به گزارش خبرنگار ما، ساعت 23:45 شامگاه چهارشنبه25 مردادماه مأموران كلانتري 140 باغفيض بازپرس شعبه پنجم دادسراي امور جنايي را از مرگ مشكوك مردي 24 ساله در يكي از بيمارستانها باخبر كردند. لحظاتي بعد بازپرس به همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در بيمارستان حاضر شد، جسد متعلق به مردي 24 ساله به نام مجيد بود كه با اصابت ضربات چاقو زخمي و بعد از انتقال به بيمارستان فوت شده بود. برادر مقتول كه پليس را از ماجرا باخبر كرده بود، اولين كسي بود كه مورد تحقيق قرار گرفت.
او گفت: ساعت 8 شب همراه برادرم در خانه بودم كه گوشي تلفن همراهش زنگ خورد، او بعد از اينكه به تماسش جواب داد، سوئيچ خودروي سمند من را گرفت و گفت با يكي از دوستانش قرار دارد. مجيد گفت: خيلي زود به خانه بر ميگردد. وقتي آمدن او به طول انجاميد، چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم، اما جواب نداد، آخرين بار مردي ناشناس به تماسم جواب داد و گفت: برادرم در حاشيه بزرگراه اشرفياصفهاني چاقو خورده و روي زمين افتاده است. وقتي خودم را به محل رساندم، گفتند: مجيد را به بيمارستان منتقل كردهاند. همان لحظه خودروي گشت پليس از راه رسيد، من خودم را به خودروي پليس رساندم و ماجرا را شرح دادم، بعد همراه مأموران به بيمارستان آمدم كه گفتند برادرم فوت شده است.
بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني كارآگاهان در اينباره تحقيق كردند، آنها در بررسيهاي ميداني متوجه شدند كه مجيد و برادرش از فروشندگان موادمخدر هستند و شب حادثه اين دو با چند فروشنده ديگر مواد، برسر منطقه فروش موادمخدر باهم درگير شده بودند بعد از به دست آمدن اين اطلاعات برادر مقتول بار ديگر مورد تحقيق قرار گرفت.
او اينبار جزئيات بيشتري از شب حادثه را شرح داد، او توضيح داد: حدود 10 روز بود كه من و برادرم حوالي بزرگراه اشرفي اصفهاني مواد ميفروختيم، آن شب در محدوده خودمان در حال كار بوديم كه ناگهان صداي ايست شنيديم، فكر كرديم كه مأموران پليس آن حوالي كمين كردهاند به خاطر همين هر دو فرار كرديم. وقتي مسافتي از محل دور شديم برادرم به ماجرا مظنون شد و احتمال داد كه فرمان ايست از سوي فرد ديگري غير از پليس صادر شده باشد، به خاطر همين به محل برگشتيم.
حدس برادرم درست بود، كسي كه فرمان ايست را صادر كرده بود يكي از رقيبان ما در كار فروش موادمخدر بود، او مردي 30 ساله به نام منوچهر بود، غير از منوچهر يكي ديگر از دوستان او كه فرهاد نام داشت هم آنجا بود، برادرم با منوچهر درگير شد وقتي درگيري آنها بالا گرفت منوچهر با چاقو چند ضربه به برادرم زد و فرار كرد.
با اطلاعاتي كه برادر مقتول در اختيار پليس گذاشت، كارآگاهان محل زندگي فرهاد را در شهرقدس شناسايي و او را بازداشت كردند. فرهاد گفت: من شب حادثه در محل حضور داشتم اما در جريان درگيري منوچهر و مجيد هيچ دخالتي نداشتم.
در شاخه ديگري از تحقيقات محل زندگي منوچهر هم در شهر قدس شناسايي شد. دو روز قبل وقتي كارآگاهان براي بازداشت متهم راهي مخفيگاهش شدند، برادر 19 ساله منوچهر كه آرش نام داشت و يكي ديگر از دوستانش كه مردي 25 ساله به نام صابر بود، تلاش كردند مانع بازداشت او شوند، اما كارآگاهان هر سه را بازداشت كردند.
منوچهر در اولين تحقيقات گفت: در كار خريد و فروش موادمخدر فعاليت نميكند، او همچنين گفت كه مقتول را نميشناسد و از ماجراي قتل هم خبر ندارد. متهم در تحقيقات فني اما به قتل باانگيزه تصاحب محدوده فروش موادمخدر اعتراف كرد. سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: متهمان با صدور قرار قانوني به اداره دهم پليس آگاهي تهران منتقل شدند. وي ادامه داد: تحقيقات بيشتر براي شناسايي ديگر شركتكنندگان در نزاع در جريان است.