«آيا اين مرد يك پرنده است؟ يك هواپيما است؟ نه اين مرد سوپر سهراب است. سوپرمن ايراني كه در مقابل ميدان آزادي تهران ايستاده است تا درباره تأثيرات تحريم امريكا و اروپا بر حرفهاش به عنوان يك هنرمند سخن بگويد.» اين عبارات آغازگر گزارش روزنامه گاردين انگليس درباره يكي از هنرمندان جوان ايراني است كه به شكلي سمبليك اعتراض خود به تحريمهاي غرب عليه ايران را نشان داده است؛ تحريمهايي كه جدا از اثرات مخربشان بر ابعاد مختلف زندگي مردم، به شكلي جداگانه بر زندگي قشر هنرمندان كشور نيز اثر گذاشته است؛ از كمبود مواد اوليه هنرمندان تا پا پس كشيدن مؤسسات هنري امريكايي از وارد كردن آثار هنري بيهمتاي ايران به اين كشور. با اينكه تحريمهاي امريكا و اروپا بسياري از هنرمندان را از ادامه فعاليتهاي هنريشان محروم كرده اما در عين حال هشدار برخي چهرههاي آكادميك اين كشور به فقدان آثار هنري ايران در نمايشگاههاي هنري امريكا را در پي داشته است.
به گزارش «جوان»، در زمينه اثرگذاري تحريمها بر زندگي هنرمندان ميتوان به سناريوهاي مختلفي اشاره كرد كه كار را هم براي هنرمندان ايراني و هم براي عرضه هنر ايران در امريكا و گالريداران امريكايي علاقهمند به اين هنر اصيل و بيهمتا دشوار كرده است. در چنين فضايي، سهراب كاشاني، هنرمندي تهراني كه به دليل دشواريهاي فرآيند اخذ ويزا از سفر به امريكا و شركت در يك كنفرانس هنري باز مانده است براي انعكاس برخوردي كه با او صورت گرفته طي حركتي نمادين، تصويري از خود را در قالب لباسي مشابه سوپرمن به روزنامه «گاردين» انگليس ارسال كرده است.
كاشاني لباسي شبيه لباس سوپرمن را بر تن كرده و درست در وسط لباس و روي سينهاش به جاي علامت اختصاري سوپرمن، علائم اختصاري (س س) به چشم ميخورد كه به معناي سوپر سهراب است.
روزنامه گاردين با ياد كردن از او به عنوان نمادي از جهان هنر معاصر ايرانيان كه بالهاي خلاقيتشان بريده شده است، طي گزارشي مينويسد: « او يك پرنده است يا هواپيما؟ هيچ كدام. او سوپرمن ايراني است كه درست در مقابل ميدان آزادي تهران ايستاده است. همان ميداني كه زماني محور شكلگيري انقلاب سال 1979 ميلادي و نيز شلوغيهاي پس از دوران انتخابات در سال 2009 بود. كاشاني ميگويد كه به جز ظرف شستن، لباس شستن، غذا درست كردن و چرخيدن در فيسبوك كار خاص ديگري انجام نميدهد و به عبارتي كاملاً منزوي شده است.»
در ادامه گزارش گاردين آمده است: «سوپر سهراب نقش مهمي را در عكسها، فيلمها و كميكهاي كاشاني ايفا ميكند. زندگي او آينه تمامنماي يك هنرمند ايراني سطح متوسط است كه گرفتار تحريمهاي بينالمللي شده است.»
اخيراً قرار بود كه كاشاني براي سخنراني در سمپوزيوم «ايران: هنر و گفتمان» كه از سوي انجمن آسيا و دانشكده ارتباطات آننبرگ دانشگاه پنسيلوانيا برگزار شد، به امريكا سفر كند اما از آنجاكه مقامات ايالات متحده امريكا سر وقت به درخواست ويزاي او پاسخ مثبت ندادند، كاشاني از سفر به امريكا و حضور در اين مراسم باز ماند. يكي ديگر از مهمانان و سخنرانان اين برنامه حميد كشميرشكن، پژوهشگر و سردبير فصلنامه هنر فردا بوده است كه او نيز نتوانسته ويزايش را به موقع از امريكاييها دريافت كند.»
كاشاني همچنين طي گفت و گويي تلفني به گاردين گفته است: «تحريمها به صورت مستقيم بر زندگي هنرمندان ايراني اثر ميگذارد، به خاطر تحريمها در ايران يكسري وسايل و تجهيزات هنري ناياب شده است. هنرمندان رنگهاي مورد نظرشان را پيدا نميكنند و برخي تجهيزات ديجيتالي براي آنها ديگر قابل دسترسي نيست. برخي مجسمهسازان قادر به ادامه كار نيستند، چراكه مواد مجسمهسازي كمياب شده است و برخي از آنها به جاي مجسمهسازي به هنرهاي تصويري و ويدئويي رو آوردهاند.»
گاردين نوشته است: «در چند سال اخير كه امريكا و متحدان اروپايياش تحريمها عليه ايران را افزايش دادهاند و تحرك اقتصادي و بينالمللي اين كشور را تحت فشار قرار دادهاند چندين هنرمند مجبور شدهاند كارشان را رها كنند.»
در اين بين حتي مونرو پرايس، مدير مركز مطالعات ارتباطات جهاني دانشگاه پنسيلوانياي امريكا نيز نسبت به كارشكني امريكاييها و عدم صدور به موقع رواديد براي دو هنرمند ايراني واكنش نشان داده و از اينكه دو چهره مهم از ايران نتوانستند در اين كنفرانس شركت كنند، ابراز نااميدي كرده است.
كارشناسان، موزهداران و گالريداراني كه در انجمن آسيا شركت كرده بودند نيز سخنان نااميدكننده اين هنرمند ايراني را تأييد كردند. فرشته دفتري، موزهدار ايراني كه اخيراً نمايشگاهي از هنر مدرن ايران را در انجمن آسيا برپا كرده است، محدوديت به همراه آوردن تنها يك كار هنري از ايران به امريكا را از عوارض ناشي از تحريمها دانست. با اين حال ساموئل كاتلر كه يك مشاور امور سياسي است در گفتوگو با گاردين خاطرنشان كرده است كه واردات آثار هنري ايران در اكثر موارد معاف از تحريمهاي غرب است.
كاتلر گفته است: «سختگيريها و تحريمهاي امريكا شامل حال آن دسته از آثار هنري ايران ميشود كه به صورت محمولههاي بزرگ و با كشتي وارد شوند يا اينكه پولي بابت اين آثار به هنرمندان ايراني پرداخت شود.»
بر اساس اين گزارش، در زمينه اثرگذاري تحريمها بر زندگي هنرمندان ميتوان به سناريوهاي مختلفي اشاره كرد كه كار را هم براي هنرمندان ايراني و هم براي عرضه هنر ايران در امريكا و گالريداران امريكايي علاقهمند به اين هنر اصيل و بيهمتا دشوار كرده است. اگر گالريداري امريكايي مايل به واردات آثار هنري ايران باشد بايد مقدمات انجام اين كار را فراهم كند و وارد مراحل پيچيدهاي شود كه ممكن است هنوز هم مشمول مقررات دست و پاگير امريكا و تحريمهايش باشد. گالريداران امريكايي به اين منظور نياز به مجوز خاصي دارند كه بايد آن را از دفتر كنترل داراييهاي خارجي وزارت خزانهداري اين كشور (OFAC) دريافت كنند. اما مراحل صدور چنين مجوزي براي اين قبيل معاملات معمولاً پروسهاي زمانبر است كه چهار الي شش ماه طول ميكشد.
امروزه تحريمها و سختگيريهاي امريكا عليه ايران منجر به اين شده است كه بسياري از مؤسسات هنري امريكايي عطاي واردات آثار هنري ايران را به لقايش ببخشند. سندرا اسكارويدا، موزهدار خصوصي اهل نيويورك و مهمان سمپوزيوم اخير به گاردين گفته است كه بسياري از مؤسسات هنري امريكا با پيشبيني دشواريهاي واردات آثار هنري ايران به كشورشان به رغم تمايلي كه دارند، هيچ تلاشي در اين راه نميكنند.
اين موزهدار معروف امريكايي در سخناني تأملبرانگيز گفته است: «در دستهبنديها، هنر در زيرشاخه اطلاعات قرار ميگيرد كه از تحريمها معاف است. اين نمونهاي از آزاديهاي صوري در امريكا است كه ادعا ميكنيم آزادي واقعي است. به رغم وجود چنين تعريف قانوني از هنر به عنوان اطلاعات و در نتيجه معاف بودن اين هنر از تحريمها، بسياري از مؤسسات هنري در امريكا در اقدامي پيشگيرانه اين تحريمها را بر خود اعمال ميكنند.»