به طور كلي شرايط خاص سياسي كشور در چند سال اخير، فضايي را فراهم آورد كه بر اهميت مجلس خبرگان دوره پنجم به مراتب افزود و جو رقابتي اين انتخابات كه در نوع خود بي‌سابقه بود اين اهميت را دوچندان كرد.
هرچند جريان‌هاي گوناگون سياسي در انتخابات اسفند‌ماه گذشته با توان هرچه تمام‌تر حضور يافتند و برخي پيش‌بيني مي‌كردند فضاي رقابتي پيش از انتخابات به دوره پساانتخاباتي نيز كشيده شده و شاهد خبرگاني سياسي و فراكسيوني باشيم، با اين حال نتايج انتخابات اسفند‌ماه نشان داد كه خبرگان پنجم همچنان با جوي انقلابي و حتي در سطحي بالاتر از مجلس خبرگان چهارم از لحاظ رويكرد ارزشي و انقلابي است و آرزوي بدخواهان براي كشاندن چالش‌ها و رقابت‌هاي سياسي و قدرتمندانه بر اين مجلس، فعلاً ناكام مانده است.
اكنون كه در آستانه برپايي دوره جديد اين مجلس در ترازي انقلابي هستيم به نظر مي‌رسد اگر مجلس خبرگان دوره پنجم بخواهد مطابق آنچه ملت ايران از آن انتظار دارند به رسالت انقلابي خويش عمل كند بايستي رويكردها، جهت‌گيري‌ها و كارويژه‌هاي خاصي را در دستور كار خود قرار دهد كه در ادامه تلاش خواهد شد به برخي از مهم‌ترين اين سرفصل‌ها اشاره شود:
1- بارزترين ويژگي يك جمع كه نشانگر برآيند كلي آن مجموعه است، «سران و مديران» آن جمع است و در مجلس خبرگان نيز «هيئت رئيسه» اعم از رئيس، نواب و كارپردازان و منشي‌ها، جلوه‌گر جهت‌گيري عمومي اين مجلس است. تركيب انقلابي و اصولگرايانه اين مجلس در دوره جديد، لازم است با «هيئت رئيسه‌اي در تراز انقلاب اسلامي» تكميل شود. هرچند در ميانه دوره چهارم برخي جريان‌هاي سياسي به دنبال تصاحب اين هيئت رئيسه بودند، اما با درايت حضرات آيات مهدوي‌كني و يزدي، شخصيت‌هاي انقلابي بر صدر اين مجلس تكيه زدند. اكنون نيز به طور خاص انتظار مي‌رود كه يك شخصيت انقلابي و مورد اعتماد امام و رهبري بر كرسي هدايت جلسات اين مجلس جلوس كند و به نظر مي‌رسد اكنون در صدر اولويت‌هاي خبرگان پنجم توجه به اين امر حياتي و مهم است.
2- ديگر انتظاري كه از خبرگان پنجم مي‌رود، حفظ جهت‌گيري‌ها و رويكرد مبتني بر گفتمان انقلاب اسلامي تا پايان عمر اين مجلس است. به عبارت ديگر «انقلابي ماندن»، به مراتب مهم‌تر از «انقلابي بودن» است. روشن است برخي جريانات قدرت‌طلب كه به دنبال سياسي كردن فضاي انتخابات خبرگان و تصاحب كرسي‌هاي بيشتر بوده‌اند و البته موفقيت چنداني كسب نكردند، نااميد نشده و مي‌كوشند در ادامه كار و با شكل‌دهي فراكسيون‌ها يا نفوذ در هيئت رئيسه، جهت‌گيري‌هاي اين مجلس را دستخوش رقابت‌هاي قدرتمندانه‌اي كنند كه به هيچ روي در شأن روحانيت شيعه و علماي اعلام نيست. از اين‌رو به نظر مي‌رسد يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي پيش‌روي مجلس خبرگان پنجم، انتخاب بين دوگانه «انقلابي بودن» يا «سياست زده شدن» خواهد بود. اكنون تركيب اكثريتي اين مجلس نشان مي‌دهد در اين دوگانه فعلاً گزينه انقلابي بودن، تفوق دارد، اما ناگفته پيداست كه در صورت عدم هوشياري دلسوزان بايد نگران افتادن در ورطه تلخ سياست‌بازي بود.
3- يكي از مهم‌ترين راهبردهاي نظام سلطه براي براندازي نظام اسلامي، از طريق حاشيه‌سازي، مشغول‌‌سازي و تشديد شكاف‌هاي سياسي – اجتماعي است كه در اين ميان چشم طمع دشمنان به نهادهاي گوناگون حاكميتي دوخته شده است. مجلس خبرگان با توجه به جايگاه مهم و راهبردي آن نيز از چشم طمع دشمن دور نماند و سلطه‌گران مي‌كوشند با نفوذ در اين مجلس و تأثيرگذاري بر آن گسستي درون حاكميت جمهوري اسلامي ايجاد و تعميق نمايند. اين سناريو با اسم رمز «عمل مجلس خبرگان به وظايف نظارتي خود» دنبال مي‌شود و حتي پيش از انتخابات نيز تلاش مي‌شد با همين رويكرد، تركيب مجلس خبرگان را به سياست‌بازي بكشانند. اكنون كه جريانات قدرت‌طلب به چنين آرزويي دست نيافتند، به نيابت از سلطه‌گران همين سناريو را در آينده دنبال خواهند كرد. حال به نظر مي‌رسد يكي از بايسته‌هاي مدنظر مجلس خبرگان جديد بايد مراقبت و هوشياري در مقابل اين سناريوي توطئه‌آميز باشد.
4- يكي از اصلي‌ترين مأموريت‌هاي مجلس خبرگان از ابتداي كار تاكنون پاسداري از ايده كلان نظام اسلامي و نظريه مترقي ولايت فقيه بوده و هست و تاكنون نيز ادوار گوناگون اين مجلس تلاش كرده‌اند به سهم خود در راستاي اين رسالت مهم نقش‌آفريني كنند. اكنون در دوره جديد نيز با توجه به تداوم جو انقلابي در تركيب مجلس آتي، اين انتظار مي‌رود در عمق‌بخشي به اين ايده مترقي و نيز تسري آن در سطح خارج از مرزهاي جغرافيايي ايران اسلامي تلاش بيشتري انجام پذيرد و در اين ميان مجلس خبرگان و مجموعه‌هاي پيراموني آن در اين مسير، بيش از پيش تلاش كنند.
