چند روزي ميشود كه دولت يازدهم از منشور حقوق شهروندي رونمايي كرده است. منشوري كه به اعتقاد بسياري از مفسران و تحليلگران سياسي تنها يك نمايش تبليغاتي بهمنظور سرپوش نهادن بر شكستهاي اخير و تمديد تحريمها است تا پس از مانورهاي بيفرجام بر برجام اين بار اذهان عمومي به سمت منشوري متمايل شود كه وظيفه دولت است اما براي اجراي آن بوق و كرنا راه انداخته است. در بخشهايي از اين منشور به وظايف دولت در قبال دانشجويان و دانشگاهيان اشارهشده است. غلامرضا خواجه سروي، استاديار دانشگاه علامه طباطبايي در اينباره با ما به گفتوگو پرداخته است.
جناب خواجه سروي! چند روز پيش دولت منشور حقوق شهروندي را رونمايي كرد، منشوري كه با سؤالات بسياري مواجه است كه چرا در چنين زماني و تنها چند ماه مانده تا عمر دولت يازدهم رونمايي شده. نظرتان در خصوص اين منشور چيست؟
ببينيد صرفنظر از خود منشور شهروندي اين سؤال مطرح است كه چرا دولت در چنين زماني اين كار را كرده؟ كه بايد گفت متأسفانه دولت كارنامه قابلارائهاي از اين چهار سال ندارد. آقاي رئيسجمهور قول داده بودند كه ۱۰۰ روزه مشكل اقتصاد ايران را حل كنند و الان ۱۰ برابر آن ۱۰۰ روز از عمر دولت گذشته ولي در حوزه اقتصاد نهتنها مشكلي را حل نكردند بلكه مشكلات بيشتر شده است! لذا رويه دولت يازدهم اين است كه هر چند مدت يكبار، با يك شوي تبليغاتي و ايجاد موجي بزرگ يا كمدامنه افكار عمومي را متوجه خود بكند و كاري كند كه مردم به نحوي نارضايتيشان را از دولت فراموش كنند و به عبارت ديگر آمپول يا قرص مسكني را تزريق كند كه مردم به استناد اين دارو و قرص مسكن يك مدت آرام بگيرند تا فاصله بعدي كه باز يك داروي مسكن ديگر تزريق كنند.
در بخشهايي از اين منشور به وظايف دولت در قبال اساتيد و دانشجويان اشاره شده، از جمله: «دوﻟﺖ ﻣﻮﻇﻒ اﺳﺖ زﻣﯿﻨﻪ بهرهمندي اﺳﺎﺗﯿﺪ و ﻧﺨﺒﮕﺎن از داﻧﺶ روز، آزادي ﺑﯿﺎن، ﺗﺤﻘﯿﻖ و ﺗﺘﺒﻊ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻋﻠﻤﯽ را ﻓﺮاﻫﻢ ﻧﻤﺎﯾﺪ»، در اين سه سال و اندي از عمر دولت يازدهم آيا چنين امري محقق شده است؟
اعتقاد من بر اين است كه دانشگاهيان و مجموعه آموزش عالي كشور براي دولت يازدهم هيچ اولويتي ندارد چراكه مجموعه بسيار نابساماني داشته است. مشكلات عجيب و غريب امروز قبلاً دامنگير آموزش عالي كشور نبود. چون اولويت ندارد وزيري از وزارت بهداشت براي وزارت علوم گذاشتهاند درحاليكه ايشان احاطهاي به مسائل وزارت علوم ندارند.
از طرفي بين تشكلات دانشجويي و دانشگاهي تبعيض زيادي است. اهميت بيشتري به يكسري تشكل طرفدار دولت كه در همين دوران ايجاد شدهاند، داده ميشود و در مقابل منتقدين تا سر حد نابودي دارند پيش ميروند. از مجموعه آموزش عالي كشور حمايت نميشود و احقاق حقي از اين دستگاه نميشود، اكنون يارانه بسياري از دانشگاهيان قطعشده و اين با حمايتهاي دوران قبلي مطابقت ندارد. من شخصاً اعتقاد ندارم كه دولت آقاي روحاني به اين چيزهايي كه بهعنوان منشور شهروندي روي كاغذ نوشته عمل كند و اين امر تنها براي جذب آرا و اعتماد مردم در انتخابات بعدي است و به نحوي ميخواهد ضعفهاي دولت را پوشش دهد.
در بخش ديگري دولت عنوان ميكند كه داﻧﺸﮕﺎﻫﯿﺎن ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺪون دﻏﺪﻏﻪ ﻣﻌﺎش و در ﻓﻀﺎي اﻣﻦ، ﻣﺴﯿﺮ ﮐﺴﺐ ﻋﻠﻢ و ﺗﻮﻟﯿﺪ داﻧﺶ و ﺗﻮزﯾﻊ آن را دﻧﺒﺎل ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ، آيا اين تبصره با كاهش اشتغال و عدم امنيت شغلي دانشگاهيان در اين سالها تطابقي دارد؟
اين موارد روي كاغذ زيبا است. الان با عدم توجهي كه به آموزش عالي ميشود خيلي از كارهايي كه بايد صورت گيرد بهخصوص در مورد اشتغال فارغالتحصيلان، اينها با مشكل مواجه است و هرروز كه ميگذرد به طيف فارغالتحصيلان بيكار اضافه ميشود، خصوصاً كه در خيلي از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي با بازگرداندن بازنشستهها و گرفتن مجوز براي آنها خيلي از افراد وارد آموزش عالي شدند و جاي جوانان را گرفتند و خيلي نميتوان باور كرد كه اين حرفها در مورد دانشگاهها درست باشد.
الان همه دانشگاهيان دغدغه دارند و بسياري از دانشگاهها با مشكلات مالي مواجه هستند و بودجههايشان كم است و نميتوانند آن را تأمين كنند و اتفاقا اين براي مديران دانشگاهها يك دغدغه خيلي جدي است.
حتي در بخش ديگري از اين منشور ابراز ميكند كه ﻫﯿﭻ داﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻋﺪم ﺗﻤﮑﻦ ﻣﺎﻟﯽ در پرداخت شهريه تحقير يا از تحصيل محروم شود و داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎي ﻣﺘﮑﯽ ﺑﻪ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺷﻬﺮﯾﻪ ميبايست ﺑﺎ اﻋﻄﺎي ﺗﺴﻬﯿﻼت ﻣﺎﻟﯽ ﻣﻨﺎﺳﺐ، زﻣﯿﻨﻪ ﭘﺮداﺧﺖ ﺷﻬﺮﯾﻪ را ﺑﺮاي داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﻓﺮاﻫﻢ آورﻧﺪ، يا اينكه دوﻟﺖ ﻣﮑﻠﻒ اﺳﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﺠﻬﯿﺰ و ارﺗﻘﺎي ﮐﻤﯽ وﮐﯿﻔﯽ اﻣﮑﺎﻧﺎت دانشگاهها، ﺟﻬﺖ رﻓﺎه ﺣﺎل داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن از ﻫﯿﭻ ﺗﻼﺷﯽ درﯾﻎ ﻧﻮرزﻧﺪ، اين دو بند را چطور نقد و تحليل ميكنيد؟ آيا در حال حاضر شرايط روز دانشگاهها چنين است؟
شرايط بدتر شده است منتها اين بحث وام دانشجويي و وام شهريه و وام خوابگاه چيزي است كه در صندوق رفاه دانشجويان از قبل هم بوده است و ربطي به الان ندارد. ولي در همه دورهها و در حال حاضر هم اينطور است كه روند پرداخت آن كند است مثلاً وقتي دانشجويان تقاضا ميكنند زماني اين وام دستشان را ميگيرد كه ترمشان تمامشده است. اينها البته ربطي به اين دولت ندارد و اين مربوط به خود صندوق رفاه دانشجويان است و از قبل بوده است.
منتها صندوق رفاه دانشجويان ميبايست خيلي نسبت به سابق تقويتشده باشد كه واقعاً نشده است. لذا خيلي كارها را كه صندوق رفاه دانشجويان در سالهاي گذشته به عهده داشته مانند رنگآميزي و تجهيز خوابگاهها؛ در سالهاي اخير ضعيف شده و اهتمامي به آن داده نشده است. بنده در كل خيلي اعتقاد ندارم كه اين دولت مشكلات و مسائل دانشجو و دانشگاهيان را حل كند چراكه بيشتر كارهايش حرف و نوشته تا عمل است.
خب به نظرتان اين بندها تنها براي جلب اعتماد و جذب آراي دانشگاهيان در منشور حقوق شهروندي گنجانده شده يا دولت در اين چند سال هم به دنبال اجراي اين اقدامات بوده و حالا به دنبال قانون كردن آن است؟
ببينيد تمام اين بندها همه از قبل قانون داشته و اجرا ميشده و چيز جديدي نيست و از روي قوانين موجود نوشتهشده است. مثلاً همين بندي كه ميگويد هيچ دانشجويي نبايد به خاطر نداشتن پول از تحصيل بازبماند و آموزش عالي بايد به او وام بدهند، از قبل هم بوده و در اسناد بالادستي دانشگاهها هم نوشتهشده و اجرا هم ميشده است. ولي اين بيشتر براي يك كار تبليغاتي است و دانشگاهها هم مثل بقيه جامعه زماني اعتماد پيدا ميكند كه پشت هر حرفي عمل به دنبالش باشد. وقتي بودجه پژوهشي دانشگاه كم ميشود و مشكلات ديگري در دانشگاهها ايجاد ميشود خب اعتمادي هم ايجاد نميشود.
بنابراين تمام بندهاي اين منشور چه مربوط به دانشگاه و چه ديگر قسمتهاي آن بيشتر براي جلب آراي عمومي است.
لذا باز هم تأكيد ميكنم ما در جمهوري اسلامي واقعاً نياز به اين داريم كه روي حقوق شهروندي مطابق با آرمانهاي انقلاب اسلامي و اسناد و قانون اساسي، اعتقاد به حقوق شهروندي و عمل به آن را داشته باشيم نه اينكه تنها بهعنوان يك ابزار براي كارهاي سياسي و جلب آرا مدنظر قرار بدهيم بعد به فراموشي سپرده شود.