کد خبر: 817611
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۲
گفت‌و‌گوي «جوان» با محمود گبرلو، مجري سابق برنامه «هفت»
برنامه سينمايي هفت با ايده توليد يك 90 سينمايي به گروه اجتماعي شبكه ۳ ارائه شد...
جواد محرمي

 برنامه سينمايي هفت با ايده توليد يك 90 سينمايي از طرف فريدون جيراني به گروه اجتماعي شبكه ۳ ارائه شد و مورد استقبال مدير وقت قرار گرفت و با آغاز پخش آن به تدريج مخاطبان سينما را جذب خود كرد اما پس از مدتي با انتقادهايي كه به آن برنامه وارد شد و پس از كش و قوس‌هاي فراوان مديران سيما تصميم به تغيير تهيه‌كننده و مجري برنامه گرفتند. محمود گبرلو، مجري سري دوم برنامه هفت بود و تقريباً سه سال اين برنامه با اجراي او روي آنتن شبكه سه رفت اما انتقادها به برنامه او نيز بالا گرفت و بالاخره مجبور شد جاي خود را به بهروز افخمي بدهد. حالا و پس از گذشت بيش از يك‌سال‌و‌نيم از آن زمان، «جوان» براي بازخواني بخشي از اتفاقات آن دوره پاي صحبت گبرلو نشسته است

***

چه فرآيندي سبب شد محمود گبرلو جاي فريدون جيراني را در برنامه هفت بگيرد؟

همان زمان انتقادهايي به هفت آقاي جيراني شده بود. انجمن منتقدان و كانون كارگردانان اطلاعيه رسمي داده بودند و بيشتر هم نسبت به نقدهاي منتقد برنامه گلايه داشتند. تعدادي از فعالان و نويسندگاني كه با عنوان جبهه فرهنگي انقلاب در نشريات قلم ميزدند هم در قالب بيانيه به برنامه هفت معترض بودند. حتي 24 تشكل اصولگرا هم آن زمان درباره برنامه هفت بيانيه صادر كردند.

يعني از هر دو طيف فكري سينما به هفت جيراني فشار ميآمد؟

بله، به نظرم هفت آقاي جيراني تكليفش با خودش مشخص نبود. يعني مشخص نبود برنامه هفت قرار است در مقابل سينماگران باشد يا اينكه در كنار سينماگران به اعتلاي سينماي ايران كمك كند. البته هفت آقاي جيراني از ابتدا قرار نبود برنامه خيلي جدي سينمايي باشد و در آن حرفهاي ريشهاي و اساسي سينما مطرح شود. گرايش تلويزيون اين بود كه يك برنامه فان و سرگرمي درباره سينما توليد شود اما فريدون جيراني آدمي نبود كه در اين قالب قرار بگيرد.

معتقديد صداوسيما در آن زمان علاقهاي به توليد و پخش برنامهاي جدي كه به شكل ريشهاي به مسائل سينما بپردازد را نداشت؟

درباره اين موضوع نميتوانم نظر بدهم ولي اين وظيفه تلويزيون است كه به سينما بپردازد. در قالب جدي و مبنايي يا در قالب سرگرمي اما بحث اين است كه تلويزيون بايد با چه رويكردي به سينما بپردازد؟ من معتقدم تلويزيون بايد در كنار سينما باشد. اينها بايد مكمل هم باشند. انتقادها كه به برنامه هفت جيراني زياد شد مديريت سيما سعي كرد با مشاورههايي كه ميدهد مسائل مورد نظر طرفين را لحاظ كند ولي اين اتفاق نيفتاد و در نهايت تصميم گرفتند عوامل برنامه به كلي تغيير كند. به من كه رسيدند گفتند ما چهار نكته برايمان اهميت دارد؛ اينكه شخص خودش اهل سينما باشد، به انقلاب اسلامي و ديدگاه رهبري معظم انقلاب درباره سينما اعتقاد داشته باشد و با سياستهاي كلي سازمان هم تنظيم باشد.

برنامه فريدون جيراني به اين شكل بود كه مجري از يك طيف و تفكر سينمايي بود و منتقد برنامه به طيف مقابل تعلق داشت. ظاهراً اين اتفاق در هفت گبرلو حالتي معكوس پيدا كرد به اين شكل كه ابتدا مجري جزو جريان فكري به اصطلاح ارزشي محسوب ميشد و حالا اين منتقدان برنامه بودند كه بيشتر در طيف مقابل قرار ميگرفتند. به گونهاي كه اين دو همديگر را بالانس كنند.

البته اين تضادي كه در هفت جيراني وجود داشت براي جذاب كردن برنامه بود.

ظاهراً مديران سازمان در اواخر كار هفت فريدون جيراني به اين نتيجه رسيده بودند كه تفكر مجري و تهيهكننده به عنوان نماينده جرياني خاص در سينما بر برنامه غلبه دارد و خوب است در تغييرات جديد جاي مجري و تهيهكننده با منتقد عوض شود و غلبه با تفكري باشد كه به سينماي آرماني انقلاب اسلامي تعلق خاطر دارد و احتمالاً به همين منظور شما جاي جيراني را گرفتيد و معلوم بود كه در اين جابهجايي لاجرم جايي براي مسعود فراستي به عنوان منتقد خالي نميماند، با اين تحليل موافقيد؟

به نظرم هفت آقاي جيراني به اين عميقي كه شما درباره آن ميگوييد نبود. تهيهكننده هفت فقط در يك مقطع فريدون جيراني بود. اغلب حميد پنداشته تهيهكننده بود و جيراني نقش مجري و كارشناس را داشت. پنداشته هم بيشتر به دنبال اين بود كه يك برنامه سينمايي جذاب را تدارك ببيند و به دنبال طرح مسائل مبنايي در برنامه نبود اما از آنجايي كه جيراني آدم ريشهدار و با سوادي در سينما بود و سابقه سالها ژورناليسم سينمايي را يدك ميكشيد به طور عادي روي رويكردهاي برنامه تأثير ميگذاشت و اين با وجود او غيرقابل اجتناب بود. جيراني نميتوانست نظر شخصي خود را مطرح نكند و مدام به عنوان كارشناس نظرش را علني ميكرد. ايشان تاريخ سينما را ميداند. خودش كارنامه طولاني فيلمنامهنويسي و كارگرداني دارد و جريانات سياسي جامعه را درك ميكند. برنامه زنده هم به گونهاي است كه خيلي اظهارنظرها قابل كنترل نيست. جيراني و فراستي نظرات شخصي خود را به راحتي بيان ميكردند و به تدريج نظر آنها تبديل به نظر سازمان تلقي ميشد. براي همين سازمان متوجه شد كه جيراني سياستها و اهداف آنها را اجرا نميكند بلكه نظرات شخصي خود را در برنامه هفت ارائه ميدهد. اين بود كه تصميم گرفت تغييراتي ايجاد و تيمي را جايگزين كند كه بهگونهاي برنامه را هدايت كنند كه نظرات آنها به عنوان نظر سازمان تلقي نشود. يعني اگر نظر كارشناسي در برنامه هفت داده ميشود اين نظر ميهمان باشد نه نظر مجري برنامه. وقتي من به هفت آمدم ديگر مجري قرار بود تنها بستري فراهم كند تا گفتوگو ميان نظرات مختلف مطرح شود و قضاوت بر عهده مخاطب گذاشته شود. طبيعتاً من هم به عنوان محمود گبرلو نظرات و تحليلهاي خودم را داشتم اما بنا به تعهدي كه به سازمان داشتم اظهارنظرات شخصيام را مطرح نميكردم. من نماينده صداوسيما بودم، نبايد اينطور تلقي ميشد كه صداوسيما عليه سينما موضع دارد.

اين مسئله سبب نميشد برنامه با روحيه و گرايشي محافظهكارانه اداره شود؟

خير، اين موجي بود كه يكي دو نويسنده در رسانههايشان ايجاد كردند. كسي كه اين حرف را ميزد به نظرم برنامه گبرلو را دنبال نكرده بود، چراكه هفت گبرلو بسيار جذاب و چالشي به روي آنتن ميرفت. آن زمان اينقدر بيپروا و صريح مسائل در هيچ برنامه تلويزيوني ديگري مطرح نميشد و هيچ برنامهاي به اين شكل گسترده از همه طيفهاي فكري نميتوانست ميهمان داشته باشد. ما از حجتالاسلام پناهيان تا ابراهيم حاتمي كيا تا مسعود كيميايي را در برنامه داشتيم و آنها صادقانه و راحت حرفهايشان را ميزدند. مسعود كيميايي را من براي اولين بار در تاريخ جمهوري اسلامي به تلويزيون آوردم. من شيوه مديريت پنهان را اجرا ميكردم به اين شكل كه بستري فراهم ميكردم تا همه اهالي سينما با هر گرايش فكري در برنامه حضور پيدا كنند. اشتباه مخالفان برنامه اين بود كه گبرلو را با جيراني مقايسه ميكردند. هفت بايد بر اساس اهداف و سياستهايش مورد تحليل قرار ميگرفت. من افتخار ميكنم كه رئيس سازمان، آقاي ضرغامي به من گفت؛ هر مخالفي را كه خواستي به برنامه دعوت كن تا در فضايي راحت حرفهايش را بزند و ما اين كار را انجام ميداديم.

فكر نميكنيد برخي وقتها اين اتفاق به شكلي كه فرموديد نميافتاد و مخاطب احساس ميكرد بحث يكطرفه شده است. يكي از بيشترين انتقادهايي كه به برنامه شما شد درباره حضور خانم بني اعتماد بود. با اينكه نظرات مخالف زيادي متوجه فيلم قصهها بود ولي ايشان به شكلي يكطرفه حرفهايشان را مطرح كردند و مجري هم لابد طبق تعهدي كه به سازمان داده بود نبايد ورود پيدا ميكرد.

به نظرم اين بستگي به ذهنيتها دارد. هر فيلمسازي ممكن است گرايشات سياسي داشته باشد. بخشي از برنامه هفت براي اين بود كه فيلمسازها بيايند و درددلهاي سينمايي خود را مطرح كنند نه درد دلهاي سياسي خودشان را. در آن برنامه هم خانم بني اعتماد درباره سينما صحبت كردند. فيلمساز بايد بتواند درباره فيلمش با مردم حرف بزند. نكته ديگر اينكه سياست برنامه اين بود كه فيلمساز و منتقد روبهروي هم قرار نگيرند. فيلمساز حرفش را بزند و منتقد هم به شكل جدا فيلم را نقد كند. برنامه ما سه بخش داشت، گفتوگو با سينماگران يك بخش بود. بخش دوم گفتوگو با عوامل فيلم در حال اكران بود و من معتقد بودم برنامه هفت بايد فضايي ايجاد كند تا عوامل بتوانند مردم را تشويق به ديدن فيلمشان كنند. مردم بايد در وهله اول به سينما بروند و فيلم ببينند. اعتقاد نداشتم منتقد بايد فيلمساز را تحت فشار بگذارد. منتقدها معمولاً از فن بيان خوبي بهره ميبرند و ممكن است فيلمساز فن بيان مطلوبي نداشته باشد و نتواند از فيلمش به خوبي دفاع كند. معتقدم فيلمساز مقابل منتقد محكوم به شكست است.

فكر ميكنيد فيلمساز نسبت به فيلم خودش هم نبايد آنقدر تسلط داشته باشد كه بتواند از آن دفاع كند؟ اين در حالي است كه فيلمساز نسبت به منتقد حتماً زيست طولانيتري با اثر داشته و قاعدتاً اشراف بهتري به اثر خودش دارد.

فيلمساز فيلم را ساخته و منتقد بايد كار خودش را انجام دهد. هيچ جاي دنيا هم اينطور نيست كه فيلمساز مقابل منتقد بنشيند و جواب پس بدهد اما كارشناس ميتواند با فيلمساز گفتوگو كند و مدل آن هم تفاوت دارد. من با خانم بني اعتماد درباره فيلم گفتوگو كردم. خانم بني اعتماد فيلمساز بزرگ و نجيبي است اما در برخي از بخشهاي فيلمش مواضع سياسي خود را پنهان نميكند.

بحث من اصلاً سياسي نيست. به نظرم بايد درباره سينما با ايشان چالش صورت ميگرفت.

متأسفانه «قصهها» درگير يك چالش سياسي شده بود.

البته كارگردان «قصهها» همواره از قرار گرفتن در جايگاه يك فعال سياسي با مواضع مشخص پرهيز نكرده است.

اين حق هر شهروندي است كه مواضع سياسي داشته باشد.

بله، منظور من اين است كه بخشي از آن چالش سياسي كه در مقابل فيلم ايشان ايجاد شد ابتدا به ساكن تابع رفتار خود ايشان بود. حتي در يك جشنوارهاي در خارج از ايران گفتند كه قصهها را از لج دولت وقت ساختهاند.

مجيد مجيدي و ابراهيم حاتميكيا هم در مقطعي چنين رويكردهايي داشتند. اينكه به خاطر انتقام گرفتنهاي سياسي پاي سينما را وسط بكشيم درست نيست. به نظرم اگر «قصهها» در مسير عادي خود حركت ميكرد كمتر فروش ميكرد. شما ميدانيد عدهاي در طبل اكران نشدن فيلم ميكوبيدند. فيلم اكران شد و هيچ اتفاقي هم نيفتاد. اين فضاسازيها به نفع چه كسي تمام شد؟ نمايندگان مجلس فيلم را ديدند و گفتند مشكلي ندارد. به نظرم عدهاي قصد دارند مردم را از سينما بترسانند. من به عنوان مجري از سالها پيش به اين نتيجه رسيده بودم كه مجري اگر بيطرف نباشد و موضع داشته باشد سينماگران برنامه را به رسميت نميشناسند و برنامه بايكوت ميشود. مثل بيعدالتي كه الان انجام ميشود. سه نفر منتقد مينشينند و يك فيلم را نقد ميكنند و جالب است كه آن فيلم در حال جابهجا كردن ركوردهاي فروش است. اين بيعدالتيای را مردم ميبينند و متوجه ميشوند. من وقتي قصد داشتم برنامه هفت را به دست بگيرم ضعفهاي هفت جيراني را ليست كردم. يكي از آنها همين بود. نظرهاي شخصي مجري سبب شده بود كه هنرمندها ديگر به برنامه آقاي جيراني نميآمدند. اين اتفاق الان هم ميافتد. مجري برنامه به عنوان نماينده تلويزيون ملي جمهوري اسلامي عليه سينما موضع ميگيرد. به نظرم ايشان حق ندارد چنين كاري انجام دهد. اين رابطه تقابلي ميان سينما و تلويزيون به نفع هيچ كس نيست. من دو ميزگرد درباره معرفي فيلم ايراني به اسكار برگزار كردم. موافقان و مخالفان آمدند حرف زدند.

به نظر شما همه آثار سينماي ايران مطلوب خانواده ايراني است؟ بالاخره نظر جامعهشناسان درباره برخي فيلمها مثبت نيست.

شما ميگوييد جامعهشناسان، اگر واقعاً جامعهشناس درباره يك فيلم نظر بدهد بايد با جان و دل پذيرفت اما درباره فيلمها نظرات سياسي مطرح ميشود. شما گفتوگوي من با خانم بنياعتماد را كه مرور كنيد ميبينيد همه سؤالاتي كه مطرح بود را من از ايشان پرسيدم. چرا درباره جنگ فيلم نميسازيد؟ چرا فيلمهاي شما سياه است؟ من كه نميتوانم يقه فيلمساز را بگيرم. خوشحالم كه ايشان نظر تندي مطرح نكرد. ما در يك برنامه زنده قرار داريم. خانم بني اعتماد پس از 24 سال آمده بود تلويزيون صحبت كند.

نميشود دوستانه و صميمي چالش كرد؟

خير، احترام ايشان بايد حفظ ميشد. ببينيد زماني كه بحث تعطيلي خانه سينما در اوج بود به من گفتند راجع به آن مسئله اصلاً حرفي زده نشود ولي من رفتم خواهش كردم اجازه بدهيد من طرح كنم تا داستان فيصله پيدا كند و زماني كه دو نشست در برنامه انجام شد موضوع تمام شد. مناظره آقايان فرح بخش و اسعديان پخش شد و نظرات مطرح شد. ما بايد سعي كنيم هزينههاي نظام را كاهش دهيم وگرنه جنجال درست كردن كه كاري ندارد. ما سعي ميكرديم منطقي و عقلاني برنامه را پيش ببريم. به نظرم اين حق يك هنرمند است كه از تريبون رسانه ملي براي بيان حرفهايش استفاده كند. اگر عدهاي اين فهم و درايت را ندارند تا به اين طريق دلها را به هم نزديك كنند و از كدورتها و تنشها بكاهند بايد جواب بدهند. بخشي از وظيفه صداوسيما اين است كه حوزه فرهنگ جمهوري اسلامي را تقويت كند و اين مسئله در يك فضاي آرام و منطقي ميسر خواهد بود.

اين شرايط در هفت جيراني مهيا نبود؟

اصلاً. مسعود كيميايي دوست نزديك آقاي جيراني بود ولي يكبار در برنامه ايشان حاضر نشد.

نسبت به برخي سخنان مسعود كيميايي در برنامه هفت هم انتقادهايي مطرح بود.

ما براي خودمان استراتژي تعيين كرده بوديم. اگر مسعود كيميايي يا هر شخص ديگري قرار بود خطوط قرمز را زير پا بگذارد حتماً با واكنش من مواجه ميشد اما كيميايي اين كار را نكرد.

اينكه معتقديد تلويزيون بايد در كنار سينما باشد سبب نميشود نگاه انتقادي و تبيين سينماي مطلوب انقلاب اسلامي به حاشيه برود؟

گبرلو هفت را براي سينماي ايران و نظام جمهوري اسلامي ميديد براي همين هم نگاه گبرلو براي حفظ وجهه انقلاب و نظام حلقه بسيار وسيعتري از هفت جيراني و افخمي را در نظر گرفته بود. شما الان ببينيد تعداد سينماگراني كه به هفت افخمي اعتراض ميكنند و حتي حاضر نيستند اين برنامه را دنبال كنند چه اندازه است.

اعتقاد داريد اين سينمايي كه الان وجود دارد سينماي مطلوب است؟

خير، اينطور نيست اما اين سينما داشته و سرمايه جمهوري اسلامي است و بايد از آن صيانت شود نه اينكه ريشه آن را زد. ضمن اينكه من بستر را براي حضور مناديان سينماي آرماني هم فراهم كرده بودم. از سينماي ما تا آنچه مدنظر رهبري انقلاب است فاصله زيادي است اما اين يك پروسه تدريجي است. برنامه من مختص يك گرايش فكري نبود. همه كساني كه مدعي سينماي ارزشي و انقلابي هستند نيز به برنامه گبرلو آمدند. وحيد جليلي در برنامه جيراني 40 ثانيه بيشتر حق اظهار نظر نداشت اما در برنامه من دو تا 40 دقيقه صحبت كرد. وقتي خانم افتخاري و آقاي صدرعاملي با هم مناظره ميكنند يعني بستر فراهم شده است هر چند من راضي نبودم خانم افتخاري مقابل سينماگر كاركشتهاي چون صدرعاملي بنشيند و قافيه را ببازد. ما به ايشان گوشزد كرديم اما ايشان گفت كه مشكلي نيست و به برنامه آمد و گفت، من اصلاً سينما نميروم و اين حرف خيلي براي خودش و كميسيون فرهنگي بد شد.

اشاره كرديد به نظرات رهبر معظم انقلاب درباره سينما. در هفت گبرلو تا چه اندازه نسبت به اين مسئله اهتمام ميورزيدند؟

من ابتداي هر برنامه سرمقاله ميخواندم و اين نظرات را بازخواني ميكردم. من معتقد به سينماي انقلاب اسلامي هستم. در برنامه من وحيد جليلي و نادر طالبزاده آمدند و صريحترين حرفها را درباره جشنوارههاي خارجي زدند.

برخي از سينماگران مانند بهرام بيضايي و تهمينه ميلاني و حتي فريدون جيراني آثاري درباره مناسبات پشت صحنه سينما ساختند كه با واكنش تند سينماگران مواجه شد. چرا سينماگران انتقاد از خودشان را برنميتابند؟

من معتقدم حريم خصوصي افراد بايد محترم شناخته شود.

منظورم حريم خصوصي سينماگران نيست.

من با ساخته شدن فيلمي مثل «سوپراستار» اثر خانم ميلاني زياد موافق نيستم.

يعني سينما حق دارد به همه اصناف و اطراف جامعه سرك بكشد، براي مثال عملكرد پزشكها را زير سؤال ببرد اما حق ندارد عملكرد خودش را نقد كند؟

به نظرم چون نسبت به سينما هنوز حساسيتهاي زيادي در ميان جامعه متدينين وجود دارد و برخي قصد دارند سينما را محيطي فاسد و ناسالم جلوه بدهند و از اين طريق به سينماگران فشار بياورند زياد به صلاح نيست كه بر اين موج دميده شود.

البته با ساخته شدن سوپراستار و فيلم آقاي بيضايي هيچ موج منفي ايجاد نشد چون بالاخره همه ميدانند يك يا چند مورد را نميشود به كل تعميم داد.

انديشه اسلامي اجازه نميدهد كه فساد را برملا كني و به اصطلاح اشاعه بدهي چون ممكن است قبح زشتيها پس از مدتي كاهش پيدا كند. اگر فسادي در جايي از سينما وجود دارد بايد با تدبير خود سينماگران ترميم شود نه اينكه در بستر جامعه برملا شود.

اين موضع مقداري محافظهكارانه به نظر ميرسد. در سينماي امريكا هم فيلمهايي كه به سينما نقد وارد كردهاند زياد است.

بله، اما ما قائليم كه ميان سينماي مطلوب ما با سينماي امريكا بايد فاصله باشد. سينماي ما بايد مبتني بر انديشههاي اسلامي باشد.

شما براي سينما يك ناحيه مقدسه قائليد؟ يعني سينما ميتواند درباره روحانيت فيلم بسازد ولي درباره خودش نميتواند؟

اگر قرار باشد سينما عملكرد بخشي از روحانيت را به كل تعميم بدهد مجاز به اين كار نيست اما اگر با رويكردي دلسوزانه وارد نقد شود اشكالي ندارد.

بعيد است رويكرد فيلمسازي مثل بهرام بيضايي يا تهمينه ميلاني در انتقاد به سينما دلسوزانه نبوده باشد.

حتما دلسوزانه بوده ولي اين مسائل نبايد زمينهاي براي حمله به سينما ايجاد كند.

بله و شكر خدا اين اتفاق هم نيفتاد.

حال سينماي ايران الان چگونه است؟

آرامشي در ميان سينماگران قابل مشاهده است. به نظرم اين آرامش مسكن و مقطعي است. مسئولان در حال حاضر از سينما به عنوان زينت المجالس استفاده ميكنند و بيش از اينكه به سينما كمك كنند قصد بهرهبرداري از آن را دارند. برنامه روشني درباره سينما ارائه نشده است، به نظرم در بحث فرهنگ با دولت ترسويي مواجهيم و توليدي مبتني بر سياستهاي انقلاب اسلامي انجام نميشود.

هفت بهروز افخمي اين آرامش را به هم نميزند؟

مشكل اصلي من با هفت افخمي ادبيات مجري و منتقد است. ادبياتي كه منجر به دو قطبي، تنش و كدورت ميشود و از دل آن نفعي عايد سينما نميشود. كساني كه ادعاي آرمانخواهي دارند بايد در مسير اخلاق گام بردارند وگرنه نتيجه عكس ميگيرند.

از اينكه برنامه را از شما گرفتند ناراحت نشديد؟

بالاخره ما براي خودمان صندلي ابدي در نظر نگرفته بوديم ولي برخوردي كه با ما شد اصلاً خوب نبود. بدون خداحافظي آنتن را از ما گرفتند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار