احمدرضا صدري
حماسه تاريخي و قيام ماندگار مردم قم در19 دي ماه 1356 و در اعتراض به مقاله موهن روزنامه اطلاعات به ساحت رهبر كبير انقلاب(قده)، ازجمله نقاط عطف تاريخ انقلاب اسلامي است كه روشنتر شدن ابعاد آن، پژوهش افزونتر تاريخپژوهان انقلاب اسلامي را ميطلبد. در مقال پيش روي، پيامدهاي اين رويداد تاريخي، به مدد يكي از تحليلنگاشتههاي طيف روحانيون ايراني مبارزِ مقيم نجف بررسي شده است. اميد آنكه مقبول افتد.
جنگ براي «بقاي كلمه توحيد»
پس از تغيير محل تبعيد حضرت امام خميني رهبركبير انقلاب اسلامي، گروهي از فضلا و طلاب حوزه قم كه در انديشه و عمل شيفته او بودند، براي همجواري و همراهي با آن بزرگ، از هر راه كه ميتوانستند خود را به نجف رساندند. آنان در طول 13 سال اقامت امام در نجف، با تلاش و تكاپوي مداوم خويش نقش مهمي در انتقال پيام انقلاب به ملت ايران و ساير كشورهاي اسلامي ايفا كردند. شايد بتوان چهرههاي شاخص اين طيف را حجج اسلام: سيد محمود دعايي، شيخ محمدرضا ناصري، شيخ اسماعيل فردوسيپور، شيخ محمدحسن رحيميان، سيد حميد روحاني(زيارتي)، سيد علياكبر محتشميپور، شيخ محمدعلي رحماني و... دانست. اين طيف در ميان اطرافيان و علاقهمندان امام در نجف، گاه به انتشار سخنرانيها و جزوات درسي امام نيز دست ميزدند كه آنچه هم اينك مستند ما در اين مقال است، يكي از آنهاست.
در پي قيام مردم قم در نوزدهم دي ماه 1356 و متعاقب آن قيام مردم تبريز در 29 بهمن ماه همان سال، امام خميني رهبر كبير انقلاب در بياناتي ضمن تمجيد از حماسه قيام قم و تبريز، به ارائه راهبردهاي خويش براي ادامه مبارزات مردم ايران پرداختند. طيف روحانيون ايراني مبارزِ مقيم نجف بلافاصله به پيادهسازي و انتشار اين سخنراني تاريخي دست زد كه چندي بعد در ايران و از سوي مؤسسه انتشاراتي اميركبير، در تيراژي وسيع منتشر شد. اين جزوه، در صدر خويش مقدمهاي دارد كه حاوي تحليل اين طيف از روحانيون از پيامدهاي قيام 19 دي ماه 1356 است. به احتمال قوي اين ديباچه به قلم حجتالاسلام سيد حميد روحاني(زيارتي) نگاشته شده، اما به واقع نمادي از اعتقادات و تحليلهاي اين طيف به شمار ميرود. در آغاز اين ديباچه آمده است:
«ملت شريف ايران و روحانيت زنده و بيدار، با الهام گرفتن از ايدئولوژي رهايي بخش و انقلابآفرين اسلام، مردانه بپاخاسته است و به پيروي از رهبر بتشكن آيتالله العظمي جناب آقاي خميني (دامت بركاته)، با طاغوت زمان شاه سفاك و دار و دستهاش قهرمانانه ميجنگد و بيامان مبارزه ميكند. ملت شجاع و روحانيت مسئول ايران براي بقاي كلمه توحيد: لاالهالاالله و برقراري توحيد كلمه، خون خود را اهدا كرده و ميكند و در راه حفظ و عظمت قرآن كريم و قوانين نجاتبخش و زندگيساز اسلام، ميخروشد و جان بركف، قيام ميكند.
... و ضحاك زمان، براي تسكين موقت آلام روحي و برقراري رژيم فاشيستي خود، ملت شرافتمند و حوزههاي علميه را به مسلسل ميبندد، علما و طلاب محترم و جوانان و سربازان رشيد اسلام را بيرحمانه ميكشد و ديوانهوار خونشان را ميريزد و تخت و تاج لرزانش را بر اجساد پاك آنان بنا مينهد. حمله وحشيانه، به مدرسه فيضيه و غارت مدرسه و طلاب و قتلعام 15 خرداد42 و 17 خرداد54 و حملههاي پيدرپي، به دانشگاهها و مراكز كارگري و بالاخره كشتار وحشيانه 19 دي، شاهد اين واقعيت است. رژيم فاسد و رسواي پهلوي، خيال ميكرد با نشر اكاذيب و نوشتن تهمتهاي ناروا، ميتواند دامن پاك قائد بزرگ و پيشواي محبوب مردم را، لكهدار نمايد و از مقام رفيع و ارجمندش در انظار بكاهد، غافل از آنكه دستهاي آلوده آنان هرگز به اوج عظمتش راه نمييابد، «يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم و يأبي الله الا ان يتم نوره ولو كره الكافرون».
فاجعه خونين 9 دي، مطلع پيروزي
در ادامه اين مقدمه، نويسنده به چيستي و چرايي قيام تاريخي 19 دي ماه 1356 پرداخته و در مقام روايت پیامدها و وقايع بعدي آن مينويسد:
«فاجعه خونين19 دي، پيامد نشر مقاله رسوا و سراپا دروغ، تهمت، خيانت و اهانت به مقام مقدس رهبر بزرگ ملت مسلمان ايران، امام خميني و جامعه روحانيت، در روزنامه اطلاعات بود و حوزه علميه و مردم غيور قم كه تاب شنيدن و ديدن اين ياوهها را نداشتند، قيام كردند، و عملاً به ياوهسراييهاي رژيم جواب گفتند. ليكن دژخيم! فرمان آتش داد و ملت بيپناه و طلاب بيسلاح را به مسلسل بست و صدها كشته و مجروح بهجاي گذاشت. هم اكنون 40 روز از اين حمله وحشيانه و كشتار ددمنشانه مأمورين سفاك طاغوت زمان ميگذرد، 40 روز از شهادت سربازان فداكار اسلام و جانبازان مكتب قرآن و فرزندان امام خميني ميگذرد و هنوز مدرسههاي حجتيه و خان و خيابانها و كوچههاي شهرستان مذهبي قم، از خون طلاب حوزه علميه و جوانان غيور و فرزندان رشيد اسلام گلگون است و اين سرخي اصيل و ثابت تشيع است كه هر صبح و شام در افق ميدرخشد و رنگ نميبازد. 40 روز است، ملت مسلمان ايران در سوگ شهادت علما، طلاب، دانشجويان و عزيزاني كه جان خود را در يورش وحشيانه مأمورين شاه خونخوار، در19 دي از دست دادند، عزادارند و روز شنبه دهم ربيعالاول98 برابر29 بهمن ماه56، مصادف با اربعين اين فاجعه خونين از سوي علماي اعلام، تعطيل عمومي حوزههاي علميه و عزاي ملي، اعلام گرديد و مردم حقشناس و مسلمان ايران بهپاس احترام شهدا، در شهرهايي چون قم، تبريز، شميرانات تعطيل سراسري نموده و اكثر بازارهاي تهران، قزوين، همدان، مشهد، اصفهان، شيراز و... تعطيل گرديد و مردم عملاً از فداكاري، شهامت، شجاعت شهداي قم تجليل به عمل آوردند. آري در سراسر ايران، ملت اسلام در مساجد و تكايا مجلس عزا و بزرگداشت برپا كرده و در بعضي از شهرها دست بهتظاهرات اسلامي زدند كه شورانگيزترين آن، در سرزمين آزادگان، آذربايجان شرقي بود؛ بار ديگر مردم غيور و باايمان تبريز، خونهاي پاك عزيزان خود را براي آبياري درخت بارور انقلاب اسلامي نثار كردند و اين روز افتخارآفرين را به نام خود ثبت نمودند.»
امام خميني و آغاز موج جديد انقلاب در ايران
اين مقال ابتدايي، از آن روي كه پيش از سخنراني امام درباره پيامدهاي قيام 19 دي به چاپ رسيده، قاعدتاً تصويري از منش رهبر كبير انقلاب در مواجهه با اين رويداد در آن روزها را به دست ميدهد. در ادامه اين ديباچه در اين باره آمده است:
«امام خميني جلسه درس را در نجفاشرف به مجلس بزرگداشت و تمجيد از كشتگان قم اختصاص دادند و سخنراني پر محتواي، جامع و سازندهاي ايراد فرمودند، بيانات معظمله، افق تازهاي در تاريخ حيات ملت ايران ميگشايد و پرده از روي نقشهها و توطئههاي پنهاني استعمارگران برميدارد. امام خميني، در آغاز سخن، مجاهدات و فداكاريهاي دانشجويان علوم اسلامي و مسلمانان رشيد ايران به ويژه پايمردي و شجاعت مردم دلير قم را ستودند و از آنان به عنوان مسلمانان واقعي و سربازان فداكار اسلام، ياد كردند و آنگاه به زنده بودن و حيات انقلابي ملت ايران و حوزه علميه قم اشاره نموده و فرمودند: اين زنده بودن تا ابد، ثبت است و هرگز محو نميشود، چراكه زندگي حيواني، با سپري شدن عمر فاني ميشود، اما حيات انقلابي در پرتو عقيده و جهاد پس از شهادت فروغش فزونتر و تلألواش بيشتر ميگردد. امام خميني سپس به توطئه ديگر استعمارگران اشاره فرمودند كه در طول تاريخ، با عناوين فريبنده و خوشنما كه در واقع جز فريب و نيرنگ چيزي نيست، ملل ستمديده و مستضعف را اغفال كرده، در عالمي رؤيايي و خيالي سالها، اسير توهمات بياصل و وعدههاي پوشالي و بياساس نموده، با تخدير ملت، تمام منابع حياتي آنان را به يغما برده و ميبرند و بر اين اساس، ميبينيم كه استعمارگران، خود پيشگامان، بانيان و مدافعان اين عناوين هستند: آزادي بشر و دفاع از حقوق بشر، مبارزه با بردهداري و ولكن تنها در عالم عنوان و لفظ و نه در عينيت و خارج، تا در زير پوشش اين عناوين فريبنده، كليه حقوق اوليه انسان را به غارت برند، ابرقدرتها، چون امريكا، شوروي و انگلستان وقتي مشاهده كردند كه ديگر با جنگ و زور و سرنيزه، قادر به تسليم نمودن ملتها و به زنجير كشيدن آنان نيستند و نميتوانند به تسلط خود، ادامه دهند و ديگر هيچ ملتي حاضر نميشود كه بيگانه بر مقدرات و سرنوشتش حكومت كند و دست به مبارزه و قيام ميزنند، به ظاهر از كشورهاي جهان سوم خارج شدند، اما با تغيير ماسك، همانند گرگي در لباس ميش بازگشتند و هر گاه واقعيت وحشتناك و زشت رفرمي نمايان ميگردد، براي ادامه استيلاي خويش بلافاصله، بر فرم جديدي متوسل ميشوند. امام خميني با ژرفانديشي و جهانبيني دقيق و اسلامي ويژه خويش، هشدار ميدهند كه اينها جز حيله براي استعمار هر چه بيشتر ملتهاي دربند نيست و مسلمانان گول اين نيرنگها را نميخورند، آري مسلمان خط مشياش مشخص و كلاف سردرگم نيست، اگر فكر ميكند، اگر حركت ميكند، اگر مبارزه ميكنيد و اگر شهيد ميدهد، همه و همه در رابطه با هدف عالي اسلامي است، هدفي كه امام خميني، در مقام رهبري، طي سخنراني21 فروردين42 به صراحت و روشني از آن ياد كردند: هدف اسلام است، استقلال مملكت است، طرد عمال اسرائيل است و اتحاد با كشورهاي اسلامي است و در پيام به ملت ايران، به مناسبت فاجعه 19 دي 56 مطابق با 29 محرم98 در تاريخ12 صفر98 فرمودند: به آنها كه از چارچوب قانون اساسي دم ميزنند تذكر اكيد دهند كه با اين كلمه به رژيم سلطنتي فاسد موجود، صحه نگذارند... را اكنون، اين هر دو، يك هدف است و قابل تفكيك نيست و ملت مسلمان ايران، با تمسك به آرمانهاي مقدس اسلام، به مبارزه و پيشروي خود ادامه ميدهند.»
مگر با برقراري رژيم پهلوي، حكومت اسلامي تحقق مييابد؟!
واپسين بخش از اين بيانيه به بيان آرمانهاي نهضت امام خميني و تمايزات آن با ايده و آرمان برخي از مدعيان مبارزه سياسي در آن دوران اختصاص دارد. توضيح اينكه در آن دوره، پارهاي از گروههاي سياسي- كه عمدتاً از گروههاي مليگرا يا وابسته تشكيل مييافت- تلاش داشتند خواسته كلان و ملي براندازي رژيم پهلوي را به اجراي قانون اساسي مشروطيت تنزل دهند و با اين حربه، همچنان رژيم شاه را بر سرپا نگه دارند. بخش پاياني ديباچه روحانيون ايراني مبارزِ مقيم نجف بر سخنراني تاريخي امام خميني را اين نكته به خود اختصاص داده است:
«مگر با زمزمه رسميتدادن و اجراي قانون اساسي كه متكفل مصونيت شاه است و در ستار فريبنده اين كتاب متروك: قانون اساسي كه دودمان دژخيم پهلوي 50 سال جان، مال، ناموس، استقلال و آزادي ملت ايران را در ستار آن بازيچه اغراض پليد استعمارگران شرق و غرب قرار داده است، ميشود قوانين رهاييبخش اسلام و قرآن، در كشور امام صادق(ع) (ايران) اجرا گردد؟! البته ملت ايران به پيروي از رهبر آگاه، بدان جهت قانون اساسي را مورد حمله قرار ميدهد كه اثباتكننده سلطنت رژيم مزدور پهلوي است. ملت مسلمان ايران حكومت اسلام ميخواهد، نه حكومت شاه. ملت مسلمان ايران حكومت قرآن ميخواهد، نه حكومت قانون اساسي اثباتكننده اين دودمان كثيف! خونبهاي شهداي15 خرداد42، 17 خرداد54 و شهداي19 دي56 و شهداي فيضيه و شهداي29 بهمن56 در تبريز و ديگر شهيدان و عزيزان وطن، اعم از دانشجويان دانشگاهها و بازرگانان و كشاورزان و كارگران و دانشجويان علوم اسلامي در طول مبارزات اسلامي ملت ايران، به رهبري خردمندانه امام خميني. خونبهاي تمام اين شهيدان، استقرار حكومت اسلامي و اجراي قوانين آزاديبخش قرآن و استقلال كشور و آزادي ملت ايران است. ما تحت رهبري مدبرانه امام خميني مبارزات خود را نخست چنين آغاز نموده و هم اكنون ادامه ميدهيم:
1ـ نومن بالله و تكفر بالطاغوت، مبارزه در چارچوب اسلام و همكاري با گروههاي صددرصد پايبند به اسلام و علاقهمند به مسلمين و فريب و نيرنگ گروههاي غيرمسلمان را نخوردن و تولي و تبري را دو اصل اساسي در برنامه مبارزات خود دانستن، زيرا ما ديديم در اثر غفلت از اين دو اصل چه خنجرهایي از پشت به نهضت اسلامي وارد آمد و چه خيانتهايي به ملت ايران گرديد.
2ـ تمركز مبارزات در سرنگوني نقطه اصلي جرم و سر منشأ همه مفاسد«شاه».
3ـ استقرار«حكومت اسلامي».
4ـ مبارزه براي سرنگوني عواملي كه استقرار حكومت اسلامي را ولو براي مدتي كوتاه به تأخير اندازد. ما ضمن قدرداني و تشكر از فداكاريهاي ملت ايران، اين مصيبتها را به امام زمان (عج) و نايب آن حضرت، رهبر عاليقدر، امام خميني و به ملت ستمديده ايران، تسليت ميگوييم و پيروزي كامل و نهايي ملت مسلمان را از خداوند قهار، آرزومنديم.
درود به روان پاك شهداي فيضيه و شهداي15 خرداد42 و17 خرداد54 و19 دي56 و29 بهمن56 و ديگر شهداي انقلابي و مسلمان/جاويد باد رهبر انقلاب ايران امام خميني/سرنگون باد رژيم فاشيستي شاه، ژندارم منطقه و نوكر امپرياليسم امريكا».