کد خبر: 834799
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۶
گفت‌وگو با عبدالحميد قديريان، هنرمند برجسته عرصه تجسمي كشور
عبدالحميد قديريان سال 1339 در تهران متولد شد. او بنا به علاقه خود به نقاشي در سال 1357 وارد...
سيد مجتبي نوريان

عبدالحميد قديريان سال 1339 در تهران متولد شد. او بنا به علاقه خود به نقاشي در سال 1357 وارد دانشكده هنرهاي زيبا (دانشگاه تهران) گرديد. وي سال 1380 مدرك فوق ليسانس (كارشناسي ارشد) خود را در رشته نقاشي از دانشكده هنر دريافت نمود و در سال 1389موفق به كسب گواهي درجه يك هنري در رشته طراحي صحنه و لباس از وزارت ارشاد اسلامي گرديد. او از سال 1360 به عنوان نقاش فعاليت حرفهاي خويش را آغاز و بعد از آن در سال 1365 فعاليت سينمايي را با فيلم سينمايي گذرگاه به عنوان گريمور شروع نمود. قديريان در سال 1366 با فيلم سينمايي هراس در عرصه طراحي صحنه و لباس مشغول به كار شد و آثار متعددي را تا به امروز طراحي نموده است. قديريان در طول فعاليتهاي خود موفق به اخذ جوايز متعددي از جشنوارههاي مختلف شده است.   فرصتي پيش آمد تا به بهانه برگزاري چهارمين جشنواره جهاني هنر مقاومت گفتوگويي با اين هنرمند برجسته كشورمان داشته باشيم.

 ***

جناب قدیریان با توجه به وضعيت فرهنگي موجود مقاومت را چگونه تعريف ميكنيد؟

در بحث فرهنگي آن هم در موقعيتي كه ما هستيم، مقاومت چيز خوبي نيست. مقام معظم رهبري در ارتباط با موضوع فرهنگ از واژه تهاجم استفاده كردند و به اين لحاظ اعتقاد من اين است كه ما بايد به دشمن، تهاجم فرهنگي كنيم، نه اينكه در مقابل او مقاومت كنيم. مقاومت فرهنگي اين گونه است كه ما بايستيم و در مقابل هجمههاي فشرده و مداوم دشمن ايستادگي كنيم. چرا ما بايد اين كار را بكنيم؟ چرا بايد بايستيم و در مقابل هجمهها ايستادگي كنيم؟ ثمرهاش همين چيزي است كه الان در جامعه ميبينيم. روز به روز ضعيفتر ميشويم چون مقاومت سخت است. شما يك جا ميايستيد و در مقابل فشار بيروني مقاومت ميكنيد و اين شما را به اضمحلال ميكشاند و ضعيف ميكند و وقتي ضعيف شديم، دشمن مرتب سيطرهاش را بيشتر ميكند. خيلي جالب است كه مراكز فرهنگي ما اين همه كار فرهنگي ميكنند و هزينه ميكنند؛ حداقل در آمارهايي كه ميدهند و هزينههايي كه براي هنر و براي فرهنگ ميشود بسيار زياد است، پس چرا ما روز به روز به اضمحلال فرهنگي كشيده ميشويم و رهبري معظم از سطح فرهنگي كشور ناراحت هستند. مشكل كجاست؟ معتقدم اين اشكال به ديدگاه ما برميگردد. يعني تا وقتي كه ما بحث مقاومت را داريم و سعي ميكنيم در مقابل هجمههاي دشمن صرفاً ايستادگي كنيم و آهسته برويم و آهسته بياييم تا نكند به ما انگ خشونت گرايي بزنند؛ ولي در مقابل، دشمن با بيحيايي، مدام به ما حمله ميكند و با تكبر و غرور ميگويد: شما را نابود ميكنم و علناً تصميم خود را اعلام ميكند، طبيعي است كه اين دو رفتار در مقابل هم، با هم همخواني ندارند و باعث ضعف و نابودي ما ميشود. ما در بعد فرهنگ و هنر بايد به طرف تهاجم فرهنگي برويم يعني همان رفتاري كه حضرت امام خميني(ره) داشتند، ايشان هر روز، يك حركت كوچك انجام ميدادند و دشمن را به چالشي بزرگ ميكشيدند. من آن زمان دانشجو بودم، هر صبح كه از خواب بيدار ميشدم منتظر بودم تا ببينم امام چه حركت فرهنگي جديدي در مقابل دشمن ميكنند و دشمن با همه اقتدارش چگونه به چالش ميافتد و ذليل ميشد. چرا؟ براي اينكه امام تهاجم فرهنگي ميكرد، مقاومت فرهنگي نميكرد.

منظور من از تهاجم فرهنگي ما فرياد كشيدن و بد اخلاقي كردن نيست، اگر به پيرامون خود دقت كنيم و اتفاقات اخير را رصد نماييم، ميبينيم كه خداوند در اربعين حسيني (ع) دارد بر دشمن تهاجم فرهنگي ميكند. خداوند با اشاعه محبت، با اشاعه مرزبندي بين حق و باطل، دارد كاري هجومي ميكند. هيچ كس نيست، كه به راهپيمايي اربعين برود و بيتفاوت برگردد. از منظر خوبان عالم، بهترين مبارزه با دشمن اشاعه تصويري شفاف از حق و معرفي آن است. از اين روست كه ما در راهپيمايي اربعين شاهد تحقق كلمه «ودّ» يعني محبّت آرماني به اهل بيت(ع) هستيم و اين يعني اميد، يعني انگيزه، يعني نمايش عشق و محبت به انسانها، يعني دميدن روح به كالبد جامعه اسلامي. خداوند در راهپيمايي اربعين دارد فرهنگسازي و پاكطينتان را آماده حوادث پيش رو ميكند.

وظيفه ما در مورد جوانان امروز كشورمان در حوزه فرهنگ چگونه است؟

ما بايد جوانهايمان را به سمت تهاجم فرهنگي خودمان هدايت كنيم، مخصوصاً در اين سالهاي اخير. در اين زمانه خداوند راهپيمايي اربعين را كه از شگفتيهاي تاريخ است، راه انداخته، يعني كاملاً معلوم است كه دست خدا دارد كار انجام ميدهد و اربعين را ايجاد كرده و مردم را از 80 كشور جهان در يك نقطه، در زماني معين جمع ميكند و در صحنهاي زيبا روي آنان كار فرهنگي ميكند. بايد از خود بپرسيم كه خداوند به چه دليل اين كار را شروع كرده است؟ به گمان من، اين شروع تحقق همان وعده الهي درباره دو بار فساد بنياسرائيل روي زمين و به تبع آن، نابودي اسرائيل است كه خداوند در اوايل سوره اسراء به آن اشاره ميكند[إسراء5]. بايد در اين زمان كه بحث حركت به سمت نابودي اسرائيل است و مقام معظم رهبري در يكي از فرمايشاتشان به اين نكته اشاره كردند كه تا 25 سال آينده، ديگر اسرائيلي وجود ندارد، ما خودمان را آماده كنيم و اين ماجرا جز با هجوم فرهنگ اصيل اسلامي و شيعي به قلبهاي پاكطينتان تحقق نخواهد يافت. لذا ما نبايد بايستيم و مقاومت كنيم، چه مقاومتي؟ ما بايد هجوم بياوريم. طرحها و ايدههايي بدهيم كه حاكي از ذليل بودن دشمن و قدرت مسلمين باشد. كار فرهنگي و انقلابي، صرفاً شعار دادن نيست، بايد مفاهيم معرفتي اسلام را تبيين كنيم و به جامعه جهاني كه تشنه شنيدن است ارائه نماييم.

به نظر شما استراتژي فرهنگي ما در كشور به چه صورت است؟ آيا اين استراتژي را قبول داريد؟

ما استراتژي فرهنگي نداريم، نيروها هرز ميروند. نيروها به آن ثمري كه بايد بنشينند، نمينشينند. چرا؟ براي اينكه ما در كلان فرهنگي، برنامه و دورنمايي شفاف و تبيين شده نداريم. فرهنگ ما را وزارت امور خارجه هدايت ميكند و به نوعي دارد ليبراليسم را اشاعه ميدهد، حتي در بُعد مقاومتي آن. در حال حاضر شرايط دنيا شرايطي نيست كه سير حركت ما مانند چند سال پيش باشد و به راحتي از كنار لحظات بگذريم. لحظه به لحظه در دنيا دارد اتفاقات عظيم ميافتد. خداوند بارها در قرآن تأكيد ميكند كه به آيات من توجه كنيد و كساني كه توجه نميكنند را مورد شماتت قرار ميدهد. يعني به پيرامون خودتان نگاه كنيد و دست مرا ببينيد كه دارم كار انجام ميدهم. من هستم و حضور دارم، من دارم در اين عالم خدايي ميكنم. هيچ برگي بدون اذن من نميافتد. اين همه صحنهها پيرامون ما اتفاق ميافتد و ما به نام اتفاق از كنار آنها رد ميشويم. همه اين صحنهها دست خداست، اينها را به هم وصل كنيم و ببينيم خدا دارد چه كار ميكند. خداوند دارد آياتش كه حاكي از نشانههايي براي آينده ميباشد را به ما نشان ميدهد، تا ما براي صحنههاي پيش رو آماده شويم. لذا خوب است كمي بهوش بياييم. اينقدر ننشينيم و محفلي عمل كنيم. بايد سرمان را بالا بگيريم و جهان اسلام و بلكه جهان بشريت را نگاه كنيم. وقتي رهبري براي جوانان غرب پيام ميدهد، معنايش اين است كه اي كساني كه داريد كار فرهنگي ميكنيد، جهاني فكر كنيد، نه منطقهاي، نه براي داخل كشور. لزوم جهاني فكر كردن داشتن اقتدار است. معتقدم كه در بعد مديريت فرهنگي ما بايد تبيين و استراتژي داشته باشيم، تبيين ما بايد همگام با حركتهايي باشد كه خداوند دارد در منطقه و جهان انجام ميدهد. سيري كه در پيش روي ماست، كاملاً مشخص است كه دارد به طرف نابودي اسرائيل ميرود. شايد شما تا دو سال پيش نميتوانستيد چنين جملهاي را بگوييد، ولي امروز اين موضوع كاملاً مشهود است و اگر كسي اين را متوجه نشود، جاي سؤال دارد. اگر مسئول فرهنگي اين را متوجه نشود، مشكل دارد. اگر متوجه نشود و نفهمد كه اين سيل جمعيت، در اربعين حسيني (ع) وقتي در يك نقطه جمع ميشوند و در مسيري مستقيم با روش كاروان حسيني (ع) به سمت امام (ع) ميروند، به چه معنايي است، يقيناً نميتواند كار فرهنگي كند و چنين فردي اساساً با كار فرهنگي اسلامي و قرآني آشنا نيست. بر طبق آيات قرآن، صحنهها دارند به سمت نابودي اسرائيل ميروند، در اين صورت، منِ هنرمند، در جهت اين حركت چقدر تلاش كردهام؟ آيا كاري كردهام؟ آيا اصلاً به اين موضوع فكر كردهام؟ چرا ما هميشه در بحث فرهنگي بايد بنشينيم و منتظر اتفاقها باشيم؟ چرا بايد منتظر هجوم باشيم تا مقاومت كنيم؟ اگر به فرموده رهبر معظم انقلاب، دشمن هجمه فرهنگي ميكند، چرا ما به عنوان جبهه حق كه پشتوانه عظيمي از معارف الهي و قرآني را در اختيار داريم، دست به هجمه نزنيم؟ هجمهاي كه ثمرهاش نه مردن افراد، بلكه احيا و زنده شدن ايشان است. خداوند در سوره يس چنين ميفرمايد كه ما هستيم كه زنده ميكنيم (يس ۱۲). همان گونه كه يك بار خداوند در سال ۵۷ با دميدن روح در اين ملت از طريق امام روحالله (ره) ما را زنده كرد، چرا ما با هجمه و بمباران ارزشهاي الهي، وسيلهاي نشويم تا خدا از طريق ما انسانها را زنده و احيا كند؟

پس با توجه به تأكيد مقام معظم رهبري به نظر شما حركتهاي فرهنگي آنگونه كه بايد قدرتمند و تأثيرگذار باشد نيست؟

اين به خاطر بينش است. بايد بينش خودمان را اصلاح كنيم، بايد منظر خودمان را اصلاح كنيم، بايد از منظري به انقلاب نگاه كنيم كه امام(ره) نگاه ميكردند. ما هرچقدر از روح انقلاب فاصله ميگيريم، مشكلاتمان زيادتر ميشود. با فاصله سي و چند سال از انفجار نور انقلاب، اتفاقاتي ميافتد كه آدم باورش نميشود و از خود ميپرسد: مگر ممكن است مؤمنيني باشند كه اينگونه اتفاقها را رقم بزنند؟ اين فسادها، اين رانتخواريها، اينها اصلاً در فرهنگ انقلاب ما جايگاهي ندارند. بايد ديد كه چه اتفاقي افتاده كه انسان ميبيند اين مسائل به راحتي در بين بعضي از مؤمنين ما وجود دارد و ايشان به راحتي به اين ارزشهاي منفي مبتلا شدهاند؟ ما وقتي از روح انقلاب فاصله بگيريم، طبيعتاً اين اتفاقها ميافتد.

به عنوان يك هنرمند به نظر شما فاصله گرفتن مسئولان از روح انقلاب چه مشكلاتي را براي ما ايجاد كرده است؟

ما هرچقدر از روح انقلاب فاصله ميگيريم، مشكلاتمان زيادتر ميشود. خيلي از ما دردمند هستيم كه چرا جنگ را با آن وضعيت به پايان رسانديم و جام زهر را به امام(ره) نوشانديم. چه اتفاقي افتاد؟ آيا غير از اين بود كه ما از روح جنگ فاصله گرفتيم، آن روحي كه باعث حركت و اشتياق در دفاع مقدس ميشد. وقتي انسان از آن روح فاصله بگيرد، ديگر جنگ معنا ندارد و بايد تمام شود. تا وقتي فضاي دفاع مقدس روح داشت، زنده بود و ميتوانست حركت كند، در غير اين صورت جنگِ بيروح و انگيزه، جنگِ مرده است و بايد تمام شود. اگر بخواهم روح جنگمان را در يك جمله توصيف كنم بايد بگويم روح جنگ ما اين عبارت بود كه «ميروم تا انتقام سيلي زهرا (س) بگيرم». اين جمله در جوانان ما، جوشش ايجاد ميكرد؛ باعث ميشد نوجوان 13ساله به جبهه برود. يعني به همان جايي كه بوي حضرت زهرا(س) استشمام ميشد. حضرت زهرا (س) به استناد برخي احاديث، «روحالقدس» هستند و هر جا روح باشد، حيات و نشاط و زندگي جريان دارد. بله! اين روح جنگ ما بود و وقتي اين را از جنگ گرفتند، جنگ مبدل به يك سري فعاليت نظامي شد و ديگر لزومي براي ادامه نداشت. اكنون انقلاب هم در همين وضعيت گرفتار شده است. وقتي روح انقلاب از آن گرفته ميشود و قداست اهلبيت(ع) زير پا گذاشته ميشود و حضور خدا در زندگي افراد، كمرنگ و بلكه بيرنگ ميشود، طبيعي است كه فساد ميآيد و به سادگي هم بيرون نميرود، مگر اينكه خدا رحم كند «الا ما رحم ربي»، البته خداوند نميگذارد، خداوند كاري را كه شروع كرده ناتمام نميگذارد و اين انقلاب امانتي است الهي و بايد به صاحبش برگردد و به قطع و يقين اين اتفاق خواهد افتاد، و اين وظيفه ماست كه امانت را به اهلش و صاحبش برگردانيم.

شما در كل، كيفيت آثار ارسالي به جشنواره هنر مقاومت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟

كيفيت خوب است. بچهها بسيار زحمت كشيدهاند ولي من معتقد به تأثير فضاي فرهنگي هستم. وقتي روح مقاومت در جامعه نيست، روح تهاجم در جامعه نيست، طبيعتاً در آثار افراد صرفاً پوسته و شكل و فرمي از مقاومت ديده ميشود. آن روح نيست. شما كارهاي اوايل انقلاب بچهها را نگاه كنيد، همين دوستان كار كردهاند. هنوز كه هنوز است وقتي شما به آن آثار نگاه ميكنيد، روح انقلاب را در آن ميبينيد. با تمام خامي و جواني كه از نظر تكنيكي داشتند، ولي به وضوح شما آن روح را احساس ميكنيد. ولي الان اينگونه نيست. نه اينكه دوستان ما اتفاقي برايشان افتاده باشد، نه. گرايش جامعه به سمتي رفته كه طبيعتاً چنين نتيجهاي را دارد. طبيعي آن، ايجاد همين مفسدهها است. طبيعي آن، فاصله بين انسانهاست. طبيعي آن، دور شدن از بسياري از ارزشها است. اين به خاطر اين است كه ما از روح انقلاب فاصله گرفتيم. بايد ان شاءالله همتي كنيم و دست به دست هم بدهيم و يك ماجراي فرهنگي راه بيندازيم. خدا دارد كار انجام ميدهد. از ما «قالوا بلي» گرفته و ما قرار بود بياييم به اين دنيا و از اهل بيت رسولالله (ص) حمايت كنيم. همه بايد دست به دست هم بدهيم كه اين ماجرا تحقق يابد و انشاءالله خدا دستمان را خواهد گرفت.

نظرتان در خصوص اثر بخشي جشنوارهها و بهخصوص جشنواره هنر مقاومت چيست؟

سرعت حوادث در پيرامون ما و جهان بسيار زياد است. تأثيرگذاري يك گروه فرهنگي - انقلابي بايد خيلي زيادتر از اين حرفها باشد. توقع بالاست. ما الان در شرايط عادي نيستيم. توقع بالاست. همه دنيا از نظر فلسفي به پوچي رسيدهاند و به دنبال نور اميد هستند و ما معتقديم اين نور اميد را ميشناسيم، خب اين اعتقاد و ادعاي ما بايد در آثارمان نمود داشته باشد. چرا ما به فرمگرايي و پوسته حوادث نگاه ميكنيم؟ چرا به آن نوري كه باعث اين انقلاب شد نگاه نميكنيم؟ چرا از آن نوري كه باعث اين مقاومت ميشود، غفلت ميكنيم؟ مقاومتي كه در ايران و بلكه در لبنان و سوريه و هر نقطه كه مظلومان از خود بروز ميدهند و قيام ميكنند، براساس اين نور است. چرا ما به اين نور توجه نميكنيم؟ يعني توقعها بالاست. خواستهها بالاست و همه از ما انتظار دارند. ادعاي امالقراي كشورهاي اسلامي كم چيزي نيست، اين نبايد يك ادعا و يك حرف باشد، در عمل ما بايد ايده داشته باشيم، ايده كه ميگويم منظورم اين نيست كه موشك داشته باشيم، البته بايد براي مقابله با ظلم دشمن، موشك هم داشته باشيم و موشك حداقل حركتي است كه ما بايد داشته باشيم. اما در بعد فرهنگي و نجات انسان ما بايد ايده فرهنگي داشته باشيم كه متأسفانه نداريم. به طوري كه رهبر معظم انقلاب بارها و بارها  تذكر دادند ولي متأسفانه كمتر كسي به اين فرمايش ايشان اعتنا نموده و بايد گفت يك جورهايي انگار نه انگار.

شما فرموديد آثار بايد حاكي از يك جور قدرت ما در مقابل دشمن باشد، آيا اين روح را در آثار هنرمندان برجسته كه ارسال كردهاند مشاهده ميكنيد؟

وقتي با همين معياري كه اكنون مطرح كردم به تابلوي خودم در اين نمايشگاه نگاه ميكنم، ميبينم خيلي ضعيف است. اين حرفهايي كه زدم به اين معنا نيست كه كار من قوي است، كار من از همه كارها ضعيفتر است چون من هم در همين جامعه زندگي ميكنم و من هم تحت تأثير فرهنگ همين جامعه هستم. يك سري بچه مسلمان دلسوختهاي كه به دلايل شرايط فرهنگي، در خانههاي خود كز كردهاند و احساس ميكنند كسي حرفشان را نميشنود. اين هنرمند وقتي كار ميكند، طبيعتاً كار او نميتواند كار ايدهال و مورد نياز اين زمانه باشد. اين كاري كه من انجام دادم. واقعاً در حدي كه بايد باشد نيست. چرا؟ براي اينكه آن فضا وجود ندارد، آن فضاي نوراني را بايد ايجاد كنيم، دقيقتر اينكه بايد از خدا بخواهيم كه براي ما آن فضا را ايجاد كند. آن موقع خواهيم ديد كه آثار توليد شده، بهرغم اينكه ممكن است همين فرمها را داشته باشد، ولي داراي روح است. در هر شيئي، ظاهري و باطني وجود دارد. اثر هنري ممكن است ظاهرش خيلي زيبا باشد، ولي باطنش چيست؟ آن چه اهميت دارد اين است كه آيا باطنش دل ما را به طرف ظلمت ميكشاند يا به طرف نور ميكشاند؛ اين مهم است.

تلاش شما براي رساندن پيام مقاومت از طريق هنر نقاشي چگونه بوده است؟

در تابلويي كه كشيدم، سعي كردم خاطرات آن دوران را به تصوير بكشم. وقتي كه وصيتنامهها را ميخوانيم، وقتي كه با بچههاي جبهه مينشينيم و صحبت ميكنيم، همه حرف از يك چيز ميزنند، وراي صحنه مادي، يك نيرويي، يك حضوري، يك محضريتي، حضور نوري تأثيرگذار، چيزي كه باعث حركت بچهها بود، چيزي كه بچهها وقتي زخمي ميشدند و به بيمارستان منتقل ميشدند، به محض مرخص شدن از بيمارستان، ايشان را مستقيماً به جبهه ميآورد. اين چه نيرويي بود؟ چه چيزي ارزش دارد كه آدم اينگونه رفتار كند. آنها از نوري خدايي و محضريتي الهي سخن ميگفتند.

به عنوان آخرین سؤال نظر شما در خصوص نمايشگاه هنر مقاومت چيست و نمايشگاه را چگونه ديديد؟

باعث خوشحالي است كه اين فضا همچنان وجود دارد و هنوز هم كارهايي مرتبط با انقلاب و جنگ و راجع به بحث مقاومت ميشود، هر چند ديگر آن رنگ و بوي قديم را ندارد. اين جاي اميدواري است و جاي شكر دارد. ما در هر صورت بايد شاكر باشيم. ولي به هرحال يك ايدهآلهايي است كه آدم يك ذره دلش ميسوزد. مشكلي كه من با نمايشگاه مقاومت دارم اين است كه معتقدم كلمه «مقاومت» كلمه درستي براي كار فرهنگي نيست. استفاده از اين كلمه ممكن است در حيطه سياسي يا نظامي درست باشد، ولي در حيطه فرهنگي، آن هم در اين برهه از زمان درست نيست.

و كلام آخر؟

تصورم اين است كه اين نور، گمشده ماست. ما عكس همه را كشيديم. همه شهدا، سرداران و ايثارگران را كشيديم، ولي به اين نور كم بها داديم و تصورم اين است كه بايد خيلي بيشتر از اينها كار ميكرديم. بايد آثار ما اثبات كند كه اين خدا بود كه ما را به حركت در آورد و خدا بود كه ما را پيروز كرد و خدا است كه بهرغم اين همه اشتباهاتي كه در همه ابعاد اعم از فرهنگي و اقتصادي و حكومتي از ما سر ميزند، باز هم مانند گذشته دست ما را ميگيرد. خداست كه دارد ما را نجات ميدهد و دست ما را گرفته است. ما بايد اين را در بُعد فرهنگي فرياد بزنيم. با اين نگاه نه تنها راه خودمان، بلكه راه همه كساني كه به دنبال نور هستند را در بحث فرهنگي باز كنيم و به آنها نشان دهيم و بگوييم:اي كساني كه در اقصي نقاط جهان طالب نور هستيد، نور اينجاست. آدرس دارد، بياييد اينجا. و به عنوان آخرين كلام هم بايد بگوييم كه الحمدلله رب العالمين.

  

قديريان در طول فعاليتهاي خود موفق به اخذ جوايز متعددي از جشنوارههاي مختلف شده است که به شرح زیر است:

  1389- تنديس شايستگي بهترين طراحي صحنه از خانه سينما براي فيلم ملك سليمان (ع)

 1389- تنديس شايستگي بهترين طراحي لباس از خانه سينما براي فيلم ملك سليمان (ع)

 1389- تنديس از طرف نخستين منظومه جشنوارههاي قرآني آيات فجر

 1386- لوح تقدير و تنديس نمايشگاه دري به باغ بهشت- بنياد شهيد

 1385- لوح سپاس جهت شركت در داوري بيست و پنجمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر

 1383- لوح تقدير جهت شركت در اولين جشنواره هنري قرآن

 1382- لوح تقدير براي طراحي صحنه و لباس فيلم مريم مقدس از طرف هيئت اسلامي هنرمندان

 1382- لوح تقدير براي انتخاب اثر نقاش در دوسالانه نقاشي ايران

 1381- لوح تشويق جهت انتخاب اثر نقاش در دومين دوسالانه نقاش معاصر جهان اسلام از طرف فرهنگستان هنر

 1381- تنديس حافظ و لوح تقدير به عنوان بهترين طراحي صحنه و لباس در ششمين جشن سينمايي دنياي تصوير براي فيلم ارتفاع پست

 1380- تقديرنامه براي بزرگداشت در بيستمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر

 1380- تنديس جشنواره سيما براي طراحي لباس فيلم مريم مقدس

 1380- لوح تقدير جهت شركت در ساخت فيلم مجموعه مريم مقدس(س) از طرف رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران آقاي دكتر لاريجاني

 1379- تنديس سيمرغ بلورين و ديپلم افتخار براي بهترين طراحي دكور و لباس براي فيلم مريم مقدس(س) در بيست و پنجمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر

 1374- كانديداي بهترين طراحي صحنه و لباس براي فيلم دايره سرخ در جشنواره بينالمللي فيلم فجر

 1374- لوح تقدير جهت تلاش در عرصه سينماي دفاع مقدس از طرف فرمانده كل سپاه پاسداران - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي - رئيس مشترك ارتش جمهوري اسلامي

 1367- سكه يادبود براي آثار نقاشي در هفته دفاع مقدس

 لوح تقدير جهت تلاش در فيلم دايره سرخ از طرف بنياد مستضعفان و جانبازان

-  لوح تقدير جهت شركت در ساخت اولين فيلم سينمايي سپاه پاسداران (دكل) از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

- لوح تقدير براي تلاش و گسترش هنر دفاع مقدس جهت خلق آثار هنري از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جناب آقاي سيدمحمد خاتمي

- ديپلم افتخار جهت انتخاب تابلو (جنون) در چهارمين نمايشگاه دوسالانه نقاش معاصرايران از طرف موزه هنرهاي معاصر تهران.

 

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
-
|
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۶
0
0
کلام آخر ایشان معلوم کرد که ایشان هیچ نمیدانند و با وجود هنرمندانی نظیر ایشان ما هنوز در معرض تهاجم فرهنگی هستیم. خداوند در قرآن کریم میفرمایند " ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم" یعنی من چیزی را تغییر نمیدهم مگر اینکه خود شما(انسان) اقدام به تغییر بکند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار