نشريات دانشجويي در اين شماره، با توجه به پايان يافتن سال ۱۳۹۶ تيترها و سرمقالههاي خود را به مهمترين مسائل روز كشور و حواشي پيش آمده در حوزههاي مختلف اختصاص دادند كه تعدادي از آنها را ميخوانيد.
از صفر تا ۱۰۰ عيد نوروز
«طنزوفيل» ماهنامه علوم پزشكي قزوين در اين شماره دو صفحه خود را به موضوعاتي اختصاص داده كه هر كدام زاويه و روايتي طنزگونه از عيد و مناسبات آن دارند. در صفحه نخست نويسنده در مطلبي تحت عنوان «از صفر تا ۱۰۰ عيد نوروز» به چند نكته جالب در ديد و بازديدهاي عيد از جمله روبوسيهاي اقوام و فاميل كه يك سالي يكديگر را نديدند، اظهار نظر همه درباره چاقي آدم، بحث آجيل و گلچين كردن شاگرد اولها و مبحث تخصصي عيدي و عيديبگيران اشاره كرده است. در بخشي از اين روايت طنز ميخوانيد: «عيدي قطعاً معيار مناسبي است تا بفهميد چه كساني بيشتر دوستتان دارند. با اين حال هنوز سن خاصي براي گرفتن عيدي وجود ندارد و هنوز هستند گودزيلاهايي كه با ۴۰ سال سن و ۱۲۰ كيلو وزن ميآيند و كنار بچه چهار ساله ميگويند پس عيدي ما چي؟! از نظر همين فاميل، ما در هر سني بوديم، خرس گنده محسوب ميشديم و عيدي به ما تعلق نميگرفت. به نظرم با اين شرايط بايد يك مرجع قانونگذار، اصول و چارچوبي را تدوين كند كه تا چه سني عيدي گرفتن مجاز است!
وعده سرخرمن
«هفت سالم بود، عشق ماشين كنترليايي بودم كه البته بچههاي مرفه مفرح بيدرد باهاشون به فيض ميرسيدن، قرار شد واس منم به شرط قبولي با معدل ۲۰ كلاس اولم بخرن، الان ۲۰ سالمه هنوز بهش نرسيدم. از حق نگذريم البته يه سال بعدش به يه شورولت ۲ كوپه اكلاهوماي قرمز در ابعاد ۷ در ۳ سانتيمتر رسيدم، بازم شكر. دبيرستان كه اومدم قرار بود نوكيا N۹۵ ناناز نقرهاي رنگ كاور مشكي بندازم جيبم كه سرانجام كار، ۱۱۰۰ مشكي بيكاور نصيبم شد كه بيشتر تو خونه بود تا جييم، بازم شكر البته...» اين شروع نخستين مطلب ماهنامه «انعكاس» دانشگاه علوم پزشكي همدان است كه نويسنده در آن از وعدههاي سرخرمن دوران بچگي و مدرسه و دانشگاه شروع ميكند تا به وعدههاي دولت برسد.
نويسنده ميگويد: از عملكرد دولت يازدهم در اجراي انتخابات كه بگذريم ميرسيم به مشكلاتي كه مردم در حال دست و پنجه نرم كردن با آن هستند. بودجه سال ۹۷ مشخص شد، قرار است يارانه بيش از ۲۰ ميليون ايراني حذف شود، يارانهاي كه براي بسياري از اين ۲۰ ميليون نفر كه خانوادههاي ما دانشجويان نيز جزو آنان هستند، حكم حقوق واريزي آخر ماه را دارد. حال با اينكه قرار است با يارانه حذف شده از اين ۲۰ ميليون نفر چه كارها شود و چه بنرها احتمالاً در سال ۱۴۰۰ چاپ شود كاري نداريم. بحث ما بر سر اين است كه چرا روزنامههاي زرد و زنجيرهاي كه پس از امضاي برجام تيترها ميزدند؟ چرا كانالهاي تلگرامي وابسته به اعتداليون در همين دانشگاه خودمان، در هر قضيه پيش پا افتادهاي ذهن دانشجو را به سمت قفس و سبزه عيد و سوسك و پروانههاي خودكشته منحرف ميكنند، اما پاي مشكلات مردم كه پيش ميآيد اندكي خود را به جاي مردم بينوا نميگذارند؟
در بخش ديگري از اين مطلب ميخوانيد: «همين دانشجوي خوابگاهي كه از شهرستان ميآيد و ماهي 75هزار تومان فقط صرف هزينه آب و نان روزانهاش ميشود، دغدغه اصلياش آزادي يك پيرمرد ۷۰ و خوردهاي ساله نيست، دغدغهاش تحصيلي است كه مشكلات مالي اجازه تمركز روي آن را از او گرفته است. مشكل اصلي اين است كه دانشجو را يك برگ رأي ميبينند، يك مهره كه هر وقت در مراسمات نياز شد او را به سوت و كف زدن وادارند، بدون آنكه دانشجو بداند با همين سوت و كف زدن ساده در حال حركت به سمت كدام حزب و جناح خطرناك است.»
آنچه دانشگاه فرهنگيان تا الان براي ما داشته!
«هيوا» نشريه دانشگاه فرهنگيان در اين شماره به نقد بررسي تربيت دانشجومعلمان در سيستم آموزشي اين دانشگاه پرداخته است. نويسنده اين مطلب با اشاره به يكي از دروس آموزش علوم پايه كه دانشجومعلمان بايد در آن نحوه ارائه درس را ياد بگيرند به ضعف نحوه تدريس اساتيد انتقاد ميكند و ميگويد: «سؤالاتي كه در اين موضوع مطرح ميشود اين است كه اگر دانشجويان با روش تدريس مناسب آشنايي نداشته باشند، وظيفه استاد نيست كه روش صحيح را به آنها آموزش دهد؟ حالكه دانشجويي خلاقيت كافي را در تدريس ندارد، صرف سرزنش كردن دانشجو براي نداشتن خلاقيت، كمكي به حل مشكل ميكند؟ بهتر نيست كه شرايط و محيطي توسط استادان در كلاسها ايجاد شود تا دانشجومعلمان با بعضي روشهاي خلاق آشنا شوند تا بتوانند توانمنديهاي نهان خود را در عمل نشان دهند؟ دانشجويي كه در دانشگاه ديگري مشغول به تحصيل در رشته مشترك با دانشگاه فرهنگيان ميباشد و قرار نيست پس از فارغالتحصيلي رسماً بهعنوان معلم فعاليت كند، چه تفاوتي با دانشجوي دانشگاه فرهنگيان دارد؟
مسئله ديگري كه در كلاسهاي روش تدريس مشاهده ميشود، تأكيد اساتيد بر فراگيري روشها و فنون تدريس بهشكل نظري و تئوري است. مطمئناً اين مهم بدون قرار گرفتن دانشجومعلم در موقعيت عملي تأثير چنداني بر فراگيري اين روشها نخواهد داشت. بهعنوان مثال مطالعه چند بند روش تدريس بديعهپردازي، كاوشگري، مشاركتي و... براي يادگيري كافي نيست و دانشجومعلم نيازمند مشاهده فعال در موقعيت مناسب است...»