کد خبر: 843403
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
8 نكته‌اي كه سال جديد را در قلب و ذهن ما نو نگه مي‌دارد
نو شدن آدابي دارد، نمي‌شود آداب نو شدن را به‌جا نياورد و نو شد. اينكه آدم مي‌بيند درختي در بهار پوستش را شكافته و به شكوفه نشسته، بايد...
حسن فرامرزي
نو شدن آدابي دارد، نمي‌شود آداب نو شدن را به‌جا نياورد و نو شد. اينكه آدم مي‌بيند درختي در بهار پوستش را شكافته و به شكوفه نشسته، بايد ديد او چه آدابي را به‌جا آورده است تا به آن تردي برسد. زير پوست تن او در پاييز و زمستان چه گذشته است؟ سال نو كه مي‌آيد اين خلجان و خارخار به جان خيلي‌ها مي‌افتد كه راه‌هاي رفته را بازآيند و چون آغاز سال نو قفل وهم‌ها را بشكنند و همچون بازي از آن جغدي كه در قلب‌شان آشيانه كرده پران شوند. اينكه ما در آغاز سال نو مي‌خواهيم از گردونه روزهاي پيش بيرون بزنيم و چرخي ديگر طراحي كنيم و طرحي نو دراندازيم، صد البته مبارك است اما اين اتفاق زماني مي‌تواند مثل چاهي كه از خود مي‌جوشد و بالا مي‌آيد تداوم داشته باشد و سلسله شود كه جامه‌اي بر تن آن انگيزه‌هاي مبارك آغاز سال نو پوشانده شود. يعني كه آن كوه كه در ذهن ما ترسيم مي‌شود دامنه‌دار شود تا به واسطه آن دامنه‌ها - استمرارها - بالا رفتن از آن قله ميسر و ممكن شود. و اما هشت نكته درباره سال نو و نو شدن و نوماندن ما. 
 
 
تا خالي نشويد پر نمي‌شويد
 
 
تا كسي جامه كهنه‌اش را از تن بيرون نكند نمي‌تواند جامه نو بپوشد. اگر هم جامه نو بر روي جامه كهنه بپوشد بر تنش زار خواهد زد. بهار با همين نشانه‌هايش ما را راه مي‌برد و راهنمايي مي‌كند. درختان تا به بهار برسند اول برگ‌هاي زرد و خشكشان را در پاييز و زمستان مي‌تكانند و بعد به برگ‌هاي سبز مي‌رسند. آدميان نيز اگر مي‌خواهند به بهار درون برسند، بدون تكاندن انديشه‌هاي زرد و خشك و تاريك نمي‌توانند به انديشه‌هاي زاينده و نو برسند. پس تا خالي نشويد پر نمي‌شويد. بسياري از آدم‌هايي كه تصميم‌هايي براي آغاز سال خود مي‌گيرند و در ادامه به آن منظور و مراد خود نمي‌رسند به اين نكته دقت نمي‌كنند كه پيش از نو شدن بايد از كهنگي بيرون آمد. چرا وقتي سال نو مي‌آيد اين همه به هم توصيه مي‌كنيم كه خورده حساب‌ها و كينه‌ها را دور بريزيم و فراموش كنيم؟ به خاطر آن است كه نمي‌شود هم در جامه كهنه كينه‌ورزي ماند و هم حقيقت سال نو را درك كرد و با روح تازگي يكي شد. تا از خشم خالي نشوي نمي‌تواني خود و ديگران را دوست داشته باشي، چطور مي‌شود آدم بدون دست برداشتن از خودخواهي‌هايش، ديگرخواه باشد. از همين رو اول خالي مي‌شويم تا عيد ما را با انديشه‌هاي نو پر كند.
 
 
نو شدن با فشار دادن يك دكمه اتفاق نمي‌افتد
 
 
نو شدن مثل توپ دركردن يا فشفشه‌بازي نيست كه در يك آن تصميم بگيري و شليك كني. نو شدن هرچه باشد از اين جنس نيست كه دكمه‌اي را در جايي فشار دهي يا ماشه‌اي را بچكاني و در جاي ديگري نو شوي. از آداب مهم نو شدن، پذيرش اصل تدريجي بودن تغيير است. غنچه يك گل در چند ساعت به بار نمي‌نشيند. بذر گندم در چند روز خوشه زرين نمي‌شود. درخت سيب در يك ماه و دو ماه نمي‌تواند بار دوباره بدهد. اين حقيقت، تدريجي بودن ماهيت تغيير و نو شدن را جلوي چشم ما نشان مي‌دهد. به تعبير مولانا «آهستگي» و «پيوستگي» دو زادراه طي طريق است اما بي‌تابي مهم‌ترين راهزن راه است. اينكه نكاشته بخواهيم درو كنيم نشان‌دهنده بي‌تابي درون ماست. پس اگر مي‌خواهيم سال نو را خوب شروع كنيم و سال‌مان را خوب به پايان ببريم به اصل مهم تدريجي بودن تغييرات توجه داشته باشيم. خوب است كه ما بذر تصميم‌هاي جديد را در گلدان بهار مي‌كاريم اما حواسمان باشد كه اگر هر روز آن بذر را دستكاري كنيم و با بي‌تابي‌هايمان از آغوش گلدان بيرون بكشيم به نتيجه لازم نخواهيم رسيد. گاهي آنچه ما را از نو شدن دور نگه مي‌دارد و اجازه نمي‌دهد آثار تغييرات را در خودمان ببينيم بي‌تابي‌ها و تشويش‌هايي است كه تمركزمان را براي ادامه راه مي‌گيرد.
 
 
اجازه ندهيد يأس زنده به گورتان كند
 
 
سال نو يكي از برگ‌هاي برنده و سپر ما در برابر نااميدي است. ما عموماً به رويش دوباره بدبينيم و پژمردگي‌ها بيشتر جلوي چشم‌مان است تا سبز شدن‌ها. حافظ مي‌گويد «گمان مبر كه به پايان رسيد كار جهان / هزار باده ناخورده در رگ تاك است.» حكماي بزرگ نااميدي را مرگ ديده‌اند و خوابيدن در گور دانسته‌اند. گور كوچكي كه آدمي پيش از مرگ براي خود مي‌كند و خود را در آن قبر كوچك زنده به گور و حبس مي‌كند. شايد البته ما خيلي وقت‌ها نمي‌دانيم با افكار و انديشه‌هايمان، خودمان را زنده به گور مي‌كنيم. يعني ممكن است اداره ثبت احوال و محل كار و خانه و در و همسايه يا دستگاه حضور و غياب ما را در حساب زنده‌ها بگذارند اما به واقع ما با همان يأسي كه در درون‌مان چنگ انداخته درون يك گور خوابيده‌ايم. وقتي هم كسي از درون خود را يك مرده فرض مي‌كند نيازي به تغيير در خود حس نمي‌كند. اگر چشم ما به دهان بهار باشد آنها به ما مي‌گويند كه مي‌توان از آن فسردگي‌ها و پژمردگي‌ها و دلمردگي‌ها بيرون آمد و از زمستان يأس كوچيد.
 
 
عبور از حس آزاردهنده گذر زمان
 
 
زمان يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي ما براي نو شدن است. آدم نمي‌تواند عقربه‌هاي ساعت را بگذارد فريزر تا يخ بزند و زمان جلو نرود. نمي‌شود بگذاري صندوق امانات بانك. پس زمان را نمي‌شود جايي اندوخت يا مثلاً برگرداند عقب. ما زمان زيادي در اختيار نداريم و كساني كه در درون خود به شدت احساس كهنگي مي‌كنند يك سر اين احساس كهنگي به زمان مي‌رسد. زمان‌هايي كه از دست رفته است. گاهي حتي اين حس آزاردهنده با آمدن سال جديد بيشتر هم مي‌شود، چون فرد در ذهن خود به اين موضوع مي‌انديشد كه يك سال ديگر هم گذشت و هيچ اتفاقي نيفتاد. اين حس آزارهنده گذر زمان براي بسياري از ما دردناك است اما از آن طرف حسرت خوردن هم راه تازه‌اي را پيش روي ما نمي‌گذارد. بنابراين يكي از مهم‌ترين تمرين‌ها در آغاز سال نو تمرين مديريت زمان است. اينكه ما چگونه مي‌توانيم از همين زمان‌هاي محدودي كه در اختيار داريم، به نحو مطلوبي استفاده كنيم. اين امر البته بدون شناسايي دقيق زمان‌خورها ميسر نمي‌شود. امروز اگر كسي بتواند زمان‌خورهايي كه او را محاصره كرده‌اند شناسايي كند مي‌تواند زمان خود را مديريت كند. مثلاً به اين فكر كند كه تلويزيون چه حجمي از زمان‌هاي او را مي‌بلعد. يا تلفن همراه او چه برشي از زمان‌هايش را به خود اختصاص مي‌دهد. چطور مي‌توان در لحظه زمان را پس‌انداز كرد؟
 
 
اهداف‌تان را ريل‌گذاري كنيد
 
 
برخي از ما براي شروع دوباره و نو شدن، «هدف‌هاي آرماني اما غير‌دقيق و مبهم و ناواضح» داريم. مثلاً طرف مي‌گويد مي‌خواهم در سال جديد انسان خوبي باشم اين هدف آرماني اما غير‌دقيق و مبهم است، يعني هر كسي مي‌تواند در ذهن خود تصور و تصويري درباره‌اش داشته باشد. ضمن اينكه حتي در ذهن گوينده اين عبارت هم تصوير دقيقي شكل نمي‌گيرد.
 
 
 
 
 نو  شدن آداب  دارد
 
 
 
اين نوع هدف‌گذاري‌ها مثل اين مي‌ماند كه هدف مثل ذرات معلقي روي هوا شناور باشد در حالي كه هدف‌گذاري دقيق يعني هدف را از آن حالت شناور و معلق بيرون آوردن و آن را روي زمين نشاندن، درست مثل اينكه براي حركت يك قطار ريل‌گذاري كني. بنابراين نكته مهم در اين جا اين است كه اگر هدف‌گذاري‌هايي براي آغاز سال داريد، مختصات و جوانب آن كاملاً دقيق باشد تا اولاً امكان تجسم كامل آن وجود داشته باشد و در ثاني بتوان در گام‌هاي بعدي تصحيحش كرد. مثلاً اگر كسي با خود مي‌گويد در سال جديد مي‌خواهم ورزش را جدي‌تر بگيرم بايد جوانب اين تصميم را براي خود روشن كند. منظور او از ورزش دقيقاً چيست و منظور از جدي گرفتن چه مي‌تواند باشد. جدي يعني چه؟ يعني مي‌خواهم هفته‌اي پنج ساعت منظم ورزش كنم؟ هفته‌اي 10 ساعت؟ هفته‌اي هفت ساعت؟ آيا مي‌خواهم ورزش تخصصي را در يك رشته خاص دنبال كنم يا نه مثلاً هر روز بعد از ظهر در پارك نزديك خانه بدوم؟ چطور مي‌توانم براي ساعت‌هايي كه مي‌خواهم ورزش كنم زمان‌هايم را خالي كنم؟ تا زماني كه به اين پرسش‌ها پاسخ داده نشود تصميم به شروع ورزش يا رفتن به كلاس زبان يا ادامه تحصيل و هر تصميم ديگري مي‌تواند در ادامه به شكست منجر شود چون ما در واقع نتوانسته‌ايم تصميم را از ذرات پراكنده و شناور به صورت اهدافي قابل تجسم و رؤيت تبديل كنيم.
 
 
رؤياباف اما واقع‌بين باشيم
 
 
اين كه ما رؤياهايي براي سال جديد داشته باشيم، نه تنها بد نيست بلكه مي‌تواند براي شروع خيلي هم خوب باشد اما اگر واقع‌بيني در كنار اين رؤياها قرار نگيرد، مي‌تواند ما را در دام خيالبافي و رؤيابافي گرفتار كند. آدم‌هاي بسياري وقتي به آغاز سال و بوي بهار مي‌رسند، بخش رؤياباف ذهنشان بيدار مي‌شود و مثل يك ميل بافتني سريع شروع مي‌كند به رؤيابافي. همان طور كه گفته شد اين رؤيابافي‌ها بد نيست بلكه آن چيزي كه مي‌تواند اين رؤيابافي را در ادامه به سرخوردگي بكشاند، توقف در همين سطح است. مثل اين مي‌ماند كه من در مقطع كارشناسي تحصيل مي‌كنم و رؤيايم اين باشد كه سال بعد دكترا بگيرم. اين همان رؤيايي است كه واقع‌بيني در آن لحاظ نشده است. من مي‌توانم رؤيايم اين باشد كه شش سال بعد بتوانم دكترايم را بگيرم اما نمي‌شود در آن مرحله به چنين هدفي رسيد.
 
 
 
نو  شدن آداب  دارد
 
 
 
از اين زاويه مي‌شود گفت شروع يك آرمان و رؤيا است اما بعد از شروع بلافاصله به واقعيت مي‌رسيم. من مي‌خواهم در سال جديد شركت خودم را داشته باشم. اين يك آرمان و رؤيا است اما اگر بعد از شروع اقدام درخوري صورت نگيرد در همين مرحله متوقف خواهد شد.
 
 
نو شدن زخم خوردن هم دارد
 
 
آغاز سال نو يك صورت سرسبزي دارد كه ظاهر آن است اما از ياد نبريم كه اين صورت سرسبز و زيبا از چه بستر خشني عبور كرده و به اين جا رسيده است، يعني بهار چه مسافرت سهمگيني را از سر گذرانده و از چه سردي‌ها و خشكي‌ها و خزان‌ها عبور كرده كه به اين نقطه برسد. اگر دقيق پشت صحنه بهار را ببينيم در آن صورت انتظارات ما هم از تغيير واقع‌بينانه مي‌شود. نمي‌شود خيلي شيك تغيير كرد. كسي كه تغيير مي‌كند زخمي هم مي‌شود. هم از درون و هم از بيرون. هر تغييري هزينه‌هاي خود را دارد بنابراين اگر ما انتظار داشته باشيم كه مي‌توان دست به هيچ كاري نزد و به استقبال هيچ خطري نرفت و نو شد انتظار درستي نخواهد بود. از آداب نو شدن اين است كه چالش‌ها و خطرها را بپذيريم و پيش‌بيني‌هاي لازم را در اين باره داشته باشيم.
 
 
از نو شدن تا نو ماندن
 
 
نكته ديگر درباره نو شدن اين است كه بتواني اين واقعيت را بپذيري كه «نو شدن» بسيار سريع به «نو ماندن» مي‌رسد. مثل اين است كه كسي خانه نوسازي مي‌خرد و صاحبش مي‌شود اما اين خانه اگر بخواهد همچنان مثل روز اول بماند نياز به رسيدگي‌هاي روزانه و هفتگي و ماهانه و سالانه دارد. حال نو ما هم نياز به رسيدگي دارد. همچنان كه در بيرون از ما اشيا در حال فرسودگي هستند و اگر به آنها رسيدگي نشود مستهلك مي‌شوند حال دروني ما هم هرچقدر خوب باشد اگر تعمير و مرمت نشود دچار فرسايش مي‌شود. نو ماندن يعني اينكه بپذيري هرازگاهي بايد از خودت فاصله بگيري و نگاه دوباره به مسيري كه طي كرده‌اي و راهي كه آمده‌اي و هدف‌هايي كه دنبال كرده‌اي بيندازي. مثل كسي كه بعد از مدتي دوباره نگاهي به ابزارش مي‌اندازد و تيزش مي‌كند. ذهن ما هم هرازگاهي نياز دارد كه دوباره تيز و مرمت شود. اين كار هم زماني اتفاق مي‌افتد كه فرد بتواند براي لحظاتي در روز و در هفته و در ماه از خود و داشته‌هايش فاصله بگيرد و از كمي دورتر به خود نگاه كند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۶
0
0
عالی بود ممنون
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر