اين مجموعه كه با يك مقدمه آغاز ميشود، ابتدا به تشريح موجز مختصات زماني و مكاني يكي از اردوگاهها و شرايط دوران شروع جنگ ميپردازد. دقت و تامل در چند برگ نخستين براي درك كل كتاب ضروري است. يكي از ويژگيهاي «جنگ را ما شروع كرديم » در مقايسه با ديگر آثار منتشر شده پيرامون جنگ، يكي بودن راوي و نويسنده است كه اين برجستگي ميتواند امتيازي در راستاي مستند بودن رخدادها و در نهايت جلب صادقانه اعتماد مخاطب باشد. ناصر كه سربازي ۱۹-۱۸ ساله است از روزگار نوجواني خود و اوضاع كشور و رفتنش به خدمت سربازي در سال۶۰، كتاب را شروع ميكند. سپس ورودش را به يك اردوگاه در حوالي شهر سمنان در خرداد ماه ۱۳۶۱، درست در زمان عمليات بيت المقدس (فتح خرمشهر) شرح ميدهد.
او كه آنروزها نيز دستمايهاي در نويسندگي و شاعري داشت در حد بضاعت، به فكر ثبت و ضبط وقايع ميافتد، هر چند به اعتراف خودش امكانات امروز با آن دوران قابل قياس نيست و گرفتن عكس كه ميتوانست كمك زيادي به اين سرباز بكند به سادگي امكان پذير نبوده است و نقطه اتكاي او امروز پس از گذشت ۳۰ سال به يادداشتهاي پراكنده، چند تصوير و از همه بيشتر خاطراتي است كه در طول اين همه سال با او همراه بوده و با تكرار شفاهي و نقل و روايتشان و همچنين مرور، آنها راتر و تازه نگه داشته است. در «جنگ را ما شروع كرديم» روايت داستانها و اتفاقات با توجه به وحدت روايتگر و نويسنده به واقعيت بسيار نزديك است. نام كتاب بنا به گفته نويسنده، برميگردد به جملهاي كه يك اسير بعثي با خون خودش بر ديوار درمانگاه اردوگاه مينويسد. او نوشت: « نحن بدأناالحرب » كه معنياين عبارت همان عنوان كتاب است يعني «جنگ را ما شروع كرديم.»
نويسنده معتقد است براي بيان حقايق تلاش زيادي كرده تا از ساخت اغراقآميز قدّيس يا ابليس بپرهيزد و هر آنچه را كه ديده بر كاغذ بياورد تا وامدار خوانندگان و نسلهاي آتي نباشد. همچنين در هر حال به شكلي كه جنبهي شعار و بيانيه نداشته باشد، پليدي و زشتي جنگ را ـ اگر چه نه چندان شفاف ـ در ميان فصول به رخ ميكشد. ناصر صارمي يادداشتهايي مفصل را با عنوان «خرداد كه ميشود» آماده چاپ و نشر دارد كه آن نيز حاوي خاطرات و گزارشهاي داستاني او از اردوگاههاي اسراي عراقي در ايران است و بيشتر جنبه تاريخي دارد. «جنگ را ما شروع كرديم»، گذشته از بيان برههاي از تاريخ ايران، دلاوري و از خودگذشتگي و خودباوري رزمندگان ايراني را كه منجر به اسارت اين همه اسير عراقي گرديده و رفتار انساني سربازانِ خودي با آنها را از نظر ميگذراند.
چند تصوير و يادداشت نيز در لابه لاي كتاب به چشم ميخورد كه به سنديت آنها كمك مينمايد. نويسنده ميگويد: در عراق به دليل ناكامي در جنگ و شرايط بد و نامطلوب پس از آن، كسي اشتياقي براي پرداختن به حقايق جنگ هشت ساله ندارد يا شايد حتي تمايلي به شنيدن در مردم نباشد بنا بر اين ما بر خود ميدانيم واقعيتها را بيكم و كاست تا جايي كه ممكن و صلاح است قلم بزنيم و به زبانهاي ديگر نيز برگردانيم.
حتماً آدمهاي بسياري از آن روزگار به جا ماندهاند كه در ديگر نقاط دنيا زندگي ميكنند و اين وقايع را به ياد دارند و مايلند كه بخوانند و به حقايقي برسند. اگر ما كه مربوط به همان دوره هستيم، حقايق جنگ را بازگو نكنيم باعث ميشود تا نسلهاي بعدي، خودشان حقيقت را از لا به لاي صفحات تاريخ بيرون بكشند، اسم آن را كشف بگذارند و به هر شكل كه خواستند بهرهبرداري كنند. نويسنده «جنگ را ما شروع كرديم» ادعا ميكند كه اين كتاب كاري تازه و متفاوت است هر چند كه مشتاقانه منتظر حرفهاي خوانندگان ميماند. او ميگويد كه اردوگاههاي اسراي عراقي غالباً توسط ارتش و به خوبي اداره ميشد اما زواياي پنهان و مهمي از آن حالا به دلايل بسيار در جايي درج نگرديده است.