دكترحسين قناديان، متولد 1338 است. كارشناسي علوم سياسي، كارشناسي ارشد روابط بينالملل وزارت خارجه ودكتراي مديريت فرهنگي را دارد. معاونت سياسي بسيج دانشجويي از سال 72 ـ 71، مسئوليت بسيج دانشجويي كشور در استان تهران، مسئول كانونهاي فرهنگي - هنري جوانان از سال 75، فعاليت درشوراي عالي جوانان، بسيج و كارگاههاي مختلف آن از سال 81 درسوابق فعاليتهاي فرهنگي ـ هنري ايشان ديده ميشود. به گفته خودش، درعرصه هنر درسال 1379 بعد از فرمايش مقام معظم رهبري درديدار با جمعي از مسئولان سپاه و بسيج كه فرمودند:«به حوزه جوانان بيشتر بپردازيد و عرصههاي نويني را براي جوانان بازكنيد كه هركسي احساس كند وارد بسيج شود ميتواند ذائقهها و دغدغههاي خودش را ببيند و به آن جامه عمل بپوشاند.» به طور شفاف و رسمي، وارد فعاليت درعرصه هنر ميشود و از سال 84 به بعد، سازمان بسيج هنرمندان را پايهگذاري ميكند كه از آن زمان تاكنون، رياست اين سازمان را به عهده دارد. به بهانه سالروز «بسيج هنرمندان» كه مصادف با سالروز «هنرانقلاب اسلامي» و سالروزشهادت «شهيد سيدمرتضي آويني» است، با ايشان به گفتوگو نشستهايم كه ميخوانيد.
آقاي دكتر! درمورد جامعه هدفي كه براي سازمان بسيج هنرمندان تعريف كردهايد، بگوييد. اين جامعه، براي مخاطب خاص هنرمند است يا عام؟
بسم الله الرحمن الرحيم. جامعه هدفي كه ما براي سازمان در نظر داريم به صورت اطلاق عام آن در تمامي هنرمندان در حوزههاي مختلف كه دركل كشور وجود دارند، تعريف ميشود. اين هنرمندان و بخشي از حوزه ادبيات هم شامل اين قسمت ميشود. براي مثال ما حوزه شعر، طنز و ادبيات داستاني را هم در قالب هنر در نظر ميگيريم. همچنين شقوق مختلف هنر اعم از سينما، نمايش و تئاتر، موسيقي، صنايع دستي و هنرهاي تجسمي با همه گستردگي و ابعادش را. درحقيقت هنرمندان هفت رشته هنري و ادبيات را، ما به عنوان جامعه هدف خودمان در نظرميگيريم. اما يك تعريف خاصي هم داريم. هنرمنداني كه تحصيلكرده رشته هنرهستند يا اينكه هنر را به صورت تجربي كسب كردهاند يا در جشنوارهها رتبهاي كسب كردهاند و داراي شهرت و اعتباري دريكي از رشتههاي هنري هستند. از سوي ديگر، هنرمنداني كه دغدغه انقلاب، بسيج و ارزشها و آرمانهاي ديني و اسلامي را دارند و همچنين بسيجيهايي كه ذوق هنري دارند و مايل هستند در حوزه هنر رشد پيدا كنند و به عنوان يك هنرمند مطرح شوند هر دو اينها در جامعه هدف ما ميگنجند يعني هم هنرمندان بسيجي و هم بسيجيهاي هنرمند.
خود شما از «هنرمند و هنرمند بسيجي» چه تعريفي داريد؟ و اصلاً به نظرشما چه ارتباطي بين «هنرانقلاب اسلامي» با «هنرمند بسيجي» وجود دارد يا ميتواند وجود داشته باشد؟
ازهنر، تعريفهاي متعددي شده است. تعريف هنر را اينگونه ميتوان بيان كرد:«بيان درونيات آدمي با رعايت جنبههاي زيبا شناختي» اما اجمالا و برآيند آن چيزي كه همه اتفاق نظر دارند، شايد اين باشد كه هنر، يك ابزار است. يك وسيله كه توانايي دارد احساسات دروني و عواطف دروني اعم از ذهني و قلبي را به طور ملموس به مخاطب ارائه كند. نگاه ما به هنر، نگاه يك وسيله و نگاه واسطهاي است بنا بر اين تعريف، هنر براي ما، في نفسه موضوعيت ندارد و جنبه يك وسيله و ابزار را دارد. اين را هم بنا برآموزههاي ديني ميگوييم. وقتي صفتي را به هنر اضافه ميكنيم و ميگوييم:«هنراسلامي» يا «هنر انقلابي»، يقيقاً هنر، ابزاري است كه در مسير انقلاب و در مسير اهداف اسلامي تعريف شده است يعني كمككننده به انسانها براي رسيدن به ارزشها و آرمانهاي اسلامي و تربيت انسانهاست. هنرمند بسيجي با خود بسيجي منهاي هنر، شايد از نظرتعريف عمومي، تفاوتي نكند. پس بهتر است بگوييم كه « بسيجي كيست؟» بسيجي، يك انسان آماده به كاري است كه با اعتقادات و باورهاي ديني خود، به صورت خودجوش هر جا كه احساس كند ميتواند به كشورش، به انقلاب و جامعه كمك كند، آن جايي كه احساس تكليف ميكند، حاضرشود، حالا اين بسيجي ميتواند مسلمان نباشد ولي اين تكليف و احساس را دارد كه جايي كه خدمتي از آن برميآيد را براي جامعه، كشور و مردم خودش انجام دهد.
پس درواقع شما داريد به يك فرهنگ، اشاره ميكنيد به نام «فرهنگ بسيجي»!
بله همينطور است. فرهنگ بسيجي را هم يك رسالت مداري و تكليف گرايي ميدانيم. اين رسالت مداري و تكليفگرايي به گونهاي است كه ميتواند در عرصههاي مختلف تحقق پيدا كند. حالا شما تصور كنيد هنرمندي كه اين باور و اعتقاد را داشته باشد، ميشود هنرمند بسيجي يا يك استاد دانشگاه كه در حوزه كاري خودش اين رسالت را داشته باشد، ميشود يك استاد بسيجي يا يك پزشك، به همين شكل. درتعريف بسيجي به معناي عام آن با همين رويكرد در طبقات اجتماعي مختلف ميشود بسيجي آن قشر. هنرمند هم به همين شكل. ما ميخواهيم بگوييم كه هنرمند بسيجي ما از هنر خود براي كمك به كشور خودش، به انقلاب و ارزشهاي اسلامي و باورهاي ديني خود استفاده ميكند. حوزه انديشهاي، فكري، نژاد و زبان و مرزهاي جغرافيايي را هم نميشناسد و محدوديتپذيرنيست. همين كه اين فرهنگ را داشته باشد و اين باور را داشته باشد و انسانها را از منظر خدا ببيند كه همه انسانها، مخلوقات خداوند هستند، چه در اين جغرافيا باشند، چه در جغرافياي ديگر. براساس آموزههاي ديني ما، هيچ حد و مرز و قراردادهاي امروزي كه گذاشته شده است، در فرهنگ اسلامي وجود ندارد. ملاك رهبري، تقواست، نه سياهي، نه سفيدي، نه ايراني و نه امريكايي و از طرفي هم خداوند ميفرمايند:«اسلام، دين برتر است». ممكن است هم در اينجا بعضيها بگويند كه اين هم برتري جويي است ولي اين برتري جويي، مطابق فطرت همه انسانهاست. اين برتري، برتري قدرت، رنگ و فيزيك بدني نيست؛ برتري ذات و كرامت انسان است.
در واقع شما تعريفي براي ارتباط بين هنرمند، هنرمند انقلابي و هنرمند بسيجي پيش روي خود داريد؟
بله، ما براي هركدام از اينها يك تعريف داريم. همانطور كه گفتم، بسيجي كسي است كه اگر ميتواند براي جامعه، مردم و كشورش كاري انجام دهد دريغ نكند، ولو اينكه مسلمان هم نباشد ولي انقلاب اسلامي را قبول دارد. حضرت آقا فرمودند:«مرز بسيج با مرز ملت، برابر است.» يعني همه آحاد ملت بسيجي هستند، به جز كساني كه خودشان نميخواهند. پس از اين طرف، هيچ مرزي وجود ندارد. پس وقتي اينچنين است، ميگوييم بسيج ميآيد، عرصه خدمت را فراهم ميكند. حالا بياييد روي هويتمان، روي آرمانهاي مان پافشاري كنيم. دردهاي جامعه خود را با زبان هنر، منصفانه بيان كنيم. بياييد آسيبهايي كه وجود دارد را با هنر، بازنمايي كنيم و به مسئولان نشان دهيم تا به آنها بپردازند، بياييد هر خدمتي كه هنر ميتواند به انسان، بشر و جامعه بشري ميكند را در اين اهداف قرار دهيم، نه اينكه هنر را بياوريم به سمتي كه لودگي، ابتذال، فحشا و بيهويتي بياورد و به گونهاي انسان را بار بياورد كه در مقابل دشمن تسليم شود. ما هنري ميخواهيم كه كرامت انسان را پاس بدارد، انسان را به سعادت برساند. هنري باشد كه هنر زندگي باشد، هنري باشد كه مردم جامعه، آن را در زندگي خودشان بپذيرند. اين زماني اتفاق ميافتد كه هنري كه توسط هنرمندان ارائه ميشود، با باورهاي ما سازگاري داشته و با اعتقادهاي ما همخواني داشته باشد. اين بيانصافي است كه دوستان ميگويند عرصه فرهنگ و هنرتعطيل است و ارتباطي با انقلاب ندارد. ما كارهاي بسيار خوبي كردهايم. همين كه انقلاب، هنر را از آن منجلاب نجات داده، بزرگترين دستاورد است. اين بينشهايي كه درعرصه هنر اتفاق افتاده است، از وجود انقلاب است. همين محصولات هنري كه جامعه بشري را تحت تأثير قرار داده، از دستاوردهاي انقلاب است. ولي تا آرمانهاي ما و به نسبت ديگر عرصهها، هنوز عقب هستيم. چون از ما، توقع فرهنگي بيشتر است تا توقع اقتصادي.
آيا سازمان بسيج هنرمندان، طي فعاليتهاي فرهنگي–هنري درون سازماني و برون سازماني، به فكرآسيب شناسي هم بوده است؟ يا به اين موضوع پرداختهايد؟
يكي از توصيهها و سفارشاتي كه مقام معظم رهبري به بسيج و سپاه داشتهاند، اين بوده است كه بسيج و سپاه نهادي است نو به نو شونده.
اين نو به نو شونده، يعني چه؟
يعني دائماً در حركت است و درهمين حركت هم بايد خودش را به روز كند. يعني برگردد، بررسي كند، آسيبهايش را ببيند و اصلاحاتش را انجام دهد و دو مرتبه حركت كند يعني دائماً هم طولي حركت كند و هم دروني. ببيند، بسنجد، آسيب شناسي كند و حركت را ادامه دهد. در سازمان بسيج هنرمندان هم به اين اعتقاد داريم و واقف هستيم، اگرغير از اين باشد، ما ميشويم مثل سازمانهاي ديگر. يكي از مواردي كه ما الآن به آن رسيدهايم اين است كه، در مورد واژه سازمان را كه روي خودمان گذاشتيم، اشتباه كردهايم. زيرا سازمان، يعني چارچوبهاي زمختي كه بعضي از محدوديتها را ايجاد ميكند. درنتيجه بسيج هنرمندان، در واقع يك نهاد است. نهاد يعني آنقدر منعطف است كه ممكن است شش ماه به شش ماه، ساز و كارش را عوض كند. اصلاً طبيعت انقلاب، طبيعت يك ضرورت جهادي، همين است يعني طبيعتي كه ما در بسيج داريم، اين است كه ما دائماً بايد درحركت باشيم، بايد دائماً اصلاحات خودمان را داشته باشيم. بسيج هنرمندان چنين كاري ميكند كه بخشي از آن دربيرون، با نقدهايي كه ميشود و بخشي هم از درون، با جلساتي كه گذاشته ميشود و اتاق فكري كه داريم، انجام ميشود. آن چيزي كه ما به آن رسيديم و در سال 93، بايد رويكرد ما باشد، اين است كه آن انسجامي كه بايد دراين جبهه فرهنگي ـ هنري انقلاب باشد، هنوز كمي ميلنگد يا آن قدرت و جذبي كه مورد انتظار است هنوز وجود ندارد. ما امسال به دنبال اين هستيم كه شبكهاي منسجم از هنرمندان مومن و انقلابي و كساني كه حاضر هستند در اين عرصه فعاليت كنند، ايجاد كنيم. درپيوند بسيج هنرمندان با تشكلهاي هنري حزباللهي با نهادهاي هنري كه اين دغدغه را با صراحت و شجاعت دارند، اين رويكرد ما، درآن انسجام يافتگي شبكهاي است كه بايد ايجاد كنيم كه ما براي اين موضوع هم، چند گام طراحي كردهايم. شناسايي اين مجموعهها، ساماندهي، توانمند سازي، هم افزايي ظرفيتها و حضور مؤثر و انقلابي و جهادي از جمله طرحهايي است كه اگرما بتوانيم اين كار را درسال آينده انجام دهيم، شايد انشاءالله گامي باشد تا بتوانيم به بخشي از دغدغهها و نگرانيهاي مقام معظم رهبري توجه كنيم و گام هايي برداريم كه انشاءالله توفيقاتي صورت بگيرد تا بتوانيم لبخندي برلبان مقام معظم رهبري بنشانيم.
بسيج هنرمندان، چه رويكردهاي ديگري را درسال 93، دردستوركار خود قرار داده است؟
ما درسال 93، چهار حوزه را بايد به تفكيك و همزمان به عنوان نگاه خودمان داشته باشيم؛ انديشه، بازيگران، محصولات و مديريت. ما درحوزه انديشه، گروههاي علمي را در حوزههاي علميه راه اندازي كردهايم كه اين گروههاي علمي، دارند فعاليت ميكنند. درحوزه تربيت هنرمندان، دانشكده و مجتمع آموزشي و پژوهشي را آماده كرده و فعالش كردهايم. دركنارتربيت هنرمندان، بحث نقد حوزه هنر را داريم. محصولات هنري و همچنين جريانات هنري را هم در دستور كار خود داريم. در حوزه مديريت و راهبري هم، يكي از مهمترين كمكهايي كه از ما برميآيد، ارائه كمك فكري به مسئولان در امور فرهنگي – هنري، اعم از دانشگاههاي هنر، فرهنگستان، كميسيون فرهنگي، وزارت ارشاد و جاهايي است كه ما ميتوانيم حضور پيدا كنيم و مشاوره و كمك ارائه بدهيم.
امسال ازسوي مقام معظم رهبري به عنوان سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي» نامگذاري شده است. بسيج هنرمندان، چه طرح و برنامههايي براي تحقق اين شعار درسال 93 دارد؟
اين نامگذاري سال 93 به نام فرهنگ را به فال نيك ميگيريم زيرا اولاً رخوت و ركود موجود دراين عرصه را از بين ميبرد و نشاط و تحرك را به حوزه فرهنگ و هنر باز ميگرداند. ثانياً اين نامگذاري رويكرد مسئولان و مديران را براي توجه بيشتر به اين عرصه فراهم ساخته است و ثالثاً اين نامگذاري باعث باز شدن فضاي نقد و مطالبهگري درچارچوب اهداف و آرمانهاي فرهنگي و هنري انقلاب اسلامي و محصولات مورد انتظار اين حوزه شده است. البته اين نامگذاري از سوي ديگر، بار مسئوليتي ما و هنرمندان بسيجي را نيزسنگينتر از گذشته كرده است زيرا مولا و مقتداي ما، توقع و انتظارشان از بسيجيان براي مجاهدت دراين عرصه بيشتر از ديگران است. بنابراين ما بايد با روحيه جهادي و عزمي عمومي و فراتر از محاسبات عادي و مادي با توكل به خدا و اعتماد به وعده صادق الهي حركت جهادي خودمان را جديتر و مطمئنتر از گذشته ادامه دهيم. براي اين كار اقداماتي چند ضروري به نظر ميرسد كه بسيج هنرمندان براي هر يك طرح هايي دارد كه انشاءالله به موقع و به ضرورت اطلاعرساني خواهد شد.