با نگاهي اجمالي به معضلات جهان معاصر درمييابيم كه رفتار انسان در قالب تكنولوژي رفتار در حال دگرگون شدن است و زندگي ديني و اخلاقي هر لحظه با انحلال ارزشها تهديد ميشود. باورهاي ديني از جايگاه والاي خود كنار گذاشته ميشوند و انديشههاي ساختگي بشر جاي آن را ميگيرند. براي نمونه يكي از مشكلات جوامع مدرن احساس پوچي و سردرگمي است كه فشارهاي رواني يا استرس، افسردگي و اضطراب را در پي دارد. بر همه روشن است كه مهمترين راهكار مقابله با بحرانهاي زندگي، برخورداري از تكيهگاهي مستحكم است كه با تكيه بر آن بتوان به آرامش دست يافت. وابستگي به دين تنها عاملي است كه ميتواند اين توانايي را در زندگي بشر فراهم آورد. هويت ديني اين قدرت را به فرد ميدهد كه با اعتقاد قلبي به آموزههاي دين عمل كند كه اين اعتقاد پيامدهايي همچون پاسخ دادن به پرسشهاي بنيادين، جهت بخشيدن به زندگي، داشتن رويكرد مثبت به آينده، دستيابي به وحدت اعتقادي، برخورداري از مقبوليت اجتماعي و معنا بخشيدن به جهان را خواهد داشت. وقتي فرد در زندگي خود دينمدار باشد و بتواند زندگي خود را بر اساس هويت ديني مورد نظرش شكل دهد، در واقع خود را به درياي بيپاياني پيوند داده كه خود تنها قطرهاي از آن است، پس نيرويي شگرف در او پديد ميآيد كه ميتواند در مقابل مشكلات و بحرانهاي زندگي مقاومت كند. در اين زمينه نقش والدين بسيار تعيينكننده است و ميتوانند با تربيت درست رنگ معنويت به زندگي فرزندانشان ببخشند. به همين دليل بايد براي شكلگيري هويت ديني در افراد، مراحل تربيتي را از سالهاي اول زندگي آغاز كرد. در اينجا نوشته با توجه به دو ديدگاه اسلامي و روانشناسي علمي به معناي تجربي به عوامل و مراحل شكلگيري هويت ديني در كودكان و نوجوانان به اختصار بپردازيم.
از تولد تا هفت سالگينكتههاي تربيتي كه والدين در اين مرحله بايد بدان توجه كنند به قرار زير است:
1) تفاوت نگذاشتن بين فرزند دختر و پسر: از منابع اسلامي برميآيد كه نبايد ميان دختر و پسر فرق نهاد. آنچه اهميت دارد سالم بودن فرزندي است كه متولد ميشود. اگر والدين آرزو كنند فرزندشان دختر يا پسر باشد و فرزندي برخلاف باور آنها متولد شود، ممكن است به فرزند خود بيتوجه باشند و نتوانند فرزندي صالح پرورش دهند. همين موضوع سبب بهوجود آمدن مشكلات فراواني در روحيه فرزند و حتي در كانون خانواده ميشود.
2) تربيت ديني فرزندان: براي تربيت ديني كودكان و انتقال مفاهيم ديني به آنها بايد بر اساس ظرفيتهاي موجود از روشهاي مناسبي بهرهمند شد. مانند روش قصهگويي، روش مشاهده مستقيم يا الگويي، روش تكرار و تمرين و روش پرسش و پاسخ.
3) كودكي كردن با كودك: وقتي پدر و مادر در رويارويي با كودك با او كودكي كنند، بدين وسيله با درك نيازهاي كودك و برقراري رابطه عاطفي، زمينه رشد و يادگيري مسائل ديني را به خوبي فراهم ميكنند. در واقع كودكاني كه به والدين خود اعتماد دارند، باورها و آموزشهاي آنان را هم به راحتي ميپذيرند.
هفت سالگي تا بلوغهفت سال دوم بهترين دورهاي است كه ميتوان با يك برنامه تربيتي منظم و دقيق قدمهاي مؤثري جهت شكلگيري هويت ديني برداشت.
1) آموزش مسائل ديني: والدين بايد با اجراي گاه و بيگاه برخي مسائل ديني مثل آموزش طهارت، نماز و روزه بهقدر طاقت وي، زمينه انجام آن در سالهاي آينده را فراهم كنند. در روايتي آمده است: «به فرزندانتان زماني كه به هفت سالگي رسيدند، نماز خواندن را آموزش دهيد».
2) پرهيز از اجبار و توجه به استعدادها: يكي از ظرافتهاي آموزش توجه به زمان و شرايط يادگيري است. آموزش كودكان بايد زماني صورت گيرد كه شوق و علاقه آن وجود داشته باشد. واداشتن كودك به انجام كاري به ويژه در مسائل ديني، اشتباهي است كه جبران آن مشكل خواهد بود. بهترين كار در آموزش كودكان استفاده از روشهايي مانند تشويق و ياري رساندن به او در فراگيري مسائل ديني است. از ديگر نكات مهم توجه به تفاوتهاي فردي در كودكان است. پيش از هر چيز بايد علاقه و استعداد آنها را بسنجيم و پس از آن روشي را كه با روحيه آنها مناسب است، برگزينيم. به اين موضوع در آموزش بايد توجه كرد.
3) عدالت ميان فرزندان: كودكي كه در خانواده و محيطهاي تربيتي شاهد تبعيض باشد، ناخودآگاه دچار رفتارهاي نامناسبي مانند حسادت، بياحترامي به والدين و مربيان، دروغ و... ميشود و ميكوشد با انجام رفتارهايي در ظاهر، اين تبعيضها را حذف كند. كودكاني كه در معرض تبعيض قرار ميگيرند در نخستين گام ميكوشند از آموزههاي ديني سرپيچي كنند.
4) جدا كردن بستر خواب فرزندان از يكديگر و از والدين: ريشههاي برخي انحرافات دوران بلوغ و پس از آن در كودكي شكل ميگيرد. دين اسلام براي مقابله با اين انحرافات به رهنمودهايي اشاره ميكند كه يكي از آنها جدا كردن بستر خواب است. رسول اكرم(ص) ميفرمايد: زماني كه فرزندانتان به هفت سالگي رسيدند بستر خواب آنها را جدا كنيد. همچنين امام صادق در جدا كردن بستر خواب كودكان به 10 سالگي اشاره ميكند. روانشناسان نيز بر اين باورند كه بستر خواب كودك از والدين از دو سالگي جدا شود.
دوره نوجوانياين دوره مهمترين مرحله در مسير شكلگيري هويت ديني بهشمار ميرود. فرد در اين سالها درباره خودش، جهاني كه در آن زندگي ميكند و روش زندگي ميانديشد و پرسشهايي در ذهن خود ميپروراند. همانگونه كه بيان شد اگر انسان بتواند از دوره كودكي با شناخت و عمل به دين، رنگ مذهب به زندگياش ببخشد، ميتوان انتظار داشت كه در دوران بلوغ همان مسير را ادامه دهد. در اين زمينه توجه به موارد زير ضروري است:
1) توجه به تفاوت اين دوره با دورههاي گذشته: در مراحل گذشته كودك از والدين و مربيان تقليد و فرمانبرداري ميكرد ولي در اين دوره نوجوان ميخواهد انفرادي فكر كند و به نتيجه مطلوب دست يابد. اگر نوجوان در كودكي با آموزش صحيحي تربيت شده باشد، با مسائلي كه معمولاً نوجوانان با آن درگير هستند به آساني روبهرو ميشود و به مسير انحراف كشيده نخواهد شد، بنابراين توجه به تفاوت اساسي اين دوره با دورههاي پيش، شرط اساسي گذشتن از بحران نوجواني است.
2) اعتباربخشي به نوجوان: در اين مرحله بايد با توجه به حس استقلالخواهي نوجوان، او را به عمل به آموزههاي دين تشويق كرد و به او ارزش و اعتبار بخشيد. بايد با مسئوليتدهي، نوجوان را در كارها دخالت داد و از آنها نظرخواهي كرد. در اين ميان ميتوان با جهتبخشي مسئوليتها در زمينههاي ديني در شكلگيري هويت به آنها كمك كرد.
3) ياري كردن نوجوان در شناخت: بايد به نوجوان كمك كرد كه توانايي، استعداد، علاقه و حتي ضعفهاي خود را بشناسد و در كنار آن معلوماتي درباره جهان هستي بهدست آورد. او بايد بداند از كجا آمده، در كجا قرار دارد و به كجا ميرود. والدين و مربيان بايد با فراهم كردن زمينههاي تحقيق و جستوجو براي آنها، ياريشان دهند. مثلاً برخي كتابهاي مفيد را تهيه كنند يا نوجوان را با كارشناسان آشنا نمايند و در خانه هم فضايي فراهم كنند كه به بعضي نيازها پاسخ دهند.