كمخوابي را ميتوان جزو دسته اختلالات خلقي بهشمار برد كه اين روزها اختلال فصلي ناميده ميشود. واقعيت اين است كه در فصل بهار با تغييرات طلوع خورشيد و زمان تابش آفتاب در بعضي از ما خلقياتمان به بدترين شكل ممكن تغيير ميكند يعني تغييراتي كه در خلقيات ما ايجاد ميشود نهتنها مثبت نيست بلكه از بين رفتارهاي منفي جزو بدترينهاست. دليل اين تغيير واضح است. بهار فصلي است كه در آن ساعت بيولوژيك بدن كه پيش از آن و در فصل زمستان با ساعتهاي طولاني شب تنظيم شده به هم ميريزد.
در حقيقت بدن نميتواند در فاصله يك ماه خودش را با شرايط بيروني و محيطي جديد سازگار كند بنابراين فرد در اولين مرحله به اختلال خواب از نوع پرخوابي دچار ميشود. خلاصه اينكه اگر بدن فرد نتواند با تغييرات فصلي همراه شود، انرژياش به سرعت تحليل ميرود و حتي با وجود خواب و استراحت طولاني، كسل ميماند.
فراموش نكنيد اهميت اين موضوع و تغييرات فصلي بهخاطر تغييرات فردي نيست بلكه نكته اينجاست كه اين تغييرات ميتواند روي بخش زيادي از مردم تأثير بگذارد. سالمندان، افراد سفيدپوست، افرادي كه دچار خستگي مزمن هستند، افرادي كه مشكل قلبي، عروقي و مغزي دارند، افرادي كه كار فكري ميكنند و تحرك كافي بدني ندارند به علت گردش خون ضعيف در بدن و نرسيدن اكسيژن كافي به مغز در معرض كسالت و خوابآلودگي بهاره قرار دارند.
روانشناسان معتقدند بخشي از اين تغييرات هم ناشي از تأثير تغيير سبك خواب و استراحت ديگران بر زندگي ماست. يعني يك حالت و عادت رواني كه از فردي به فرد ديگر منتقل ميشود و در نهايت در يك جمع وسيع گسترش پيدا ميكند. وقتي يك نفر در محيط كارش مدام چرت بزند، ديرتر سركار بيايد، زودتر از محل كار برود و در زماني كه صحبت از تغيير رفتارهاي فصلي ميشود بگويد من در بهار بيشتر زمانم را به خواب ميگذرانم چون هميشه احساس خوابآلودگي دارم طبيعي است كه روي شما به عنوان همكاري كه شاهد رفتارهايش هستيد تأثير رفتاري بسيار زيادي ميگذارد. دقيقاً به همين خاطر است كه شما نيز به خودتان تلقين ميكنيد: «منم چند روزه احساس خستگي ميكنم با اينكه شبا زود ميخوابم و صبحا دير بيدار ميشم اما بازم هر روز خستهتر از ديروزم.» اين اثر رواني است كه از يك فرد به شما منتقل ميشود، درست مثل خميازهاي كه سرايت ميكند و فراگير ميشود.
در رأس تمام درمانهاي روانشناختي خوشبيني و مثبتنگري قرار گرفته است و باعث ميشود فرد حتي در صورت ابتلا به اين عارضه از تبديل شدن آن به يك اختلال مزمن پيشگيري كند. خواب شبانه كافي گام دوم است. عده كمي از افراد پس از اين عارضه در فصل بهار، با داشتن زمينههاي افسردگي، به افسردگي فصلي بهاره مبتلا ميشوند. در اين شرايط فرد همان علائم افسردگي يعني كنارهگيري، انزوا، كاهش اشتها، كم وزني و رخوت بيدليل را دارد. نتايج تحقيقات نشان داده است كه سروتونين كه يك ناقل عصبي مؤثر در بهبود خلق و خوي انسان است در بدن اين افراد بيشتر ترشح ميشود. اين افزايش ترشح باعث سرخوشي بيش از حد افراد افسرده ميشود و آنان را به سمت افسردگي دوقطبي هدايت ميكند؛ حالتي كه در آن فرد طي چند ماه افسردگي و كسالت بيش از حد و پس از آن سرخوشي و نشاط بيدليل بيش از اندازهاي را تجربه ميكند؛ بنابراين ورود به فصل بهار براي مبتلايان به افسردگي دوقطبي با مخاطراتي همراه است كه نياز به درمان دارد.
* كارشناس ارشد روانشناسي باليني