کد خبر: 891584
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
گفت‌وگو با سيدعيسي حسيني مزاري رئيس مركز فعاليت‌هاي فرهنگي- اجتماعي «تبيان» و خبرگزاري صداي افغان (آوا)
داعش با شكستي كه در عراق و سوريه متحمل شده، براي ادامه حيات خود به دنبال پناهگاه‌هاي جديدي مي‌گردد و افغانستان با توجه به بي‌ثباتي‌هايي كه به سبب حضور طالبان و وجود تروريسم تحت حمايت غربي‌ها در آن ايجاد شده، از ...
روح‌الله صالحی
 داعش با شكستي كه در عراق و سوريه متحمل شده، براي ادامه حيات خود به دنبال پناهگاه‌هاي جديدي مي‌گردد و افغانستان با توجه به بي‌ثباتي‌هايي كه به سبب حضور طالبان و وجود تروريسم تحت حمايت غربي‌ها در آن ايجاد شده، از شرايط مناسبي براي تبديل شدن به پايگاه بعدي داعش برخوردار است.  داعش كه به لطف فقدان ثبات سياسي و امنيتي در افغانستان، اين كشور را به يكي از پايگاه‌هاي مهم خود تبديل كرده، با تشديد حملات خود و ايجاد ناامني در افغانستان، زنگ خطر را براي كشورهاي منطقه به صدا درآورده است. طي ماه‌هاي اخير به‌رغم حملات نيروهاي افغان كه منجر به هلاكت تعدادي از تروريست‌هاي داعش شده و حضور اين گروه را به مناطق كوچكي محدود ساخته، شاخه داعش در افغانستان تحت عنوان «ولايت خراسان» همچنان با عمليات انتحاري رعب و وحشت را در بين مردم افغانستان ايجاد كرده است. در اين ميان احتمال پيوستن تروريست‌هاي فراري از عراق و سوريه به داعش افغانستان نيز شرايط را پيچيده‌تر كرده است. به‌رغم ادعاي مقامات امريكايي در خصوص عقب‌نشيني داعش در افغانستان، به نظر مي‌رسد سطح تهديد اين گروه همچنان روندي صعودي را طي مي‌كند و عمليات تروريستي موفق اين گروه در مكان‌هاي امنيتي و سياسي و حتي حملات داعش در كابل، نگراني‌ها را نسبت به قدرت‌گيري تروريست‌ها در افغانستان تشديد كرده است.  سيدعيسي حسيني مزاري درباره روند قدرت‌گيري داعش گفت: «داعش به خودي خود سازمان و تشكيلات منسجمي ندارد و پشت تمام حملات تروريستي و تخريب زيرساخت‌هاي افغانستان، ايجاد ناامني و بحران دست‌هاي پيدا و پنهان قدرت‌هاي خارجي وجود دارد و در سال‌هاي اخير هم مشخصاً در مركز اين تحولات، امريكايي‌ها قرار دارند كه در جهت داعش‌سازي افغانستان فعاليت مي‌كنند و از اين گروه حمايت همه‌جانبه‌اي دارند».  مزاري با بيان اينكه تنش‌ها بين امريكا و پاكستان نمايشي است و واقعيت ندارد، مي‌گويد: «پاكستان همراه و نايب امريكايي‌ها در منطقه است تا سياست‌هاي امريكا را به پيش ببرد. بنابراين، اين تنش‌ها هيچ‌گونه تغييري در روند صلح افغانستان ايجاد نخواهد كرد و پاكستان همچنان‌كه در گذشته در مسائل افغانستان دخالت داشت، اين نقش را در آينده هم ادامه خواهد داد و جنجال‌هاي پوشالي امريكا هم براي تحت فشار قرار دادن پاكستان، هيچ تأثيري در تغيير سياست‌هاي مداخله‌جويانه اين
كشور در امور افغانستان نخواهد داشت.»  با سيدعيسي حسيني مزاري به گفت‌وگو
 نشستيم تا پاسخ سؤالات درباره تحولات افغانستان را از ايشان جويا شويم.
 با شكست داعش در عراق و سوريه، برخي كارشناسان معتقدند افغانستان مقصد بعدي اين گروه خواهد بود تا همچنان به حيات خود ادامه دهد. الان هم با توجه به تشديد حملات داعش در افغانستان به نظر مي‌رسد اين گروه تروريستي قدرت بيشتري يافته است و به‌رغم مقابله نيروهاي افغان، همچنان به روند صعودي خود ادامه مي‌دهد. به نظر شما آيا داعش ظرفيت‌هاي لازم را دارد كه بتواند از افغانستان به عنوان جايگاهي براي بازيابي قدرت از دست رفته خود استفاده كند يا اينكه داعش تنها در حد عمليات انتحاري به فعاليت‌هاي خود ادامه خواهد داد؟
داعش اگر به خودي خود يك جريان تشكيلاتي باشد در افغانستان از زمينه و جايگاهي برخوردار نيست و به همين خاطر از سه سال گذشته كه حضور داعش در افغانستان مطرح شده، اين گروه نتوانسته موقعيت بهتري در اين كشور پيدا كند. حتي در استان ننگرهار هم كه كم و بيش قدرت گرفته بود نيز با مخالفت مردم روبه‌رو شد و خيزش‌هاي مردمي در برابر اين گروه تشكيل شد و اهالي اين منطقه با تروريست‌هاي داعش مقابله كردند و در ساير شهرهاي افغانستان هم وضعيت همين‌گونه بود و داعشي‌ها نتوانسته‌اند جايگاهي را در بين مردم براي خود پيدا كنند. بنابراين چيزي به نام داعش كه تشكيلات منسجم و اهداف و برنامه‌هايي داشته باشد نه در عراق و سوريه وجود داشت و نه در افغانستان چنين چيزي امكان دارد بلكه اين كشورهاي خارجي هستند كه در پشت ماجرا قرار دارند و با نقاب داعش در اين كشورها فعاليت مي‌كنند و در افغانستان هم چنين چيزي ملموس و مشهود است.  در رابطه با تحولات افغانستان در سال‌هاي گذشته اگر يك مطالعه سطحي هم انجام دهيم، به اين نتيجه مي‌رسيم كه پشت تمام حملات تروريستي و تخريب زيرساخت‌هاي افغانستان، ايجاد ناامني و بحران‌سازي، دست‌هاي پيدا و پنهان قدرت‌هاي خارجي ديده مي‌شود و در سال‌هاي اخير هم مشخصاً در مركز اين تحولات، امريكايي‌ها قرار دارند كه در جهت داعش‌سازي افغانستان فعاليت مي‌كنند و از اين گروه حمايت همه‌جانبه‌اي دارند.
امريكايي‌ها اگرچه در ظاهر شعار مبارزه با تروريست‌ها را سر مي‌دهند و مدعي هستند كه در سوريه و عراق با داعش مبارزه كرده و توانسته‌اند اين گروه را تضعيف كنند، الان هم دولتمردان امريكايي ادعا مي‌كنند به خاطر جنگ با داعش در افغانستان حضور دارند و به همين منظور هزاران نفر از نيروهاي خود را به اين كشور اعزام كرده‌اند اما اين اظهارات، نمايشي بيش نيست و خود امريكايي‌ها همه تحولات افغانستان را مديريت مي‌كنند و در جهت بي‌ثبات‌سازي افغانستان به ويژه در مناطق شمالي و غربي كه هم‌مرز با آسياي مركزي و ايران است و همچنين در مناطق شرقي كه هم‌مرز با چين است، گام برمي‌دارند و تلاش مي‌كنند در اين مناطق ناامني ايجاد كنند و گروه‌هاي مزدور خودشان را تحت نام طالبان، شبكه حقاني يا داعش مستقر كرده‌اند تا به اهداف و منويات‌شان در اين كشور دست پيدا كنند.
شما گفتيد كه امريكا پشت سر حمايت از داعش قرار دارد و اين مسئله را مقامات روسي نيز گفته‌اند كه بالگردهاي ناشناس، تروريست‌هاي داعش را با مجهزترين سلاح و ابزارهاي جنگي كشورهاي غربي به افغانستان منتقل مي‌كنند.  به نظر شما اهداف امريكا از تقويت داعش در افغانستان چيست؟
كاملاً مشخص است كه امريكا با ناامن كردن و بي‌ثبات‌سازي افغانستان و فراهم كردن زمينه براي گروه‌هاي تحت حمايت خود، از يك طرف سعي دارد حضور همه‌جانبه خود در افغانستان را توجيه كند، زيرا اگر افغانستان باثبات و امن باشد ديگر دليلي براي حضور امريكايي‌ها وجود ندارد. از طرف ديگر، امريكايي‌ها با حضور خود در افغانستان تلاش مي‌كنند به عنوان چهارراه اطلاعاتي استفاده كنند و به عنوان سكوي مشرف بر آسياي مركزي، روسيه، چين و ايران از آن بهره‌برداري كنند و طبق گفته برخي كارشناسان اين يكي از اهداف واشنگتن است تا با رقباي خود در اين منطقه مقابله كند. بنابراين، حضور امريكا در افغانستان از منظر ژئوپلتيك اهميت جدي براي اين كشور و ديگر اعضاي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) دارد. به همين خاطر يكي از بهره‌هايي كه امريكايي‌ها از اين چهارراه اطلاعاتي مي‌‌برند، اين است كه مي‌خواهند قدرت‌هاي اقتصادي منطقه مثل روسيه، چين و ايران را تضعيف كنند و اگر در اين كار موفق نشوند حداقل بتوانند اين كشورها را مهار كنند. طبق گزارش‌هايي كه سازمان‌هاي اطلاعاتي امريكا در سال‌هاي گذشته منتشر كرده‌اند، در آينده قدرت اقتصادي از غرب به سمت شرق منتقل مي‌شود و ستون‌ها و محورهاي اين قدرت اقتصادي هم چين، روسيه، هند و ايران هستند و امريكايي‌ها بر اساس اين استراتژي در افغانستان حضور يافته‌اند تا از نزديك تحولات رقبايشان را رصد كنند.
با توجه به استراتژي‌هاي امريكا براي مقابله با روسيه، چين و ايران، اين مثلث منطقه‌اي چه ابتكارها و تمهيداتي را براي مقابله با سياست‌هاي امريكا و تهديدات تروريستي اتخاذ كرده‌اند؟
اگر تمهيدات و ابتكارهاي روسيه و ايران در سوريه نبود، بدون شك دولت قانوني اين كشور توسط گروه‌هاي تروريستي از بين مي‌رفت و در اختيار امريكا و مزدورانش قرار مي‌گرفت ولي همكاري قدرتمند ايران و روسيه مانع تحقق چنين پروژه‌ خطرناكي شد. همچنين همكاري چين با روسيه و ايران سبب شد تا دولت بشار اسد، رئيس‌جمهور سوريه، طومار گروه داعش در اين كشور را برچيند و در برابر ديگر گروه‌هاي تروريستي هم موفقيت‌هاي زيادي را كسب كند.  در بحث افغانستان، داعش فعلاً قدرت چنداني ندارد تا تحركاتي از طرف روسيه، چين و ايران در رابطه با مسائل داخلي افغانستان شاهد باشيم. چون به نظر من در مرحله اول، خود مردم افغانستان با جديت با گروه داعش مقابله خواهند كرد و اگر الان سكوت كرده‌اند به اين خاطر است كه فعلاً با اين گروه مدارا مي‌كنند و منتظر اقدامات و تمهيدات دولت افغانستان براي مبارزه با تروريست‌ها هستند، اما مردم اگر احساس كنند كه حكومت افغانستان توانايي مقابله با گروه‌هاي تروريستي را ندارد و نمي‌تواند با پروژه داعش‌سازي در اين كشور مقابله كند، قطعاً خودشان وارد صحنه مي‌شوند و در برابر اين توطئه‌ها خواهند ايستاد. بنابراين با خيزش مردمي افغانستان، ديگر هيچ نيازي به ابتكارهاي روسيه، چين و ايران نخواهد بود ولي در نهايت حضور روسيه، چين و ايران در رابطه با مسائل افغانستان و حضور در عرصه‌هاي برقراري صلح و تأمين امنيت در افغانستان ضروري است. در سال‌هاي گذشته با توجه به وجود سياست‌هاي مسلط غربي در افغانستان زمينه همكاري و حضور ايران، روسيه و چين در عرصه افغانستان وجود نداشته است اما من فكر مي‌كنم سازمان اطلاعاتي پاكستان (اي‌اس‌اي) و حكومت افغانستان و قدرت‌هاي خارجي به اين يقين خواهند رسيد كه بدون همكاري قدرت‌هاي منطقه‌اي مثل روسيه، چين و ايران امكان ندارد صلح و ثبات دائمي در افغانستان برقرار شود.
از سه سال گذشته تاكنون كه بحث پيدايش ولايت خراسان داعش در افغانستان مطرح شد، روسيه به صورت مداوم نسبت به اين موضوع و گسترش آن ابراز نگراني و احساس خطر مي‌كند و حتي براي از بين بردن اين تهديدات تروريستي، به روند مذاكرات صلح افغانستان هم وارد شده است. با اين وجود، آيا با حضور امريكا و روسيه در افغانستان احتمال برخورد منافع ميان دو قدرت وجود دارد؟
الان هم افغانستان محل تصادم منافع قدرت‌هاي بزرگ است نه اينكه در آينده اين شرايط به وجود خواهد آمد. الان اين شرايط در افغانستان هست و تا زماني كه قدرت‌هايي مثل امريكا و ناتو با كشورهاي روسيه، چين و ايران وارد تعامل نشوند، شرايط افغانستان از اين هم بدتر خواهد شد و مشكلات جدي‌تري پيش روي حكومت و مردم افغانستان به وجود خواهد آمد.
اولويت و هدف اصلي داعش در عراق و سوريه بيشتر جنگ با نيروهاي دولتي بود اما در افغانستان، داعش تغيير شيوه داده است و به جاي مبارزه با ارتش، بيشتر غيرنظاميان را مورد هدف قرار مي‌دهد. دليل اين تغيير رويه چيست؟
حملات داعش در افغانستان تنها عليه شيعيان نخواهد بود، بلكه عليه اشخاص، جريان‌ها، احزاب و سازمان‌هاي ديگر نيز كه مخالف رشد و تقويت داعش در افغانستان باشند، اجرا خواهد شد. همان‌گونه كه ژنرال عبدالرشيد دوستم معاون اول سابق رئيس‌جمهور افغانستان كه به دنبال مبارزه با گروه‌هاي تروريستي بود، قرباني همين سياست داعش‌سازي در افغانستان شد. الان استاد عطا، استاندار ولايت بلخ كه تحت فشار جدي است، قرباني همين سياست است يا استاد محمد محقق، معاون دوم رياست شوراي اجرايي كه مورد هجمه قرار گرفته، در همين راستا است. اخيراً دفتر مركز تبليغاتي تبيان و خبرگزاري صداي افغان مورد حمله تروريست‌هاي داعش قرار گرفت و 52 تن از افراد حاضر در اين مؤسسه شهيد و 90 تن ديگر زخمي شدند، و قرباني اين سياست‌ها شدند زيرا مركز تبيان مشغول شفاف‌سازي و اطلاع‌رساني در راستاي سياست داعش‌سازي در افغانستان بود. همچنين خيزش‌هاي مردمي عليه داعش در استان‌هاي ننگرهار، بدخشان، قندوز، بغلان، سرپل، جوزجان، فارياب، قندهار و ديگر مناطق وجود دارد و اهالي اين شهرها كه مورد حمله داعشي‌ها قرار مي‌گيرند، سعي در مقابله با تروريست‌ها دارند. يا اينكه شخصيتي مثل ظاهر قدير، نماينده مردم ننگرهار در مجلس هم تحت فشار است، همچنين ژنرال عبدالرازق، فرمانده امنيتي استان قندهار چنين وضعيتي دارد و حتي امير اسماعيل‌خان، وزير سابق انرژي و آب تحت فشار قرار دارد. اينها شخصيت‌هايي هستند كه با پروژه داعش‌سازي در افغانستان مقابله مي‌كنند و در معرض مشكلات جدي قرار دارند. بنابراين، حملات داعش صرفاً عليه شيعيان نخواهد بود و ديگران نيز در معرض اين تهديدات خواهند بود و الان افرادي كه مورد هجمه قرار نگرفته‌اند تا زماني از اين حملات در امان هستند كه موضع خود را آشكار نكرده باشند و زماني كه در راستاي پروژه داعش‌سازي موضع بگيرند، آنها نيز مورد هجمه قرار مي‌گيرند.
در هفته‌هاي اخير تنش‌ها  بين امريكا و پاكستان تشديد شده و برخي معتقدند با توجه به اينكه دو كشور در امور سياسي افغانستان نقش اساسي ايفا مي‌كنند، در روند تحولات افغانستان نيز تغييراتي ايجاد خواهد شد. به نظرتان تنش‌هاي امريكا و پاكستان تا چه اندازه مي‌تواند بر تحولات افغانستان تأثيرگذار باشد؟
من فكر مي‌كنم تنش‌ها بين امريكا و پاكستان حركات نمايشي است و واقعيت ندارد، چراكه پاكستان همراه و نايب امريكايي‌ها در منطقه است تا سياست‌هاي امريكا را به پيش ببرد. بنابراين، اين تنش‌ها هيچ‌گونه تغييري در روند صلح افغانستان نخواهد داشت و پاكستان همچنان‌كه در گذشته در مسائل افغانستان دخالت داشته است، در آينده نيز اين نقش ادامه خواهد داشت و جنجال‌هاي پوشالي امريكا هم براي تحت فشار قرار دادن حكومت پاكستان، هيچ تأثيري در تغيير سياست‌هاي مداخله‌جويانه اين كشور در امور افغانستان ايجاد نخواهد كرد. همچنان‌كه الان هم گروه‌هاي مرتبط با پاكستان در مناطق قندوز، بغلان و ننگرهار با فرماندهي اسلام‌آباد عليه حاكميت افغانستان مي‌جنگند.
برخي كارشناسان معتقدند اين تنش‌هاي ظاهري كه شما مي‌گوييد، تا حد زيادي به نزديكي پاكستان به چين مربوط مي‌شود. چين الان 50 ميليارد دلار در مناطق مختلف پاكستان سرمايه‌گذاري كرده و بسياري معتقدند كه امريكا از نزديكي اسلام‌آباد به پكن نگران است و سعي دارد اين كشور را تحت فشار قرار دهد. نظر شما در اين باره چيست؟
ممكن است در بخش‌هايي از پاكستان به ويژه در بخش حاكمه غيرنظامي، برخي رويكردهاي اقتصادي داشته باشند، اما ارتش و سازمان اطلاعاتي پاكستان و قدرت‌هاي عمل‌كننده اين كشور هم‌راستا با منافع امريكا هستند.
باتوجه به اينكه چيني‌ها به دنبال ثبات در افغانستان هستند و به گفته شما پاكستان درصدد بي‌ثبات‌سازي در اين كشور است، آيا باتوجه به روابط خوبي كه بين پاكستان و چين وجود دارد، چيني‌ها حاضر مي‌شوند مقامات اسلام‌آباد را به تغيير رويكرد در افغانستان مجاب كنند، يا مسائل دو كشور در افغانستان مجزا از روابط اقتصادي دو طرف است؟
متأسفانه چيني‌ها سياست قاطعي در بازي در ميادين منطقه و جهان نداشته‌اند و ما چنين سياستي را از ناحيه چين در افغانستان مشاهده نمي‌كنيم. ممكن است چيني‌ها با يك كشور در يك عرصه همسو باشند اما در عرصه‌هاي ديگر با يكديگر اختلاف نظر داشته باشند. بر اين اساس، هر چند چين و پاكستان از نگاه اقتصادي با يكديگر همكاري مي‌كنند و پروژه‌هاي مشتركي را اجرا مي‌كنند اما در افغانستان اگرچه چيني‌ها ادعا دارند كه بايد صلح و ثبات در اين كشور برقرار شود اما به صورت جدي وارد روند صلح نشده‌اند.
از آنجا كه داعش در سال‌هاي گذشته با تبليغات گسترده توانسته هزاران نفر را از سراسر جهان به خود جذب كند و حتي در افغانستان هم در مدت زمان كوتاهي، توانست برخي عناصر طالبان را جذب كند، به نظر شما مشكلات فرهنگي و اقتصادي فعلي افغانستان تا چه حد مي‌تواند شهروندان بومي اين كشور را به سمت داعش سوق دهد؟ اصلاً فعاليت‌هاي داعش براي مردم افغانستان جذابيت دارد؟
از منظر فكري، داعش به هيچ وجه در بين اقشار مختلف افغانستان محبوبيتي ندارد و در آينده هم نخواهد داشت. به دليل اينكه داعش تفكر سلفي و وهابي محض دارد و مردم افغانستان به شدت با افكار وهابيت مخالف هستند و حتي سني‌هاي افغان هم از اين مسئله استقبال نمي‌كنند. تفكرات وهابي در افغانستان تا جايي منفور است كه اگر شما بخواهيد در افغانستان به يك فرد اهل تسنن ناسزا بگوييد بايد به او بگوييد «وهابي» و  اين واژه مترادف با فحش دادن و ناسزا گفتن است. به غير از برخي مناطق كه وهابي‌ها در آنجا از گذشته فعاليت داشته‌اند، بسياري از مناطق افغانستان با تفكرات داعشي مخالف هستند. هر چند ممكن است كه داعش با توجه به هزينه‌هاي سرسام‌آوري كه مي‌كند، بتواند در بين افراد فقير و بيكار عضوگيري كند، چراكه فقر و بيكاري از گذشته زمينه را براي رشد گروه‌هاي افراطي فراهم كرده است. به همين دليل ما معتقديم امريكايي‌ها براي مردم افغانستان كار نمي‌كنند وگرنه لازم نيست كه نيروهاي نظامي در مقابل گروه‌هاي تروريستي بجنگند و تنها كافي است كه آنها در عرصه اقتصادي فعاليت كنند و وضعيت اقتصادي مردم را بهبود دهند و براي مردم اشتغال ايجاد كنند، در اين صورت در افغانستان كسي حاضر نخواهد شد به خاطر فقر و بيكاري در گروه‌هايي مثل داعش عضو شود.
شما گفتيد كه داعش ممكن است تنها در بين افراد فقير و بيكار بتواند عضوگيري كند اما به گفته برخي كارشناسان افغان، علاوه بر افراد بي‌سواد و بيكار تعدادي از افراد تحصيلكرده  نيز به اين گروه تروريستي جذب مي‌شوند. نفوذ داعش در بين اقشار تحصيلكرده افغان تا چه حد جدي است؟
من نمي‌گويم اين مسئله واقعيت ندارد اما نفوذ داعش بين طبقات متوسط و تحصيلكرده محدود است. متأسفانه اين افراد هم در برخي دانشگاه‌هاي افغانستان تحت تعليم اساتيد وهابي قرار دارند و متأثر از تفكرات اين اساتيد هستند و ممكن است برخي افراد باسواد افغانستان هم وارد گروه داعش يا ديگر گروه‌هاي سلفي بشوند. متأسفانه وهابي‌ها به خصوص از عربستان سعودي از ديرباز در سطح مسائل تعليمي افغانستان از جمله حوزه‌هاي علميه و تحقيقات دانشگاهي سرمايه‌گذاري‌هاي هنگفتي كرده‌اند، و حتي يك دانشگاه بزرگ هم در استان ننگرهار در دست احداث دارند و دانشگاه ديگري هم در هرات تأسيس كرده‌اند و تفكرات خودشان را تبليغ مي‌كنند. بنابراين، طبيعي است كه اينها برنامه‌هايشان تربيت و تعليم نيروهاي افغان است تا اينكه با تأثيرگذاري بر افراد تحصيلكرده، آنها را در گروه‌هاي تروريستي عضو كنند.
برخي‌ معتقدند در راهبرد جديد امريكا، مبارزه با داعش تا حد زيادي نامفهوم و مبهم است و همين موضوع روند مقابله دولت افغانستان با داعش را به آرامي پيش خواهد برد. به نظر شما برنامه دولت وحدت ملي افغانستان براي مبارزه سريع با داعش چيست؟
اگرچه ادعاي دولت افغانستان اين است كه در برابر گروه‌هاي تروريستي عزمشان را جزم كرده‌اند اما در عمل چيز ديگري اتفاق افتاده و دولت قاطعانه با اين گروه‌ها برخورد نمي‌كند و حتي شخصيت‌هايي مثل ژنرال دوستم و ديگران كه محورهاي مبارزه با تروريست‌ها هستند و مي‌توانند با ناامني‌ها مقابله كنند، تحت فشار حاكميت قرار مي‌گيرند و حتي سعي مي‌كنند اين افراد را تضعيف يا از بدنه دولت خارج كنند.
الان كه دولت وحدت ملي بر روي صلح با طالبان متمركز شده، قدرت‌گيري داعش و افزايش حملات اين گروه چه تأثيري بر روند مذاكرات صلح افغانستان خواهد داشت؟
من اصلاً در افغانستان روند مذاكرات موفق صلح يا جريان آشتي نمي‌بينم كه در اين رابطه اظهارنظر كنم.
باتوجه به اينكه كشورهاي آسياي مركزي و منطقه سين‌كيانگ چين مستعد جذب افراط‌گرايي و رشد تروريسم هستند، به گفته كارشناسان احتمالاً داعش بتواند از اين مناطق عضوگيري كند. در صورت جذب افراط‌گرايان آسياي مركزي به داعش، چه تهديداتي براي كشورهاي منطقه به وجود خواهد آمد؟
اين سياست امريكاست كه كشورهاي منطقه را ناامن و بي‌ثبات كند و اين ناهمسان‌سازي چه از طريق طالبان باشد يا داعش، از سوي امريكايي‌ها صورت خواهد گرفت ولي با توجه به اينكه امريكا در شرايط فعلي روي داعش سرمايه‌گذاري كرده قطعاً در قالب همين گروه سعي مي‌كند بر نواحي شمالي افغانستان متمركز شده و كشورهاي آسياي مركزي را تحت تأثير قرار دهد. همچنين در رابطه با چين نيز اين تهديدات وجود دارد و از سال‌هاي گذشته تهديدات افراط‌گرايي در سين‌كيانگ رشد يافته و امريكايي‌ها صد در صد براي ناامن كردن مرزهاي چين برنامه‌هايي دارند.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار