سريال «معماي شاه» براي حسين نورعلي بازيگر نقش اصلي(محمدرضا پهلوي) اين مجموعه كه تا پيش از اين حضور چنداني در عرصه تصوير نداشته و در واحد دوبلاژ فعاليت ميكرده، تجربه موفقي بوده است. مجموعهاي كه شايد براي بسياري از مخاطبانش به دليل نوع روايت زندگي خصوصي خاندان پهلوي، به خصوص شاه مخلوع ايران جذاب بوده و البته انتقاداتي را نيز به همراه داشته است. به واسطه نخستين تجربه حرفهاي نورعلي در مديوم تلويزيون، با او به گفتوگو نشستيم و در خصوص برخي از انتقاداتي كه به اين سريال تاريخي شده است، به بحث پرداختيم.
اگر مايل باشيد بحث را از اين نقطه آغاز كنيم كه لزوم ساخت سريالهاي تاريخي در اين برهه چيست؟
به نظرم نياز است. در كشورهاي ديگر سريالهاي مختلفي ساخته ميشوند و دست مخاطب براي ديدن سريال مطلوبش باز است. به نظر من سريالهاي تاريخي هميشه براي مردم ما جذاب بوده است و كارهاي تاريخي كه ساخته شدهاند هميشه بيننده خوبي داشته است، اما نكته مهمتر اين است كه ساخته شدن سريالهاي تاريخي يك نياز است. در كشورهاي ديگر هم ميبينيم فيلمها و سريالهاي مختلفي درباره مثلاً گاندي يا هيتلر ساخته ميشود. حالا اينكه كار به چه كسي داده يا چگونه ساخته ميشود، امر ديگري است.
گويا شما پيش از بازي در سريال «معماي شاه» هم نقش شاه مخلوع را بازي كرده بوديد؟
بله، در سريال «عمارت فرنگي» هم بازيگر نقش محمدرضا پهلوي بودم ولي چون سريال زندگي رضاشاه را به تصوير ميكشيد، من تنها مقطع كوتاهي را كه مربوط به تحصيلش در سوئيس، بازگشتش به ايران و ازدواجش با فوزيه ميشد، بازي كردم. در آن موقع آقاي ورزي به من گفتند اميدواريم شرايطي پيش بيايد كه زندگي محمدرضا پهلوي را بسازيم و پس از سالها تحقيق و تفحص كه در اين زمينه انجام دادند، قسمت شد كه اين نقش را ايفا كنم.
ميشود گفت اين اولين نقش حرفهاي و تخصصي شماست كه البته در ميان مخاطبان وجهه منفي دارد.
ما در فيلمها هميشه قهرمان و ضد قهرمان داريم، نقش اصلي اين سريال يك ضد قهرمان است و بازي كردن نقش يك ضد قهرمان در يك سريال به عنوان نقش اصلي بسيار دشوار است.
از ريزه كاريهاي نقشتان بگوييد كه براي نزديك شدن به آن چه كرديد؟
تماشاي فيلم، مطالعه كتب و اسناد بسياري را برای نزدیک شدن به این نقش بررسي كردم. در واقع به عنوان يك بازيگر تلاش كردم نقش محمدرضا پهلوي را بهگونهاي بازي كنم كه براي مخاطب باورپذير باشد، چراكه اين نقش روايتگر سنين مختلفي از اين فرد است و هر كسي كه قرار بود اين نقش را بازي كند، بايد طوري بررسي و بازي ميكرد كه مخاطب تشخيص بدهد جواني وي چگونه گذشته و ميانسالي چطور. چون محمدرضا پهلوي بعد از كودتاي 28 مرداد شخصيت ديگري ميشود. در واقع هر اتفاقي كه در هر برههاي براي اين شخصيت ميافتاد، مسبب مسائلي بود كه تأثير تاريخي بر كشور داشت.
تحقيق و پژوهشتان در مورد اين نقش از سريال«عمارت فرنگي» آغاز شد يا مختص به اين سريال بود؟
همانطور كه مطلع هستيد نگارش فيلمنامه معماي شاه در سال 1389 شروع شد. قبل از آن سه، چهار سال صرف تحقيق و فيلمنامه چندين بار نوشته و بازنويسي شد. زماني كه فيلمنامه در حال نگارش بود، آقاي ورزي تماس گرفتند و گفتند خودت را آماده كن كه ميخواهيم اين سريال را بسازيم و من بايد هم از نظر فيزيكي و هم از نظر سواد شروع به تحقيق ميكردم كه اين آدم چه شخصيتي داشته است. از طرفي بايد فيلم ميديدم كه ببينم راه رفتن، نگاه كردن و ساير حركات اين فرد چگونه بوده است.
به نظرم در معماي شاه همه عوامل به شدت زحمت كشيدند و به عنوان بازيگر مديون همه گروه هستم. يعني نميتوانم ادعا كنم پلان يا سكانسي كه از من گرفته شده است، به تنهايي خلق كردهام. در هر سكانس از گريمور گرفته تا بچههاي صحنه، فيلمبرداري، نورپردازي، كارگردان، بازيگردان و. . . سهم داشتند. در واقع بازي كردن در كاخها كه آثار تاريخي هستند آسان نيست، چون لوازم موجود در صحنهها تاريخي هستند و خيلي بايد از آنها مواظبت شود. آقاي ورزي هم بسيار به اين موضوع اعتقاد داشتند و بسيار دقت ميشد كه به اين لوازم آسيبي وارد نشود. باور كنيد حتي در برخي صحنهها تنها من اجازه نشستن روي صندلي كاخ را داشتم.
غير از مواردي كه اشاره شد، خود شما براي نزديك شدن به اين شخصيت چه منابعي را مطالعه كرديد؟
آقاي ورزي يكسري دستنوشته كه جزو اسناد تاريخي بود را در اختيارم گذاشتند كه در آنها به پارافهاي شاه اهميت داده بود كه سبب آشنايي من با خصوصيات محمدرضا پهلوي شد، به اضافه تعدادي كتاب مثل ظهور و سقوط پهلوي، پاسخ به تاريخ، خاطرات محمدرضا پهلوي، مأموريت براي وطنم، خاطرات اسدالله علم و يكسري كتاب مربوط به مركز پژوهشهاي سياسي. البته جالب است بدانيد فقط به تماشاي فيلمهاي مربوط به زندگي محمدرضا پهلوي نپرداختم. زماني كه اين نقش به من پيشنهاد شد، از يكي از دوستانم درخواست كردم هر فيلم كلاسيكي را كه راجع به شاهان دنيا وجود دارد، برايم تهيه كند. همه آنها را با دقت ديدم چراكه از هر كدام يك نكته هم ميآموختم غنيمت بود. به هر حال مطالعه و تماشاي فيلمها به نزديك شدنم به اين نقش بسيار كمك كرد.
علاوه بر اينكه در فيلمنامه بهخوبي در مورد اين شخصيت توضيح داده شده بود. ميدانيد كه محمدرضا از دوران جوانياش كه رضاخان از ايران تبعيد شد تا زماني كه با فوزيه، ثريا و فرح ديبا ازدواج كرد در معرض يكسري حوادث و بحرانها قرار گرفت. وقتي فيلمنامه را خواندم به اين موضوع فكر كردم به عنوان بازيگر چه كاري بايد انجام دهم كه مخاطب باور كند. حسين نورعلي كه در حال بازي در سن 22 سالگي محمدرضاست و با گريم پير ميشود، بازياش در سنين مختلف متفاوت است. در خاطرات اسدالله علم خوانده بودم كه وقتي ميآمد و خبري را به محمدرضا ميداد، بعد كه بيرون ميرفت فالگوش ميايستاد و به صداي حركات وي توجه ميكرد. مثلاً اگر شاه به پايش ميزد، يعني خوشحال است و اگر حركت ديگري را انجام ميداد يعني ناراحت است. در واقع سعي نكردم تنها به تقليد رفتار اين آدم بپردازم، چراكه باورپذير نميشد.
انصافاً حالات و راه رفتن او را خيلي خوب در نقشتان درآوردهايد...
شما لطف داريد. به هر حال به خاطر تمريناتي بود كه انجام ميدادم، چراكه عاشق بازي در نقشهاي مختلف هستم و آزمون و خطا و نقد را دوست دارم. بسيار خوشحال خواهم شد كسي ايراد كارم را بگيرد، چون اساساً كار بدون ايراد وجود ندارد. تمام تلاشم در كار اين بود كه خيلي با دقت پيش بروم. روز اولي هم كه اين سريال كليد خورد، بسيار حيثيتي با نقشم برخورد كردم تا بتوانم از عهده آن بربيايم، به هر حال اسم سريال روي دوش اين شخصيت بود: «معماي شاه» و بايد اين نقش را طوري بازي ميكردم كه باورپذير باشد چراكه تاريخ معاصر است و بسياري شاهد عيني آن دوران بودهاند، لذا كار بسيار دشوار است. بازي نقش محمدرضا پهلوي هم راه رفتن روي لبه تيز شمشير است، چون شما نه ميتوانيد چيزي كم بگذاريد، نه اضافه كنيد. بازي در نقش كسي كه همه او را ديدهاند، به مراتب دشوارتر است و هر بازيگري جرئت نميكند چنين نقشي را بازي كند. چنين نقشهايي ميتواند بازيگر را به اوج برساند يا او را با سر به زمين بزند.
برخي معتقدند فيزيك چهرهتان سبب شده كه مخاطب شما را به اين نقش نزديك احساس كند؟
البته شباهت يكي از ملاكها هست، ولي صد درصد نيست. ممكن است بازيگراني را پيدا كنيد كه شبيه به شخصيت مورد نظر شما باشند، ولي فقط شباهت فيزيكي ملاك انتخاب بازيگر براي ايفاي نقش آن شخصيت نيست. براي ايفاي اين نقش بايد سواد اين كار را داشته باشيد و ديالوگها را بفهميد و اجرا كنيد. شباهت يك سمت قضيه است، اما اجراي نقش و باورپذير بودن شخصيت سمت ديگر آن است كه مغفول واقع ميشود. شما با شباهت فيزيكي نهايتاً دو سكانس را پيش ميبريد، ولي اگر نتوانيد ديالوگها را درست بيان كنيد، نقش را درست ارائه بدهيد، با بازيگران ديگر بهدرستي هماهنگ شويد، به نتيجه نميرسيد. خصوصاً كه همه بازيگران اين مجموعه حرفهاي بودند و من بايد همتراز اين بازيگرها پيش ميرفتم. در واقع سريال «معماي شاه» برايم يك دانشگاه پربار بود.
شما هم از نظر فيزيكي و هم به دليل پژوهشهايي كه انجام داديد، بسيار به اين شخصيت نزديك شدهايد، ولي اين انتقاد وجود دارد كه چرا بازيگران ديگر شخصيتها از شباهت نسبي كمتري برخوردار هستند. با توجه به اينكه مجموعه دوبله ميشود و امكان حضور حتي نابازيگر را هم ممكن ميسازد؟
اين سؤال را بايد از كارگردان بپرسيد، ولي من در حد بضاعت خودم ميتوانم پاسخگو باشم. وقتي كارگرداني ميخواهد فيلم يا سريال اينچنيني را شروع كند، شباهت بازیگران به شخصیت های اصلی داستان برايش مهم است. مگر ميشود شما زندگي «محمدرضا»يي را بسازيد كه شبيه او نباشد؟ فكر ميكنم آقاي ورزي با وسواسهايي كه دارند هنرمنداني را انتخاب كردند كه هم شباهت داشته باشند و هم از عهده نقش بربيايند. تصور نكنيد در پيشتوليد فقط حسين نورعلي براي نقش محمدرضا شاه دعوت شده. براي همه نقشها بسياري آمدند و تست گريم و بازي دادند. فرضاً اگر براي نقش محمدرضا 10 نفر آمدهاند، آقاي ورزي طبق تخصص خودشان از بين همه آنها دست به انتخاب زدند. به نظر من فقط شباهت دال بر انتخاب نيست. احساسم اين است كه اگر آقاي ورزي مرا انتخاب كردند، هر دو جنبه را در نظر گرفتند و نگفتند چون اين آقا به اين شخصيت شباهت دارد نقش را به او ميدهيم، بلكه هر دو موضوع را در نظر گرفتند. به نظرم فردي كه به درستي از عهده رل بربيايد به فردي كه تنها شباهت فيزيكي به نقش دارد، ولي از عهده بيان و ديالوگها و ايفاي نقش برنميآيد، اولويت دارد. بيان خوب، سواد نقش و برآمدن از عهده نقش عوامل بسيار مهمي هستند.
يكي از شخصيتهايي كه به آن انتقاد شده بازيگر نقش ثرياست كه از شباهت ظاهري كمتري نسبت به شخصيت اصلي برخوردار است.
در اينجا جا دارد از خانم مهراوه شريفينيا دفاع كنم. درست است آن شباهتي كه ميگوييد خيلي وجود ندارد، ولي ايشان خيلي خوب بازي كرده و از عهده نقشش برآمده است. ممكن بود كسي را ميآوردند كه شباهت بيشتري به ثريا داشت، ولي شايد نميتوانست از عهده اين نقش بربيايد. شما كه نميدانيد آقاي ورزي از چند نفر براي اين نقش تست گرفتهاند. اين نقشها افراد شناخته شدهاي هستند و بايد بازيگر بتواند از عهده آنها بربيايد و باورپذير بازي كند. تمام حرفم اين است كه فرق نميكند نقش چه باشد. حتي يك نقش آجودان و پاسبان هم بايد درست بازي شود، چون كار تاريخي و بسيار حساس است و ديالوگها روزمره نيستند. در نتيجه هر هنرمند بايد نقشش را باورپذير بازي كند.
مخصوصاً تاريخ معاصر...
بله، ادا كردن ديالوگها، لهجه ها، بده بستاني كه بازيگرها با هم دارند، چيدمان و ميزانسن و سيلي از دكوپاژها.... واقعاً كار به آن راحتي كه تصور ميشود نيست. مطمئناً بازي عالي و حرفهاي خانم شريفينيا يك مقدار از آن عدم شباهت شان را پوشش ميدهد. نميتوانستيم بازيگري را بياوريم كه شبيه ثريا باشد، اما نتواند از عهده نقش بربيايد و كار لطمه بخورد، چون زمان نداشتيم. باور بفرماييد از 7 صبح تا 11 شب همه گروه با عشق كار ميكرديم و زمان برايمان اهميت نداشت. معتقدم هر كس به هر كاري كه ميكند بايد اعتقاد داشته باشد و به كارم اعتقاد داشتم و امكان نداشت يك روز بد بازي كنم و بگويم طوري نميشود. به نظر من هر سكانس اين سريال در تاريخ ثبت ميشود و براي نسلهاي بعد ميماند. بنابراين بايد هرچه را كه در توان داشتيم براي كار ميگذاشتيم. حتي گاهي بعد از اينكه بازي ام را از پشت مانيتور نگاه ميكردم، با آنكه به نظر آقاي ورزي خوب بود ميگفتم امكان دارد يك بار ديگر صحنه تكرار شود؟ اين تكرار براي آن بود كه خيالم راحتتر شود. در واقع معتقدم بازيگر بايد به كار اعتقاد و تعهد داشته باشد.
ظاهراً روي بيان هم خيلي تمرين كردهايد، چون بيان شما در اين نقش بسيار تأثيرگذار است.
حدوداً از سال 1381 در واحد دوبلاژ صدا و سيما شروع به فعاليت كردم و كارم دوبلاژ بوده است. اين نقش را جوري گرفتم كه باورپذير باشد. نه اينكه درست مثل خود شاه حرف بزنم، ولي ادای لهجه را رعايت كردم. اگر دقت كرده باشيد، شاه مقطع مقطع حرف ميزد. اگر ميخواستم مثل او بگويم نميشد، چون متعلق به خود آن شخص است. زماني كه اين نقش را گرفتم سعي كردم با صحنه همذاتپنداري كنم.
بسياري تصور ميكردند نقشتان دوبله شده است...
خير، دوبله نشده است، بلكه سعي كردم در بيانم تأثير محتواي شخصيت چندگانه محمدرضا پهلوي را به نوعي كه براي مخاطب باورپذير باشد، ايجاد كنم.
بازخوردهايي كه از سريال دريافت كردهايد چطور بوده است؟
سريال در حال ديده شدن است. چه كساني كه نقد و چه كساني تشویق ميكنند سريال را ميبينند. هدف ما هم ديده شدن سريال بود. به هر حال هر كاري نقدهاي خاص خودش را دارد و نقدهاي منصفانه هميشه خوب هستند، ولي توهين در هيچ جاي دنيا قابل قبول نيست. انسان هستيم و هر انساني براي اينكه رشد و ترقي كند، بايد نقد شود.
حسين نورعلي با بازيگران ديگري كه نقش محمدرضا پهلوي را بازي كردهاند مورد مقايسه قرار گرفته؟
هر روز خدا را شكر ميكنم كه تا امروز هيچكسي نگفته شبيه نبودي يا بد بازي كردي. اما ميدانم نقشم جاي رتوش دارد و خودم هم هر سكانسي را كه ميبينم، ميگويم اگر تكرار ميشد بهتر ميبود كه البته طبيعي است چون كار هنر آزمون و خطاست.
در مطالعاتي كه داشتيد، محمدرضا پهلوي را از بعد شخصيتي و عملكردي چگونه شناختيد؟
وابستگيای كه اين آدم داشت برايم جالب بود. مثلاً خانواده بسيار روي او تأثير داشتند. ميدانيد كه او در طول دوران سلطنت دچار يكسري بحران ميشود. شاهي كه قبل از كودتاي 28 مرداد ميبينيد با شاهي كه بعد از آن شاهدش هستيد متفاوت است و هر انساني در اثر رويدادهاي تاريخي به تجربهاي ميرسد. محمدرضا پهلوي هم زماني كه به سلطنت ميرسد يك آدم است و زماني كه از ايران ميرود و در قاهره ميميرد آدم ديگري است. سير تاريخي اين آدم خيلي متفاوت بود، در واقع همواره دچار بحران بود و اين بحران موجب اتفاقاتي در تاريخ شد كه اگر در اين سريال دنبال كنيد متوجه خواهيد شد چه كساني روي اين آدم تأثيرگذار بودهاند. مثل اسدالله علم، فردوست، اشرف خواهر دوقلوي او، كشورهاي غربي و. . . همه بر او تاثير گذاشتند. اين سريال بهطور كامل به شما نشان خواهد داد چه اتفاقاتي در زندگي اين آدم افتاده است.
بسياري معتقدند وارد كردن درام خانواده دكتر وزيري در اين سريال قصه را از مسير اصلي خود منحرف ميكند. نظرتان چيست؟
در اينباره نميتوانم اظهارنظر كنم، چون اين نظر محقق و فيلمنامهنويس است. به نظر من اگر فقط دربار را نشان ميدادند خستهكننده ميشد، چون به هر حال بايد شرايط اجتماعي آن دوره هم به تصوير كشيده ميشد. به نظرم بايد صبر كرد، چون همه اين قصهها بهتدريج در يكديگر تنيده ميشوند و شكل ميگيرند. جلو برويم همه اينها معنادار ميشوند. به نظر من هر دو كنار هم قشنگ است و اگر هر يك از اين دو قصه جداگانه پيش ميرفتند سريال زيبا نميشد. باز هم معتقدم بايد مقداري تحمل كنيم تا قصه پيش برود. نظرم اين بود تا قسمت 40 اصلاً مصاحبه نكنم، چون يك مقدار كار آدم سخت ميشود و ديگر حرفي براي گفتن نميماند. آنچه در زمينه بازيگري بايد اتفاق بيفتد هنوز مانده است و هنوز كاري نكردهام. با وجود سلايق مختلف كارگردان براي خودش ذهنيتي دارد كه بايد بر اساس آن حركت كند. در كل معتقدم قضاوت در مورد يك سريال 80_70 قسمتي خيلي زود است.
اگر اين فرد زنده بود، چه مسائلي برایتان در مورد نقش مغفول مانده که تمایل داشتید از او بپرسيد؟
اگر اين امكان برايم وجود داشت، درباره بعد دروني و خلوت او سؤال ميكردم و اينكه دلمشغوليها، علايق و دغدغههايش چه بود. از چه كساني بدش ميآمد؟ چه كساني را دوست داشت؟ چه كساني برايش مهم بودند؟ به چه چيزهايي رسيده و به چه چيزهايي نرسيده بود؟ درباره خلوتش از او ميپرسيدم و اينكه وقتي گريه ميكرده در حال فكر كردن به چه مسائلي بوده يا مواقع خوشحالي چطور؟ چه حسي به زن و فرزند داشته و... همه اينها به من بازيگر كمك ميكند نقش را بهتر دربياورم. در واقع دوست داشتم از بخش دروني زندگي او مطلع شوم، وگرنه بخش بيروني زندگياش كه طبق اسناد و مدارك موجود است.
بسياري از شباهتها در بازي شما و شخصيت شاه مخلوع طبيعي است و بازيگري نيست. آيا ممكن است مطالعاتي كه داشتيد بر رفتارتان هم تأثير گذاشته باشد؟
به نظر من بازيگر اگر حساسيت نداشته باشد، نميتواند نقش را دربياورد. عشق، علاقه و اشتياق به يك كار تعيينكننده است. زماني كه براي اين كار انتخاب شدم، به اين كار اعتقاد داشتم و اگر اعتقاد نداشتم اصلاً نميتوانستم كار انجام دهم. باور كنيد وقتي جلوي دوربين ميروم، ديگر نه چيزي ميبينم، نه چيزي ميشنوم و همه تمركزم روي نقشي است كه بايد ايفا كنم، چون عاشق اين كار هستم و براي رسيدن به اينجا زحمت كشيدهام. اينطور نبوده كه ناگهاني نقش محمدرضا پهلوي را به من داده باشند، آن هم در يك پروژه ملي. بايد به من اعتماد ميكردند. واقعاً بايد از آقاي ورزي تشكر كنم اين اعتماد را به من كرد كه اگر اعتماد ايشان نبود نميشد، چون از روز اول ميدانستم برخي با نگاهشان معتقدند نميتوانم از عهده اين نقش بربيايم. نميگويم الان خيلي موفق هستم، ولي خدا را شكر ميكنم كه تا به حال كسي ايراد بزرگي به كارم نگرفته است و اين واقعاً جاي شكر دارد. اگر فيلم يا سريال ديگري بازي كنم، پشتوانهاي مثل «معماي شاه» را پشت سر دارم و تجربه كسب كردهام، ولي باز هم تشنه تجربه هستم. خيلي غرور خطرناكي است كه بگوييد من بلدم پلهها را خوب بالا بروم. كافي است يك لحظه ليز بخوريد و پايين بيفتيد.
شما كه اينقدر به بازيگري علاقهمند هستيد، چطور سر از دوبله درآورديد؟
باید بگویم خيلي به سختي درس خواندهام و هيچ چيزي را مفت به دست نياوردهام و به همين دليل هم آن را آسان از دست نميدهم. از زماني كه خودم را شناختم عاشق هنر بودم و از موسيقي، نقاشي و ديگر هنرها لذت ميبردم. از همان زمان دوست داشتم بازيگر شوم و ميدانستم بايد در اين رشته تحصيلات آكادميك داشته باشم. بعد از دوره راهنمايي به دبيرستان رفتم و گرافيك خواندم. به من گفتند ما در اينجا بازيگري درس نميدهيم، ولي تو ميتواني گرافيك بخواني و در دانشگاه به تحصيل بازيگري بپردازي. به همين خاطر بعد از گرفتن ديپلم، ليسانس بازيگري و بعد از آن هم فوق ليسانس كارگردانيام را گرفتم. بعدها خيلي اتفاقي دوستي به من گفت براي واحد دوبلاژ تست صدا ميگيرند و من رفتم تست صدا دادم و قبول شدم. در تمام اين سالها پيگير بازيگري هم بودم، ولي اتفاق نميافتاد. هميشه اين علاقه با من بود و اعتقاد داشتم براي آنچه ميخواهي بدان برسي بايد زحمت بكشي. فيلم ميديدم و كتاب ميخواندم، اما دوبله خيلي به من كمك كرد. زماني كه انسان دوبله ميكند، در بازي بازيگراني كه بهجاي آنها حرف ميزند دقت ميكند و نكات بسياري را از بازي آنها ياد ميگيرد كه بسيار در بازيگري كمك ميكند. همه اينها كمك كرد و وقتي از واحد دوبلاژ براي ايفاي نقش محمدرضا پهلوي انتخاب شدم، همه اين تجربهها به كارم آمدند چراكه نقش شخصيتي است كه همه دنيا او را ميشناسند و براي ايفاي اين نقش بايد به خودم اعتماد و اعتقاد ميداشتم و برايش زحمت ميكشيدم. با اين رياضتهاست كه انسان شكل ميگيرد. تا زماني كه زنده باشم عاشق تجربه كردن هستم. الان هم شما به عنوان كارگردان به من بگوييد بايد نقش يك قاتل را بازي كنم. ميروم و درباره آن قاتل تحقيق ميكنم و جان ميگذارم تا كارگردان از اينكه اين نقش را بازي ميكنم راضي شود، چون به كارم علاقه دارم. امروزه جادوي بازيگري همه را فرا گرفته است و همه تصور ميكنند بازيگر خوبي هستند، ولي اينطور نيست. بايد در موقعيت قرار بگيريد تا بدانيد چه كار سختي است و چقدر تخصص ميخواهد. اگر قرار باشد انسان كاري را انجام بدهد، غير از استعداد ذاتي بايد زمين بخورد، بلند شود و زحمت بكشد. هيچ چيز ارزشمندي به آساني به دست نميآيد.
انتقاداتي كه از اين سريال ميشود را چقدر غيرمنصفانه ميدانيد؟
هر كاري ساخته ميشود كه نقد شود اما همانطور كه اشاره كردم بعضيها سليقهاي برخورد و نقد ميكنند و غرض دارند كه تكليفشان معلوم است. كسي هم كه سليقهاي برخورد ميكند نيازي به توضيح و پاسخ دادن ندارد، چون سليقهاش اين است. ولي به شخصه نقد كسي را كه درست و علمي بحث ميكند، ميپذيرم و روي چشم ميگذارم. در ميان منتقدان عدهاي هم هستند كه نميگويند تو بد انتخاب شدهاي يا بد بازي ميكني، ولي با داستان سريال مشكل دارند. يك وقت به من ميگويند مثلاً وقتي شاه مخلوع داشت از پلههاي مجلس بالا ميرفت اين حركت را كرد و من با تماشاي فيلم آن رويداد تاريخي متوجه ميشوم نقد درستي است و من اشتباه بازي كردهام. طبيعتاً چنين نقدي را ميپذيرم و بازيام را اصلاح ميكنم. واقعاً خود من بارها و بارها فيلم مجلس رفتن شاه را با دقت تماشا كردم تا ببينم شيوه راه رفتن، نگاه كردن و حركت دادن دستش چگونه بوده است. يك وقتهايي هم با تمام اين دقتها حركتي دقيق در نميآيد كه ديگر كاري نميشود كرد، ولي يك وقت است مثلاً ميگويند تو اصلاً بازيگر نيستي كه خودم هر وقت احساس كنم راه را اشتباه آمدهام، بازيگري را كنار ميگذارم.
به نظر شما ويژگيهايي كه «معماي شاه» را از ديگر آثار تاريخي متمايز ميكند، كدامند؟
كار در آثار تاريخي سخت است، خصوصاً اينكه تاريخ معاصر باشد. به نظرم تماشاي سريال «معماي شاه» براي نوجوانان و جوانان ميتواند مفيد و اثرگذار باشد. به نمونهاي اشاره ميكنم. مسئولان كاخ سعدآباد ميگفتند با آنكه قبل از پخش اين سريال هم بازديدكننده داشتند، اما پس از پخش اين سريال تعداد بازديدكنندگان در نوروز بهقدري افزايش يافته كه خدمترساني به ايشان با دشواري همراه و حتي براي گرفتن بليت صفهاي طولاني ايجاد ميشده است. كاملاً مشخص است اين سريال اطلاعات تاريخي مردم را بالا برده و اشتياقشان را براي شناخت تاريخ معاصر بيشتر كرده است.
نكته ديگر اينكه براي همه مردم فرصت و امكان مراجعه به آثار و اسناد تاريخي وجود ندارد و اين سريال اطلاعات لازم را در اختيار آنها قرار ميدهد و علاقه مردم را به تاريخ برميانگيزد. بديهي است هر كاري موافق و مخالف داشته باشد. خوبي رسانه ملي در اين است كه امكان ديده شدن فيلمها و سريالهاي گوناگون را فراهم ميسازد و همه ميتوانند انتخاب كنند. در مورد سريال«معماي شاه» هم ميبينم كه مردم به همديگر ديدنش را پيشنهاد ميكنند و اين اشتباه است كه بگوييم اين سريال ديده نميشود.
بعد از اين مجموعه پيشنهادي براي بازي داشتهايد؟
يك فيلم سينمايي و يك سريال، منتها هنوز درگير تصويربرداري برخي صحنههاي «معماي شاه» هستم. البته ديگر نقش شاه را بازي نخواهم كرد و اينكه بعدها چه اتفاقي بيفتد را به تقدير الهي ميسپارم.