معصومه طاهري
تئاتر يكي از هنرهاي هفتگانه مهم و تأثيرگذاري است كه با كمك آن ميتوان به انتقال فرهنگها و عناصر تمدني پرداخت. درباره تئاتر بسيار گفته و شنيده شده است، اما متأسفانه همچنان هيچ خروجي محسوسي از آن به چشم نميآيد؛ حتي چند وقت پيش مستندي ساخته شد كه درباره علل كممخاطب بودن تئاتر در كشور و ضرردهي قطعي اين هنر قديمي سخن ميگفت كه جاي تأمل داشت؛ يعني اينكه تئاتر مردمي نيست و دوست دارد با شبهه روشنفكربازيها و بودجههايي كه هميشه براي اين هنر گذاشته ميشود، خود را از پيكره عمومي جامعه جدا كند و خاص باشد، اما حقيقت امر آن است كه در دنيا، تئاتر يك ابزار فرهنگي و آموزشي براي مردم محسوب ميشود تا به وسيله آن عزت و غرور ملي مردمان خود را بالا ببرند و متقابلاً با تحقير دشمن، باعث افزايش اعتماد به نفس و تقويت عرق ملي شوند. مانند نمايشنامه تاريخي «ايرانيان» كه هرودت به آن اشاره كرده؛ داستاني درباره جنگ ايرانيان در زمان خشايارشاه با يونانيان كه امپراتوري بزرگ و قدرتمند ايراني در جنگ سالاميس مقابل دولت كوچك و ضعيف يونان شكست خورد و به حقارت كشيده شد.
جالب است بدانيد اين نمايشنامه بارها و بارها به اشكال مختلف در كشورهاي اروپايي و امريكايي اجرا شده و همچنان هم به روي صحنه ميرود و با استقبال زيادي از سوي عموم مردم روبهرو بوده است؛ چنانچه قبل از حمله امريكا به عراق نمايشنامه ايرانيان براي مردم امريكا بارها روي صحنه رفت يا بعد از جنگ ويتنام براي جبران بازتابهاي ايجاد شده، نمايشنامه ايرانيان در امريكا اجرا شد. شكست ارتش بزرگ و قدرتمند ايران از كشور كوچك يونان كه آشيل روايت كرده و هرودت آن را تاريخ قرارداده است؛ تفسيري بر هر نوع قدرت سلطهطلب و ديكتاتوري قلمداد ميشود كه آزادي ملتي را تهديد ميكند.
به نوشته فرهنگ جامع تراژدي يوناني در سال 1942 نازيها براي بالا بردن روحيه نظاميان و تقويت غرور ملي مردم كشور خود در هنگامه جنگ جهاني، نمايشنامه ايرانيان را به صحنه بردند؛ آنها به زبان تئاتر كساني مانند هيتلر را پيروز ميدان نبرد و جباران را پادشاه ايرانيان نشان ميدادند، لذا وقتي هاليوودیها فيلم 300 را برگرفته از همين نمايشنامه قديمي ميسازند، نهتنها به دليل ضعف محتوا و توهين به ايرانيها مورد سرزنش قرار نميگيرند، بلكه چنين فيلم اقتباسي را نمادي براي تقويت روحيه ضعيف و ناتوان امريكاييها ميدانند.