شاهد توحيدي
اثري كه در معرفي آن سخن ميرود، گوشههايي از خاطرات استاد فرزانه آيتالله سيدهادي خسروشاهي است كه طي 10 جلسه گفتوگو با گروه مصاحبه مركز اسناد انقلاب اسلامي در قم صورت گرفته است. انجام اين گفتوشنودها، خود داستاني دارد كه در مقدمه مورد اشاره استاد قرار گرفته است: «شايد حدود 15 سال پيش، مديريت محترم مركز اسناد انقلاب اسلامي- تهران- با ارسال برنامه و طرح روزشمار انقلاب اسلامي در آئينه مسئولان، از اينجانب خواست به نوبه خود با پاسخ دادن به سؤالات آن، با برنامه همكاري داشته باشم و اينجانب هم اين پيشنهاد را پذيرفتم به شرط آنكه ثبت و ضبط خاطرات در قم انجام پذيرد تا با مشكلات عديده «كلانشهر تهران» روبهرو نشويم. در همين رابطه، برادري به نام آقاي جواد امامي، از بخش اطلاعرساني و مصاحبههاي مركز اسناد واحد قم، با اينجانب تماس گرفت و مقرر گرديد كه هر دو هفته يكبار جلسه گفتوگو داشته باشيم.
برنامه آغاز شد و تا جلسه دهم كه شامل پاسخ بر حدود 50 سؤال بود، ادامه يافت و محصول آن كتابي است كه هماكنون در اختيار داريد. اما متأسفانه اين برنامه به طور يكجانبه و ناگهاني قطع شد و اگر گفتوگوها ادامه مييافت و مثلاً به 50 يا 100 جلسه ميرسيد، بيترديد اكنون يك مجموعه خاطرات مستند چند جلدي درباره همه يا اغلب سؤالات مطرح شده در برنامه مزبور در اختيار داشتيم كه بدون اغراق و مبالغه، ميتوانست در نوع خود بينظير باشد اما قطع بيدليل گفتوگوها باعث عدم تحقق اين هدف گرديد و اكنون ما، پس از مرور سالياني دراز، فقط ميتوانيم محصول جلسات دهگانه را به دست چاپ بسپاريم و با مطالعه آن، روشن ميشود كه ادعاي ما دربارهبي نظير بودن خاطرات مستند، اغراق و مبالغه نيست! اجراي برنامه چنين بود كه آقاي جواد امامي سؤالات را از روي متن آماده، مطرح ميكرد و برادر ديگر آقاي اوسطي به ضبط تصويري برنامه ميپرداخت كه هر دو بزرگوار با دقت، در اجراي برنامه و به شكل مناسب، از هيچ كوششي دريغ نداشتند.
بدين ترتيب ثبت و ضبط اين خاطرات توسط مركز اسناد - واحد قم- انجام پذيرفت و طرح سؤالات و بعد تنظيم آن هم به عهده دوستان مركز بود و طبق روش خاص خودشان، در آغاز هر جلسه، خلاصهاي از مطالب مطرح شده در جلسه قبل نقل ميگرديد و با اينكه از نظر اينجانب نقل آن خلاصهها ضرورتي نداشت، اما براي حفظ امانت، مجموعه را آن طور كه دوستان ثبت و ضبط كرده بودند، پس از ويرايشي كوتاه يا افزودن چند پاورقي و اسناد در آخر كتاب، به دست چاپ ميسپاريم.»
استاد خسروشاهي درآغاز اين اثر و در معرفي خانواده و خاندان خويش، چنين آوردهاند: «اينجانب سيدهادي خسروشاهي فرزند مرحوم آيتالله حاج سيدمرتضي خسروشاهي (قدس سره) در سال 1356 هجري قمري- مطابق با ارديبهشت 1317 ش- در تبريز به دنيا آمدم. خاندان ما از 300، 400 سال پيش كه تاريخش در اختيار هست، خاندان علم و روحانيت، جهاد و فقاهت بودهاند. مرحوم والد هم از بزرگان علماي آذربايجان بهشمار ميرفت و صاحب رساله علميه و مكتب تدريس و تبليغ در مسجد معروف بازار تبريز بود. در تبريز علماي عظام مانند مرحوم آيتالله انگجي معروف، آيتالله آقاميرزا صادقآقا، آيتالله سيدعبدالحجت ايرواني، آيتالله آقاميرزا فاتح شهيدي و آيتالله سيدمرتضي خسروشاهي و آيتالله سيدمحمد مولانا و بالاخره آيتالله محمدعلي قاضي يا اخويهاي معظم آيتالله سيدابوالفضل و آيتالله سيداحمد و آيات ديگر، نوعاً روزها يا شبها جمعه در مسجد خودشان مجلس درس تفسير قرآن يا تعليم احكام و اخلاق و غيره برگزار ميكردند. به هر حال پدر من سرسلسله جليله خانواده معاصر، پس از مراجعت از نجف اشرف در تبريز به تدريس و تبليغ اشتغال داشت و دو تا از فرزندان ايشان هم از علماي بزرگ و معروف بودند؛ يكي مرحوم آيتالله آقا سيدابوالفضل خسروشاهي كه فارغالتحصيل حوزه نجف بود- يعني در محضر علماي نجف درس خوانده بود- و يكي هم مرحوم آيتالله آقا سيداحمد خسروشاهي بود كه از شاگردان مبرز و برجسته مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي و بعد آيتالله سيد محمدتقي خوانساري در حوزه قم بود.»