مهدي ارجمند
خانواده عروس همه را دعوت كرده است تا جهيزيه دخترشان را ببينند. آنها كلي هزينه كردهاند تا براي دخترشان بهترين لوازم را در اول زندگي تهيه كنند تا به قول خودشان آبروي دخترشان سر جايش باشد. از سيخ و جارو گرفته تا بهترين لوازم زندگي همه را از وسايل درجه يك انتخاب كردهاند. آخر به قول مادر عروسخانم آنها بين مردم آبرو دارند.
تمام لوازم را هم طوري شيك تزئين كردهاند كه دهان فاميلهاي داماد باز بماند. مادر عروسخانم از هنرها و ارزشهاي دخترش ميگويد و از اينكه بايد طوري رفتار كنند كه آبرو و ارزش دخترشان حفظ شود و فردا بهانهاي دست خانواده داماد نداده باشند.
او با خودش فكر ميكند كه حفظ آبروي دخترشان در تهيه اين جهيزيه رنگارنگ و پر زرق و برق است اما شايد او نداند كه با اين كارش در اول زندگي بيشترين ظلم را به دخترش ميكند. مادر عروسخانم به قول خودش ميخواهد كاري كند كه بهانهاي دست خانواده داماد ندهد اما او نميداند با اين كارش دختر و دامادش را در اولين روزهاي زندگي دارد بدبخت ميكند.
اين كه جهيزيهاي براي دخترت درست كني كه سراسر تجملات و اشرافيگري باشد و اعضاي فاميل را براي ديدن اين جهيزيه پر زرق و برق دعوت كني و متقابلاً از دامادت بخواهي مراسمي باشكوه برگزار كند نتيجهاي جز زير بار قرض رفتن در اول زندگي براي اين زوج ندارد.
شايد بهتر بود خانواده عروسخانم به جاي اينكه به فكر تهيه چنين جهيزيه پر زرق و برق و گرفتن مراسمي باشكوه همراه با بريز و بپاش باشند، الگوي بهتري را براي برگزاري اين مراسم انتخاب ميكردند تا با تأسي از اين الگو بتوانند زندگي بهتري را براي دختر و دامادشان فراهم كنند.
چشم و همچشمي، آفت زندگي
چشم و همچشمي و تجملگرايي يكي از آفتهاي بزرگي است كه ريشه در سبك زندگي اشتباه برخي از مردم دارد و ترويج اين نوع زندگي ميتواند آفتهاي بسياري را به بار آورد.
چشم و همچشمي ميتواند باعث شود تا آسيبهاي جدي به زندگي افراد وارد شود و افراد در زندگي با مشكلاتي روبهرو ميشوند كه از حقيقت مصداق از چاله به درآمدن و در چاه افتادن است.
افرادي كه در اول زندگي پول قرض ميكنند تا بتوانند زندگیاي دست و پا كنند كه به قول خودشان آبرومند باشد نميدانند كه با اين روش چه مشكلاتي را براي خود و ديگران ايجاد ميكنند.
به عنوان مثال فردي را ميشناسم كه به خاطر اينكه از باجناقش چيزي كم نداشته باشد براي خريد خودرو دهها ميليون تومان زير بار قرض و وام رفته است يا عروس خانمي كه به خاطر اينكه جلو دخترخالهاش كه سال گذشته ازدواج كرده، كم نياورد، پدر و مادرش را مجبور كرده تا براي تأمين جهيزيهاش زير بار قرض بروند و تا سالها بعد از ازدواج پول قسط و قرض را بپردازند. اينگونه است كه دود چشم و همچشمي به چشم خودمان ميرود و كورمان ميكند.
از اصرار عروسخانم تا پافشاري آقاداماد
شايد بيشترين نمود تجملگرايي، اسراف و چشم و همچشمي در برگزاري مراسم ازدواج باشد. در شرايطي كه زندگيها روز به روز سختتر ميشود و شاهد كاهش درآمدها و سختيهاي مختلف در تأمين معيشت مردم هستيم برخي هنوز بر برگزاري مراسم ازدواج همراه با تجملات فراوان كه برگرفته از چشم و همچشمي است تأكيد دارند.
اين چشم و همچشميها گاهي از سوي برخي عروسخانمها يا خانواده آنان انجام ميشود يا گاه از سوي آقاداماد و خانوادههاي آنان است. عروسخانمهايي كه گاه براي برگزاري مراسم باشكوه عروسي پافشاري ميكنند و آقادامادهايي كه گاه براي برگزاري مراسمي همراه با تجملات و چشم و همچشمي اصرار دارند، به گونهاي كه با يك شب برگزاري مراسم ازدواج تا سالهاي سال مقروض و بدهكار ميشوند.
اينها در حالي است كه در دين مبين اسلام بر پرهيز از اسراف و چشم و همچشمي تأكيد فراواني شده است. چشم و همچشمي باعث ميشود ضربههاي اقتصادي جبرانناپذيري بر زندگي افراد وارد شود، به اين صورت كه اگر فردي پولي نداشته باشد با چشم و همچشمي خود را تا سالها زير بار قرض ميبرد و اگر فردي پول داشته باشد با چشم و همچشمي اسراف و پول خود را حيف و ميل ميكند. از اين رو در قرآن كريم و در احاديث و روايات مختلف در اين خصوص هشدارهايی داده شده و از افراد خواسته شده از چشم و همچشمي پرهيز كنند.
نهي چشم و همچشمي در اسلام
قرآن كريم در آياتي گزارش ميكند كه برخي از مردم، رقابت سازنده و سالمي نداشتند چراكه ره گم كرده بودند و چيزهايي را كمال ميدانستند كه يا ضدكمال بود يا ابزاري براي كمال بود و تنها در حد وسيله و ابزار، ارزش داشت ولي برخي بدان اصالت داده و آن را هدف ميانگاشتند.
از جمله اين مردمان، گروهي از بنياسرائيل بودند كه قارون را الگوي خود قرار داده و ميخواستند مانند او شوند و در حسرت ثروت قاروني به سر ميبردند چراكه ثروت را اصل دانسته و به عنوان هدف براي خود قرار داده بودند. اينان كمال را در زندگي دنيا دانسته و ثروت را عامل سعادت خود ميدانستند، از اين رو در حسرت ثروت قاروني بودند و او را الگوي رفتاري خويش قرار ميدادند. اينان زماني بيدار ميشوند كه خداوند، قارون را با مال و كاخ و ثروت او به زمين فروميبرد و نيست و نابود ميكند. آن زمان است كه خود را سرزنش ميكنند كه چرا قارون را الگوي خود قرار داده و چشم و همچشمي با قارون داشتند (قصص، آيات 67 تا 68).
از ديگر گزارشهاي قرآن، چشم و همچشمي دو نفر بود كه در كنار هم بوستاني داشتند و هر يك ثروت و قدرت و شمار فرزندان خود را به رخ ديگري ميكشيد و اين گونه به رقابت ناسالم ميان خود دامن ميزدند. اينان در اين رقابت ناسالم دنياطلبي، چنان گرفتار آمدند كه شبانه به بوستان ميرفتند تا به دور از چشم بينوايان ميوهها را گرد آورند تا به بينوايي كمك نكنند. در آيات قرآني گزارش شده كه اين بوستان خراب ميشود و آنان در حسرت مال و ثروت و بوستان ميمانند.
كساني كه گرفتار بينش تنگ دنيادوستي ميشوند و معيار كرامت و بزرگي را در مال و ثروت و نعمت ميدانند، هر گاه خود را با ديگري مقايسه ميكنند اندوهگين ميشوند و براساس همان معيارهاي باطل و نادرست خود، كاهش ثروت و نعمت را اهانت و افزايش آن را كرامتي از سوي خداوند ميدانند (فجر، آيات 51 و 61).
اين در حالي است كه پيامبر اكرم (ص) نيز در اين باره ميفرمايند: مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ طَالَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُه. (تفسير قمي، ج 2، ص 66) «كسي كه نگاهش دنبال آنچه كه دست مردم است، باشد، دچار هم و غم طولاني گشته و نفسش از افسوس و حسرت پي در پي بر دنيا بند آيد.»
اميرالمؤمنين درباره اين رذيله اخلاقي ميفرمايند: وَأَكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْهِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّكْر (نهجالبلاغه، ص 460) «سعي كن تا ميتواني به زيردست خودت در نعمتها نگاه كني، به كسي كه تو بر او برتري داده شدهاي، كه اين نوع نگاه از ابواب شكر الهي است.»
اما به نظر شما ريشه اين رذيله اخلاقي چيست و چرا افراد به دنبال چشم و همچشمي و اسراف و تجملات هستند؟
چشم و همچشمي، يك ناهنجاري رفتاري
به اعتقاد روانشناسان چشم و همچشمي يك پديده ناهنجار اجتماعي است كه ريشههاي رواني نيز دارد و ريشه اين پديده اجتماعي را بايد در رفتارهاي شخصي افراد جستوجو كرد.
به اعتقاد روانشناسان اولين علت چشم و همچشمي انتخاب الگوي اشتباه براي زندگي است. در حالي كه الگوهاي فراواني براي تعيين سبك زندگي ايراني – اسلامي وجود دارد برخي افراد با پيروي از الگوهاي غلط غربي دست به كارهايي ميزنند كه نه تنها براي آنها آرامش به وجود نميآورد بلكه باعث ميشود تا سالهاي سال با غصه، غم و استرس و نگراني زندگي كنند و همواره نگران پرداخت بدهيها و اقساط زندگي باشند كه بر اساس چشم و همچشمي و تجملگرايي پايهگذاري كردهاند.
الگوهاي غربي الگوهايي هستند كه افراد را به مصرفگرايي تشويق ميكنند. در اين نوع الگو به جاي تكيه بر ارزشهاي فردي و انساني به ارزشهاي مادي توجه ميشود و افراد براي نشان دادن زيبايي و ارزشهاي زندگي خود به جاي تكيه بر ظرفيتهاي انساني و دروني خود به تجملات، زرق و برق و ظاهر زندگي توجه ميكنند.
اين در حالي است كه بر اساس توصيه روانشناسان هرگز نبايد ظاهر زندگي دیگران را با باطن زندگي خود مقايسه كنيم.
حسادت، غبطه و رقابت ناسالم نيز از ديگر ريشههاي تمايل افراد به چشم و همچشمي است، به گونهاي كه افراد بر اساس يك رقابت غلط و از روي حسادت و غبطه به دنبال فراهم كردن زندگي پر زرق و برق براي خود هستند كه اين نوع از زندگي ميتواند براي آنها تا سالهاي سال غصه و نگراني به دنبال داشته باشد.
روانشناسان اعتقاد دارند نداشتن رضايت از زندگي، گرفتاري در دام افسردگي، نداشتن آرامش، بدهكاري و نرسيدن به اهداف و از بين بردن روابط خوب و گم كردن وجود خود، از مهمترين مشكلاتي است كه چشم و همچشمي براي افراد به وجود ميآورد. اين در حالي است كه از اعتياد، طلاق، فقر و اختلافات خانوادگي نيز به عنوان اثرات چشم و همچشمي نام برده ميشود.
به عنوان مثال فردي كه براي عقب نماندن از تجملات زندگي يا رقابت با باجناق و ساير افراد فاميل دست به قرض كردن ميزند يا وام ميگيرد يا خانمي كه براي عقب نماندن از تجملات زندگي از ساير خانمهاي فاميل همسرش را مجبور به دريافت وام و رفتن زير بار قرض ميكند به طور حتم دست به كارهاي اشتباهي زدهاند كه نتايج و آثار بدي در ادامه زندگي براي آنها خواهد داشت.
انتخاب الگوهاي مناسب
شايد با انتخاب و پيروي از يك الگوي مناسب براي زندگي بتوان از تجملات و چشم و همچشمي دوري كرد. حجتالاسلام والمسملين محمد ميركريمي استاد حوزه و دانشگاه درباره چشم و همچشمي ميگويد: يكي از آفتهاي بزرگ زندگي كه برخي افراد به آن مبتلا شدهاند همين چشم و همچشمي است و پيروي كردن از الگوهاي غربي و سبك اشتباه زندگي ميتواند موجب بروز نتايج بدي براي افرادي شود كه به فكر چشم و همچشمي هستند.
اين استاد حوزه و دانشگاه نداشتن يك الگوي مناسب را اولين علت چشم و همچشمي ميداند و ميگويد: برخي افراد براي خودشان يك الگوي مناسب در زندگي ندارند، براي همين در مراحل مختلف زندگي از لحظه اول يعني ازدواج تا روزهاي آخر زندگي مشترك دست به رفتارهايي ميزنند كه مصداق بارز چشم و همچشمي است.
او با طرح اين سؤال كه چه ضرورتي دارد افراد براي تهيه لوازم منزل و تشكيل زندگي در اول زندگي، خود را به قرض بيندازند و زير بار وام و قرض و قسط بروند، ميگويد: بهترين الگوي زندگي براي هر فرد مسلمان زندگي حضرت علي(ع) و حضرت فاطمه(س) است كه با سادگي و در عين حال با نشاط معنوي و آرامش خاصي زندگي خود را آغاز كردند و ادامه دادند.
او با بيان اينكه شيوه ازدواج و برگزاري مراسم ازدواج و نيز اسباب و لوازم زندگي اين دو شخصيت ارزشمند در اسلام بسيار ساده بود ميافزايد: با الگو قرار دادن حضرت علي و حضرت فاطمه ديگر نيازي به چشم و همچشمي و تجملات نيست و ميتوان يك زندگي همراه با آرامش و سادگي ايجاد كرد.
اين استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به نتايج و آثار منفي چشم و همچشمي ميگويد: «انسان با داشتن الگوهاي سالم نيازي به چشم و همچشمي ندارد.»
او از حسادت، جاهطلبي، ميل به افزونطلبي و... به عنوان ديگر ريشههاي چشم و همچشمي نام ميبرد و ميافزايد: «چشم و همچشمي علاوه بر اينكه باعث ترويج زندگي اشرافي ميشود، اسراف نيز به حساب ميآيد و اسراف گناه بزرگي است و افراد با تجملگرايي و چشم و همچشمي مرتكب گناه نيز ميشوند، بنابر اين نيازمند اين هستيم تا با پيروي از الگوهاي صحيح زندگي و تبيين سبك سالم زندگي از دامن زدن به چشم و همچشمي و تجملات جلوگيري كنيم.»