آرام اما بشاش، مينشيند كنارمان. گويي قرار بر گپي دوستانه است نه مصاحبه در خصوص يكي از پرطرفدارترين تيمهاي ايران كه حالا سومين سال حضور روي نيمكت آن را تجربه ميكند. اين آرامش را در تمام طول مصاحبه ميتوان هم در چهرهاش ديد هم در صحبتهايش. فرقي هم نميكند سؤالها انتقادآميز باشد يا موافق نظراتش. شايد همين صداقت و آرامش است كه حالا او را به يكي از محبوبترين مربيان پرسپوليس تبديل كرده. مربياي كه طي مدت حضورش در ايران نه فقط موفقيتهاي زیادی را با پرسپوليس به دست آورده كه مهمتر از همه، توانسته خود را در دل هوادارانش جا كند. به اندازهاي كه هرگز پشتش را خالي نكردند و در هر مشكل و گرفتاري با گفتن تنها يك جمله كوتاه «هر چه برانكو بگويد» حمايت خود را نشان دادند تا ا او مصممتر از هر زمان ديگري بار ديگر پاي قرارداد همكاري با اين تيم را امضا كند. آنهم نه فقط براي موفقيت فني، كه براي ساختن باشگاه، آنهم به شكلي اصولي.
با وجود صدرنشيني، هواداران پرسپوليس روزهاي گذشته، استرس فراواني داشتند چراكه مربي محبوب آنها برخلاف دفعات قبل، در امضاي قراردادش مردد بود و اين امروز و فردا كردنها، دغدغههاي زيادي را به وجود آورده بود. چرا تمديد قرارداد برانكو اين بار طولاني شد؟قبل از هر چيز بايد بگويم مهمترين فاكتور و عظيمترين نيرو در پرسپوليس هواداران هستند و ما هر كاري ميكنيم بهخاطر آنهاست. هواداران پرسپوليس در طول اين مدت خيلي از من حمايت كردند و صادقانه از آنها بابت حمايتهايشان و اينكه هميشه در كنار ما بودند تشكر ميكنم و بزرگترين دليلم براي تمديد هم اين بود كه آنها را نااميد نكنم چون من هم مسئوليتي در قبال آنها دارم كه نميتوانم ناديده بگيرم.
اما پروسه تمديد قرارداد برانكو حرف و حديثهاي زيادي را به وجود آورده بود.حرف و حديث هميشه هست. ميدانم عقب افتادن تمديد قرارداد بسياري، به خصوص هواداران را نگران كرده بود اما شك نداشتم كه قراردادم تمديد خواهد شد و همين طور هرگز شك نكردم كه مبادا نتوانيم با مديريت جديد به زبان مشترك برسيم و ديديد كه اشتباه هم نكردم اما خب طولاني شدن ماجرا به اين دليل بود كه زمان كافي نداشتيم. بازيها فشرده بود، مديريت جديد هم تازه آمده بود. بايد فرصت مناسب براي صحبت كردن در خصوص همه موارد به وجود ميآمد. وضعيت به سادگي امروز كه با شما نشستهايم و قهوه ميخوريم، نبود. سرمان شلوغ بود. بايد به حساب و كتابهاي مالي ميرسيديم تا هيچ مشكلي پيش نيايد و حالا خوشحالم كه قراردادم تمديد شد و هواداران از اين بابت خوشحال شدند و حالا همه بايد دست به دست هم بدهيم براي ساختن دوباره پرسپوليس.
يعني ترديد برانكو براي تمديد ربطي به تيم ملي ايران نداشت؟ گفته ميشد به برانكو گفتند دست نگه دار و تمديد نكن چون كرش بعد از جام جهاني به استراليا ميرود و او ميتواند يك بار ديگر هدايت تيم ملي ايران را به عهده بگيرد. بارها گفتهام تيم ملي ايران سرمربي دارد. آنهم يك سرمربي خوب كه توانسته براي دومين بار متوالي تيم ملي را به جام جهاني ببرد. بحث تيمهاي ملي ديگر كشورها مطرح بود. من چيزي را پنهان نميكنم، هميشه هم حرفهايم را به خبرنگاران گفتهام اما حرف تيم ملي ايران در بين نبود. تيم ملي با كرش شرايط خوبي دارد و مطرح كردن اين مسائل اصلاً جالب نيست. ضمن اينكه ميبينيد قراردادم را هم تمديد كردم. اين بهترين دليل است، نيست؟ نه من چشمي به نيمكت تيم ملي دارم و نه صحبتي در اين باره شده.
جنب و جوشهاي برانكو اين بار بيش از يك سرمربي است. به نظر ميرسد برنامههاي زيادي دارد كه تا قبل از اين صحبتي از آنها نبود. بله، ديگر تنها به دنبال بحث فني و تيم نيستيم. با پيرواني و گرشاسبي هم در اين زمينه صحبتهاي خوبي انجام داديم. اتفاقاً همنظر هم بوديم. حالا بايد علاوه بر تيم و برنامههايي كه براي موفقيت و كسب قهرمانيهاي بيشتر با آن داريم، به فكر باشگاه هم باشيم. به همين دليل در خصوص زيرساختهاي باشگاه صحبتهايي انجام داده و برنامههاي خوبي داريم كه اميدواريم بتوانيم با موفقيت پيگيري كنيم. هرچند شرايط و زمينه آن بايد فراهم شود. ضمن اينكه ميدانيم قدم در راه سختي گذاشتهايم كه حتماً تمام آن موفقيت و صعود نيست و بالا و پايين زيادي دارد و كاري نيست كه به اين زوديها جواب دهد اما بايد شروع و تلاش كرد. اميدواريم بتوانيم تغييرات خوبي در زيرساختهاي باشگاه ايجاد كرده و به نتايج خوبي برسيم.
البته ميدانيد كه برداشتن چند هندوانه با يك دست خيلي سخت است. خصوصاً كه اين بار شرايط برانكو در پرسپوليس سختتر هم هست. انتظارات از تيم بالا رفته و از سويي محروميت از پنجره نقل و انتقالات هم مزيد بر علت ميشود تا راهي دشوارتر از قبل در پيش داشته باشيد. با اين اوصاف فكر ميكنيد بتوانيد از اين آزمون هم سربلند بيرون بياييد؟براي رسيدن به موفقيت بايد تلاش كرد. نميتوان دست روي دست گذاشت و انتظار داشت كه موفقيت سراغ ما بيايد. اگر تصميم گرفتم در مسائل زيرساختي باشگاه ورود كنم، به اين دليل است كه تجربه غني 30ساله دارم. من در كشورهاي مختلفي كار كردم، هم هدايت تيمهاي ملي و هم باشگاهي را داشتم، در سه كشور قهرماني آوردم؛ كرواسي، چين و ايران. رقابتهاي زياد و البته مهمي را پشت سر گذاشتم. از رقابتهاي جام جهاني بگيريد تا مسابقات قهرماني اروپا، ليگ قهرمانان آسيا، بازيهاي آسيايي و... حتماً كار سختي است اما قطعاً ميتوانیم از دانش و تجربهاي كه داريم در بحث ساختاري باشگاه استفاده كنيم. كار سختي است، نميتوان اين را انكار كرد اما ميخواهيم ضعفها را به حداقل برسانيم تا به پيشرفت برسيم و مايه خوشبختي است اگر بتوانيم به آنچه در نظر داريم، برسيم.
براي مشكل محروميت پرسپوليس از پنجره نقل و انتقالات چه برنامهاي داريد؟ اين مسئله ميتواند نظر باشگاه را به سمت تيمهاي پايه و استفاده از بازيكنان جوان جلب كند و ميانگين سني پرسپوليس را پايين بياورد؟وقتي تصميم گرفتم با پرسپوليس ادامه دهم، به همه اين مشكلات واقف بودم ریسک بزرگی بود اما قبل از هر چيز به خودم، باشگاه و بازيكنانم ايمان داشتم. بله، ما از پنجره نقل و انتقالات محروم هستيم. نميتوانيم بازيكن بگيريم. از سويي ممكن است قرارداد برخي بازيكنان تمام شود و بخواهند بروند. اين مسائل بحثش جداست و بايد در زمان خود به آن پرداخت. اما مگر ما تيم پيري داريم كه بخواهيم به سراغ جوانترها برويم؟ شما فكر ميكنيد عليپور مسن است؟ يا محرمي، انصاري يا حتي مسلمان. ميدانيد فرشاد چند سالش است؟ 25 سال. من ابايي از ميدان دادن به جوانها ندارم. بازيكنان جوان هم فرصت به دست خواهند آورد اما به وقتش. زماني كه با كيفيت خود ثابت كنند مستحق بازي كردن هستند. من همان مربياي هستم كه كعبي را وقتي 17 سالش بود به ميدان فرستادم. نوازي را نه، كه كعبي را راهي ميدان كردم. چون فوتبال را بهترينها بازي ميكنند. طبيعي است بازيكنان جوان خواهان بازي باشند اما بايد آماده شوند. پيش از موعد ميدان دادن به بازيكنان جوان اصلاً خوب نيست. اگر خيلي زود آنها را به جلو هل بدهيم، لطفي در حقشان نكردهايم. بلكه آنها را سوزاندهايم. در اين تيم همه شانس بازي پيدا خواهند كرد. مگر طاهرخاني بازي نكرده؟ اما يواش، يواش. به وقتش. نوبت به آنها هم ميرسد.
بحث جوان يا پير بودن بازيكنان پرسپوليس نيست. مسئله اين است كه آيا اين شرايط باعث ميشود تا پرسپوليس بعد از سالها براي تأمين نيازهاي فني خود از تيمهاي پايهاش استفاده كند، آنهم در روزهايي كه بازيكنسازي در ايران رو به نابودي است؟بحث بازيكنسازي يكي از وظايف اولويتدار ماست. اتفاقاً کارهای خوبي را هم به تازگي شروع كرديم و درخصوص آن صحبتهايي هم با افرادي كه مدارس فوتبال و آكادمي دارند، انجام داديم كه يك سري زمينههاي همكاري را ايجاد كنيم. اوايل هفته هم در همين زمينه جلسهاي داشتيم. در صحبتهايي هم كه با مسئولان باشگاه از جمله گرشاسبي و پيرواني داشتيم، اتفاق نظر داشتيم. تهران پتانسيل عظيمي دارد و ما هم ايدههاي خوبي كه البته به اين سادگيها نيست و زمان ميبرد براي آنكه به حقيقت بپيوندد اما 60، 70 درصد بازيكنان تيم از خود آن تيم بالا ميآيند اگر شرايط لازم در اين زمينه فراهم باشد.
فكر ميكنيد پرسپوليس بتواند به جايي برسد كه به جاي آمادهخوري، نيازهاي خود را از تيمهاي پايهاش برآورده كند؟هر كاري با برنامهريزي دقيق و حسابشده ممكن ميشود. حتي اگر زمان طولاني براي اجراي آن برنامهها نياز داشته باشد. هر چند كه خيلي مسائل به نگاه مربي هم بستگي دارد. در تيم برانكو بازيكنان متفاوت در رنج سني مختلف بازي ميكنند تا هرگز به مشكل برنخورد. مثلاً زماني كه تيم ملي را ترك كردم، بازيكنان تيم همه در يك شرايط سني قرار نداشتند كه با هم پير شوند و این، تيم ملي را به چالش بكشد. در پرسپوليس هم به همين شكل است. اجازه نميدهم همه تيم با هم پير شوند. مثلاً به صادق محرمي، عليپور، بشار، علوانزاده، نعمتي، حتي فرشاد و انصاري و سن و سال آنها نگاه كنيد. در كنار آنها بازيكناني داريم مسنتر اما در اوج آمادگي و با كيفيت خوب. مثل كمال و مسلمان و شجاع يا شايان مصلح و بازيكناني كه به رشد و پختگي خوبي رسيدند مثل ماهيني، اميري، ربيعخواه. اما بازيكناني هم داريم كه حول و حوش 30 هستند مثل سيدجلال كه كمي مسنتر است اما عالي و الان دارد بهترين فوتبال خود را انجام ميدهد. خيلي از بازيكنان ما از ليگ يك آمدند. محرمي، انصاري، ربيعخواه، مصلح و علوانزاده. نگاه كه ميكنيد، ميبينيد از هر سني بازيكن داريم و از هر ردهاي؛ كه حالا خيلي از آنها مليپوش هستند. اين وظيفه من مربي است. اينكه روزانه براي بهبود بچهها كار ميكنيم. براي بهتر شدن تيم و نه فقط فرد.
يعني ابايي از ميدان دادن به بازيكنان جوان نداريد و ريسك آن را به جان ميخريد اگر احساس كنيد آنها در شرايطي هستند كه ميتوانند از عهده كار برآيند.بله. در تيمهاي برانكو هر كس شايسته باشد بازي ميكند اما فرصت و موقعيت آن بايد ايجاد شود. آنها هر روز با ما در تمرين هستند. در كادر ما هستند. اتفاقاً بازيكنان خوبي هم هستند اما يك مسئله هم وجود دارد. پرسپوليس، قهرمان كشور است و براي قهرماني دوباره ميجنگد. خب راحت نيست بازيكن جواني را يكهو به ميدان بفرستيم. همه چيز نيازمند زمان است. ما جزو چهار تيم اول آسيا هستيم. اين تيم بايد خيلي خوب باشد. بايد هميشه خوب باشد. بازيكنان جوان هم در اين تيم بايد صبور باشند براي بازي كردن و مطمئن كه اگر خوب باشند، حتماً به آنها ميدان داده خواهد شد. اما پرسپوليس يك تيم حرفهاي است و در تيم حرفهاي، بايد بهترينها بازي كنند. پس بايد براي بهترين بودن تلاش كرد نه سر و صدا. شايد برخي هواداران ناراحت شوند اما اين نظر من است و آنها خيلي زود متوجه ميشوند كه من بهترينها را براي تيم ميخواهم و هيچ ضديتي با كسي ندارم. فقط مثلاً تصميم و ارزيابي من اين بوده كه ماهيني و صادق تركيب بهتري هستند. البته اين بدان معنا نيست كه من بدون اشتباه هستم و هيچ وقت اشتباه نميكنم، اما وقايعي كه پيش آمد نشان ميدهد حق با من بوده.
از نتيجه كار تا به اينجا راضي بوديد؟بله، اما رضايت داشتن نبايد طوري باشد كه ما اشباع شويم و هميشه بايد جا براي كار بيشتر باشد. بازيكنان بايد ساخته شوند براي هر شرايطي. كمك ميكنيم تا كيفيت آنها بالا برود. كيفيتي كه بتواند به سود تيم باشد نه به ضرر آن. همه چيز بايد در خدمت تيم باشد نه فرد. اين اتفاق دارد در پرسپوليس ميافتد. به همين دليل هم هست كه در موقعيتهاي مثبت و منفي ميبينيد كه بازيكنان پرسپوليس نميشكنند. آنها خيلي زود ميتوانند خود را با شرايط مختلف تطبيق دهند. در رشت با چمن مصنوعي و آن زمين كنار ميآيند. در زمین پارس جنوبي با آن آب و هواي گرم، در مشهد با آن شرايط و... خب اين راضيكننده است. وظيفه ما اين است كه بازيكنان را از لحاظ ورزشي به تكامل برسانيم و كمكشان باشيم. با مشاورههاي درست. البته آنها بايد به جز كيفيت بازي كردن، كيفيتهاي ديگري هم داشته باشند و فقط اين مسئله است که مستمر بودن كيفيت كار آنها را تضمين كرده و نشان ميدهد در مسير خوبي قرار گرفتهايم. البته به شرط آنكه حمايت شويم چون بدون اين حمايتها، هيچ ديدگاه و فلسفهاي به جايي نميرسد.
گفتيد بازيكنان تنها نبايد در زمينههاي فني كيفيت داشته باشند، منظورتان زندگي خصوصي آنهاست؟بله. يكي از وظايف ما اين است كه بازيكنان را به تكامل برسانيم. نه فقط از لحاظ ورزشي. ما بايد به آنها كمك كنيم و مشاورههاي درست بدهيم براي زندگي شخصي كه دارند. آنها بايد ياد بگيرند و بدانند بازيكن پرسپوليس هستند و بهترين كيفيت را در زمين مسابقه هم كه داشته باشند، بايد به مسائل ديگري هم توجه کنند. بازيكنان بايد به نرمهاي رفتاري و هنجارهاي اجتماعي احترام بگذارند و نمونه و الگوي جوانان باشند. آنهم الگوهاي مناسب كه باعث افتخار خانوادهها باشد. مخصوصاً خانواده خودشان. همين طور آنها بايد افتخار كنند كه عضوي از خانواده بزرگ پرسپوليس هستند و آن چيزي را كه دارند حفظ كنند. عضو خانواده پرسپوليس بودن را، حضور در بزرگترين باشگاه را كه قهرمان كشور است و اين قهرماني را دارد در ليگ ادامه ميدهد. جزو چهار تيم اول آسيا بودن را و مهمتر از همه اينكه در حال حاضر، بخش فعلي تاريخ باشگاه پرسپوليس را رقم ميزنند. تاريخي كه از پروين و خوردبين و كاشاني و كلاني و مرحوم بهزادي و... شروع شده، علي دايي و كريمي و مهدويكيا و ميناوند و عابدزاده و... ادامه دادند و اكنون اين فرصت به آنها داده شده تا اين بخش از تاريخ باشگاه بزرگ پرسپوليس را رقم بزنند. پس بايد بدانند كجا ايستادهاند. پيراهن چه تيمي را بر تن كردند و چطور بايد در شأن تيمي كه پيراهنش را بر تن دارند رفتار كنند. بايد شخصيت حقيقي آنها را حفظ كنيم و يادشان بدهيم كه به چه شكل بايد در جامعه حاضر شوند. با چه احترامي و با چه رفتاري.
پرسپوليس راه سختي براي قهرماني دوباره دارد. از يك سو انتظارات از اين تيم بالا رفته و از سوي ديگر گويا دستش براي رقبا رو شده. در حالي كه ميدانيد ديگر تنها برد هوادار را راضي نميكند و همه از پرسپوليس انتظار برد توأم با بازي زيبا دارند. بله، حمله كردن و قهرمان شدن هميشه خيلي راحتتر از حفظ آن است. الان كار ما خيلي سختتر از فصل قبل است. هم در ليگ و هم در ليگ قهرمانان. هميشه زمان لازم است تا خودتان را ثابت كنيد اما خودتان را هم كه ثابت كنيد، كار تمام نشده و هميشه منتقداني هم هستند كه خب اين طبيعي است. در همه بخشهاي جامعه انتقاد وجود دارد و ورزش هم به طور طبيعي مورد نقد قرار ميگيرد. اتفاقاً انتقاد ميتواند شما را بر آن دارد كه براي اثبات خود، بيشتر تلاش كنيد تا انتقادات را به حداقل برسانيد. اين كار آساني نيست اما نشدني هم نيست. يكي از خوبيهاي حضور مربيان خارجي، نه فقط در ايران كه در تمام دنيا تغيير سبك و سياق بازيهاست. مثلاً همين فوتبال انگليس را نگاه كنيد، فكر ميكنيد چه چيزي توانست فوتبال انگليس را از آن سبك بازي كلاسيك اروپايي بزن زيرش و توپهاي هوايي بيرون كشيد و دچار تغييرات كرد؟ نفراتي چون ونگر، مورينيو و ديگران كه آمدند، فلسفه بازيها تغيير كرد. اين با تبادل دانش و تجارب و ايدهها و فكرهاي گوناگون است كه اتفاق ميافتد. در ايران هم همين طور. گاه شاهد تغييرات خوب و گاه بد هستيم اما به طور كلي در طول زمان، شاهد تغييرات خوب خواهيم بود. بسياري از تيمها فلسفه بازي خود را تغيير دادند و اين يك واقعه خوب است. اما به شرط آنكه شما در اين تغييرات بتوانيد به درستي راه خود را پيدا كرده و با استفاده از دانش و تجارب جديد، در مسير موفقيت گام برداريد. حتي اگر در اين بين چند مرتبه هم زمين بخوريد مهم نيست. مهم نتيجه كار است و تأثيري كه باقي ميماند و پرسپولیس توانسته تغییرات خوبی در فلسفه فوتبال ایران ایجاد کند.
در اين مسير چه فكري براي غرور بازيكنان پرسپوليس كرديد؟ به نظر ميرسد موفقيتها آنها را مغرور كرده...هميشه در اين خصوص با بازيكنان حرف ميزنم. ميگويم تمام تلاش خود را بكنيد كه هميشه وجدانتان راحت باشد. مثلاً خودم اينطور هستم. چه ببريم و چه ببازيم. چون ميدانم كم نگذاشتم. به آنها هم گفتم در برد نبايد هرگز مغرور و جوگير شويد و به فضا برويد. هميشه بايد به وقت پيروزي شكسته نفس باشيد كه غرور كشنده است اما به همان اندازه به وقت باخت هم نبايد نااميد و تحقير شويد. چون هر باخت، راهي است براي پيروزي و هر پيروزي، گامي براي موفقيت بعدي به شرط آنكه بيش از حد جوگير نشويد.
در كارنامه افتخارات برانكو در پرسپوليس، دو جام كم است. يكي جام رقابتهاي حذفي و ديگري ليگ قهرمانان. سال گذشته عملكرد خوبي داشتيد، فكر ميكنيد امسال بتوانيد به آرزوهاي پرسپوليس براي كسب اين جام جامه عمل بپوشانيد؟خب امسال كار ما به مراتب سختتر است. فصل گذشته در گروه مرگ بوديم اما با توجه به آنكه به جمع چهار تيم برتر رسيديم، هم انتظارات از پرسپوليس بالا رفته و هم رقبا تلاش بيشتري ميكنند براي كنار زدن ما. اما مثل هميشه تلاشمان را ميكنيم. امسال هم گروه آساني نداريم. الوصل امارات و السد قطر تا همين چند روز قبل صدرنشين بودند. السد، قدرت هميشگي و سنتي فوتبال قطر را ميتوان خطرناكترين تيم سيد دوم ليگ قهرمانان دانست كه بازيكناني چون ژاوي و پورعليگنجي دارد. البته برخی بازیها را آنالیز کردیم. اما ليگ قهرمانان حساب و كتاب ندارد. سال گذشته كار سختي داشتيم چون از 12 بازي، 9 بازي ما بيرون از خانه برگزار شد و همه ميدانند هوادار چقدر براي ما مهم است. با اين وجود، تمام تلاش خود را براي كسب بهترين نتايج ميكنيم تا بار ديگر باعث خوشحالي هواداران شويم. چون ميخواهيم موفق باشيم و الگو. مثل بارسا و رئال در اسپانيا.
از تيم ملي بگوييد. تيمي كه براي دومين مرتبه متوالي به جام جهاني راه يافت. فكر ميكنيد بتواند با دست پر برگردد و شگفتيساز شود؟تيم ملي فوتبال ايران يكي از بهترين مربيان دنيا را دارد و خوششانس است كه ليگ ايران زودتر از ديگران تمام ميشود و فرصت آمادهسازي بيشتري دارد. پرسپوليس هر كمكي از دستش برآيد براي اين تيم ميكند و ميدانم ديگران هم همين نظر را دارند. كار سختي در پيش داريم. از جام جهاني كه ميگوييم همه نگاهها به سمت اسپانيا و پرتغال ميرود. منطقي هم هست، بهترين تيمها هستند. قهرمانان اروپا و جهان با كلي ستاره اما اول از همه نبايد از مراكش هم غافل شد و دوم اينكه حق تسليم شدن نداريم. ما در جام جهاني قبل نشان داديم كه حتي ميتوانيم برابر آرژانتين هم خوب بازي كنيم.
برانكو چندي پيش ميزبان مربيان کلاس مربیگری فدراسیون بود و گفت هر كمكي از دستش برآيد براي ارتقاي سطح دانش آنها انجام ميدهد. انتظاري كه هميشه از كرش وجود داشت اما هرگز شرايطي براي نشستن او با مربيان دور يك ميز براي گفتوگو فراهم نشد. فكر ميكنيد اين نشست چقدر ميتواند براي فوتبال ايران مهم باشد؟خب من از طرف خودم حرف ميزنم. خودم شخصاً همانطور كه گفتم هر كاري از دستم بربيايد انجام ميدهم اما نظرات متفاوت است. در اين زمينه نميتوان به كرش خرده گرفت. هر كس سيستم كار خودش را دارد. بعضي به تعامل با مربيان ليگ كه مليپوش دارند اعتقاد دارند و برخي مثل كرش شايد به چنين مسئلهاي اعتقاد نداشته باشند و نياز نبينند به برگزاري چنين نشستهايي. امروز وقت صحبت كردن در خصوص اين مسائل نيست. امروز بايد همه دست به دست هم بدهيم براي كمك به تيم ملي و براي موفقيت تيم ملي. هيچ چيز از اين مهمتر نيست.