفتيم كه كل فيلم را روي اينترنت مي‌گذاريم ولي تو مردش نيستي كه آن را پخش كني در واقع اگر مردي آن را پخش كن! اين اتفاق هم افتاد و آن‌را پخش نكردند، بعداً يك مقدار گزيده‌اي از آن را در برنامه «شباهنگ» پخش كردند كه ما هم به آنها گفتيم كه چرا همه فيلم را پخش نكرديد؟ گفتند كه بايد رضايت‌نامه كتبي بدهيد تا آن را پخش كنيم! ما هم به آنها گفتيم كه ما از شما پول نمي‌خواهيم ضمن اينكه وقتي همه فيلم روي اينترنت هست و شما مثل بقيه مي‌توانيد آن را دانلود كنيد ديگر چه نيازي به رضايت‌نامه كتبي داريد؟ خب اين براي ما واضح بود كه فقط براي حفظ پز روشنفكري اين حرف را زدند، از طرفي هم فكر نمي‌كردند كه ما پاسخ مثبت بدهيم. BBC فارسي هم در يك برنامه با حضور نوري زاده و چند استاد دانشگاه آن را به اصطلاح نقد كردند. شبكه «پارسTV» هم كه متعلق به منافقين است ضمن نمايش بخش‌هايي از آن، تلاش زيادي كرد تا فيلم را فشل نشان دهد. در حوزه داخل هم بايد عرض كنم كه اين مستند ظرف مدت ۲۰روز در بيش از ۳۰دانشگاه نمايش داده شد. اما متأسفانه اصلاً مورد توجه و التفات رسانه‌هاي ما قرار نگرفت يعني در واقع به اندازه برنامه مسابقه پل‌هاي ماكاروني هم به آن توجه نشد. ما با برخي از رسانه‌ها و خبرگزاري‌ها صحبت كرديم اما حتي يك خط خبر در اين زمينه كار نكردند. همه اينها در حالي است كه نمايش اين مستند و مهمتر از آن يك برنامه‌اي كه بچه حزب‌اللهي‌ها آن را تدارك ديده بودند با يك ركورد تماشاگر در دانشگاه شريف مواجه شد. حتي در اكران اين فيلم در دانشگاه اميركبير بيش از ۱۲۰۰ نفر حضور داشتند اما آنقدر كه در رسانه‌هاي بيگانه و دشمن انعكاس داشت برعكس، در رسانه‌هاي داخلي هيچ بازخوردي نداشت و اين يكي از گلايه‌هاي ما به رسانه‌ها و مطبوعات است. شما اگر نام اين مستند را در اينترنت بزنيد هزاران صفحه برايش باز مي‌شود، حتي ركورد‌هاي آن بيشتر از يك آدم فتنه‌گري است كه سال۸۸ در ايران غائله‌اي به پا كرد. اين فيلم در يوتيوب كه يك سايت مرجع در نمايش ويدئو است صدها هزار بازديد داشته است و اين آمار و ارقام هرچه بيشتر مي‌شود رنجش ما از رسانه‌هاي خودمان هم بيشتر مي‌شود و اين سؤال برايمان پيش مي‌آيد كه چرا با اين مستند به اين شكل برخورد شد؟ چرا فلان مجري معروف كه همه اتفاقات دانشگاه‌ها را پوشش تلويزيوني مي‌دهد حتي از تماس و پيگيري ما براي پوشش اكران در شريف عصباني مي‌شود و سر ما داد مي‌كشد؟ اينها بخشي از بازخوردها و گلايه‌هاي ماست. 

صحبت‌هاي پاياني و احياناً حرف نگفته‌اي اگر داريد بفرماييد. 

شمقدري: فقط مي‌خواهم از عزيزان و بزرگواراني مانند آقايان فراستي، شريفي‌نيا، طالب‌زاده، انتظامي، مسئولان دانشگاه شريف و مجتمع رسانه‌اي اطلس و تمامي دوستان همكار خودمان كه براي ساخت و بهتر شدن اين مستند زحمت كشيده‌اند تشكر و قدرداني ويژه بكنم. من در پايان مي‌خواهم تهديد بكنم BBC و VOA و ديگر رسانه‌هاي غرب را مبني بر اينكه يك اتفاقاتي در حال رخ دادن است، حواستان باشد! يك جريان جديدي كه در حال تبديل شدن به سيل است به سمت شما در حركت است و مي‌خواهد خيلي محكم‌تر از قبل رودر روي شما بايستد! 

اخوان: ما از مسئولان هيچ انتظاري نداريم و «نق» هم نمي‌زنيم كه چرا از ما حمايت نمي‌كنيد. برخي از دوستان همكار و ياري دهنده را آقاي شمقدري گفتند اما عزيزاني هم مثل آقايان جواد شمقدري، ابوالقاسم طالبي، وحيد جليلي، اسفنديار شهيدي و سيدناصر هاشم‌زاده كه اين افراد كساني هستند كه در ساخت «ميراث آلبرتا» به ما بسيار زياد كمك كردند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار