کد خبر: 864026
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۲
پنجم مرداد در ذهن ملت ايران با نام عمليات غرورآفرين مرصاد عجين شده است.
محمدجواد اخوان
محمدجواد اخوان

پنجم مرداد در ذهن ملت ايران با نام عمليات غرورآفرين مرصاد عجين شده است. اين عمليات پس از آن روي داد كه پس از اعلام پذيرش قطعنامه از سوي جمهوري اسلامي ايران، گروهك تروريستي منافقين با حمايت رژيم بعث به خيال خام فتح تهران از مرزهاي غربي به خاك كشور حمله‌ور شد و با مقاومت مثال‌زدني مردم و رزمندگان اسلام، شكست مفتضحانه‌اي را متحمل شد. برنامه اين تهاجم به گونه‌اي طرح‌ريزي شده بود كه همزمان با ورود منافقين به خاك ايران، تعدادي از اعضاي اين گروهك كه در زندان و در حال گذراندن محكوميت كيفري خود بودند، سر به شورش برداشته و با پيوستن به لشكرهاي اعزامي منافقين در نقش پياده نظام اين گروهك در اين تهاجم نقش‌آفرين مي‌شدند. بر اين اساس شواهد و قرائن متقني وجود دارد كه حاكي از ارتباط عميق ميان مركزيت اين گروهك و اعضاي زنداني آن در ايران است.
 
واقعيت تاريخ بسيار روشن است، اما عدم انتقال صحيح اين واقعيت‌ها به نسل‌هاي متمادي گاه سبب مي‌شود برخي حقايق تاريخي مورد غفلت واقع شده يا  غبار فراموشي بر آنها بنشيند. در اين شرايط جنايتكاران بدنام مي‌كوشند با تحريف تاريخ و حتي جابه‌جا كردن جاي متهم و شاكي، در موضع طلبكاري نشسته و به جاي آنكه پاسخگوي جنايات ضدبشري خود باشند، اعمال قانون و كيفرهاي قانوني عليه خود را با مظلوم نمايي، سياه نشان دهند. بر اين اساس بود كه رهبر معظم انقلاب در سخنراني خود در سالگرد ارتحال امام (ره) در خصوص جابه جا شدن جاي « شهيد و جلاد» هشدار دادند.
 
نكته عجيب و البته تلخ ماجرا آنجاست كه اين تحريف دقيقاً در مورد گروهكي رخ مي‌دهد كه سياه‌ترين كارنامه ضدبشري و اعمال تروريستي را دارد و لگه ننگ آن با هيچ رنگي قابل پاك شدن نيست. گروهك تروريستي موسوم به سازمان مجاهدين خلق كه از سوي مردم به منافقين مشهور شدند يكي از دهها گروهكي بودند كه مشي مسلحانه خود را پس از انقلاب حفظ كردند و نه تنها حاضر به تحويل سلاح به نظام قانوني و رسمي كشور نشدند، بلكه در 30 خرداد 1360 با اعلام قيام مسلحانه عليه نظام و مردم، به قتل و ترور مردم و مأموران حكومتي پرداختند.
 
اين گروهك طي حدود يك دهه با سوءاستفاده از شرايط ابتدايي انقلاب و فقدان ثبات اطلاعاتي و امنيتي در كشور، به ترور هزاران نفر از شهروندان ايراني، از مردم عادي كوچه و بازار گرفته تا شخصيت‌هاي ملي همچون رئيس‌جمهور، رئيس قوه قضائيه، نخست وزير، ائمه جمعه و نمايندگان مجلس پرداخته و در راه ارعاب و وحشت افكني و حذف فيزيكي مردم و منتخبان آنها از هيچ تلاشي فروگذار نكردند. بر اساس برآوردها حدود 75درصد اهداف عمليات تروريستي اين گروهك را مردم عادي‌ تشكيل مي‌دادند كه هيچ گونه مسئوليت رسمي نداشتند و تنها حامي نظام و انقلاب بوده‌اند. جالب اينجاست كه منافقان پست در كمال وقاحت در نشريه ارگان رسمي خود به صراحت مسئوليت اعمال تروريستي فوق را مي‌پذيرفتندو به آن مباهات مي‌كردند. 
 
به تدريج اين سازمان به آغوش صدام حسين تكريتي غلتيد و با تبديل شدن به مزدور رژيم بعث عراق، درست در حين جنگ تحميلي، عمق رذالت و وابستگي خود را نمايان ساخت. در اين مرحله سازمان و عوامل آن در جايگاه ستون پنجم ارتش بعثي، نقش‌آفريني كرده و با جاسوسي از داخل خاك ايران براي ضربه زدن به رزمندگان ايراني و موشكباران شهرهاي ايران به كمك صدام شتافتند. فضاحت اين خوش خدمتي منافقين براي ارتش بعث را مي‌توان از اسناد و فيلم‌هاي استخبارات عراق كه پس از سقوط صدام منتشر گرديد، فهميد.
با همه اينها نظام جمهوري اسلامي در مورد بسياري از اعضا و هواداران اين تشكيلات با عفو و رأفت اسلامي برخورد كرده و همين عفو و رأفت سبب ريزش تدريجي بسياري از اعضاي اين گروهك شده است.
 
عمده منافقيني كه در مقطع پايان جنگ تحميلي در زندان به سر مي‌بردند از اعضاي حامي مواضع تروريستي اين گروهك بوده‌اند كه از رأفت نظام سوءاستفاده و همچنان در زندان ارتباطات تشكيلاتي خود را حفظ كرده بودند. طبيعي است كه رأفت بيشتر در مواجهه با اين تروريست‌ها و احياناً آزادي آنها مي‌توانسته به بهاي شهادت جمع بيشتري از مردم بيگناه ايران بينجامد كه اين حالت به هيچ روي قابل قبول نبود. تصميم منطقي نظام در اعمال كيفر قانوني اين تروريست‌ها، تنها گزينه‌اي بود كه در پيش رو وجود داشت و موجب پيشگيري از وقوع جنايت‌هاي تروريستي بزرگ‌تري در آينده شد.  هرچند تصميم عقوبت تروريست‌ها، تصميم كليت نظام و مورد اجماع همه نيروها و مسئولان وقت بوده، حال پس از گذشت چند دهه، عده‌اي از حاميان و بعضاً مجريان اين تصميم با طرح شبهه‌افكني‌هايي، فضا را براي مظلوم‌نمايي نفاق فراهم مي‌آورند.
 
حتي اگر به دليل كم كاري و قصور، ماجراهاي تلخ ترورهاي دهه 60 را براي جوانان نسل سومي و چهارمي بازگو نكرده‌ايم مقايسه‌اي ساده ميان تعداد تروريست‌هاي عقوبت شده قربانيان ترور، خود گوياي عمق فاجعه است. چگونه مي‌توان تعداد بيش از دهها برابري قربانيان ترور را در مقابل تروريست‌هاي كيفرشده ناديده گرفت و به جاي تأسف بر اين جنايات به حال تروريست‌ها دلسوزي كرد؟ البته نمي‌توان انكار كرد كه كم كاري و قصور در انتقال حقايق صورت گرفته و بايد جبهه مومن انقلابي براي غبارزدايي از اين واقعيت تاريخي و موارد مشابه تلاش بيشتري كند تا جاي شهيد و جلاد عوض نشود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار