کد خبر: 900830
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۰
توجه به توليد ملي و استفاده از كالاي ايراني به عنوان يك دغدغه اساسي هيچگاه مورد توجه فيلم‌سازان نبوده است. اين دغدغه نه در عرصه سوژه‌هاي فيلم‌سازي و نه در عرصه استفاده از محصولات و الگوهاي توليدات ملي در طراحي صحنه‌ها و پرداخت‌هاي داستاني وجود نداشته است.

وحید مهری
توجه به توليد ملي و استفاده از كالاي ايراني به عنوان يك دغدغه اساسي هيچگاه مورد توجه فيلم‌سازان نبوده است. اين دغدغه نه در عرصه سوژه‌هاي فيلم‌سازي و نه در عرصه استفاده از محصولات و الگوهاي توليدات ملي در طراحي صحنه‌ها و پرداخت‌هاي داستاني وجود نداشته است.
سينما طي سال‌هاي اخير به‌رغم تأكيدات گسترده و متعدد بر اقتصاد مقاومتي در اين زمينه همكاري نكرده است. يكي از مهم‌ترين موضوعاتي كه مي‌توانست جهشي در احياي اقتصاد كشور ايجاد كند موضوع حمايت از كالاي ايراني بوده، كه از ديد سينماگران كمتر مورد توجه قرار گرفته است.
يك بررسي نشان مي‌دهد چنانچه تنها يك مورد از حمايت توليد داخلي يعني خريد خودكارِ توليد داخل را به دانش‌آموزان ياد دهيم 4 هزار كارگر ايراني مي‌توانند داراي شغل شوند اما متأسفانه در حال حاضر ۸۰ درصد بازار مصرفي اين كالا در دست واردات است.
در اين زمينه نمي‌توان فقط سينماگران و فيلم‌سازان را مقصر خواند. متأسفانه، متوليان فرهنگي و سينمايي در اين زمينه نه تنها مشوق‌هاي روشني ارائه نداده‌اند بلكه حتي، شرايط و بسترهاي لازم براي شناخت و اشراف اطلاعاتي سينماگران را هم فراهم نساخته‌اند. يكي از مهم‌ترين ضعف‌ها در اين حوزه، عدم شناخت فيلم‌سازان است.
طبيعي است اگر بخش‌هاي دولتي و خصوصي با بازكردن در كارخانجات توليد داخلي، فضا براي آشنايي سينماگران با ظرفيت‌هاي ملي را فراهم كنند، انگيزه براي كار در اين حوزه در ميان قشر هنرمند بيشتر شده و از اين طريق پرداخت به موضوع «توليد ملي و حمايت از كالاي ايراني» به عنوان يك دغدغه در جامعه فيلم‌سازي مطرح مي‌شود.
غفلت صنعت از سینما
نكته مهم ديگر در اين بخش، غفلت تبليغاتي شركت‌هاي بزرگ توليدي و وزارتخانه‌هاي اقتصادي از سينماست. سينما به حسب نفوذ و شعاع تأثيرگذاري گسترده‌اي كه دارد قادر است از طريق تبليغات نرم و پيام‌هاي جانبي از كالاهاي داخلي حمايت نمايد و در فيلم‌ها نه تنها مي‌تواند در انتقال پيام «ايراني، كالاي ايراني بخر»، مؤثر باشد كه حتي با تزريق منابع مالي به صنعت سينما مي‌تواند اين بخش را به يكي از حاميان سينماي ايران تبديل كند. پس هوشمندي مديران دستگاه‌ها و نهادهاي اقتصادي در به‌كارگيري ابزارهاي پرنفوذ رسانه‌اي همچون سينما براي تبليغ و ترويج فرهنگ بهره‌وري از كالاي ايراني و توليدات داخلي يك پيش‌نياز اساسي و ضرورت است.
سينما رسانه‌اي جهت‌بخش و تعيين‌كننده است. امروزه، در بسياري از كشورها براي بسترسازي و عملياتي كردن برنامه‌ها و راهبردهاي كلان ملي و بين‌المللي از اين رسانه بهره‌گيري مي‌كنند. نمي‌توان رابطه سينما با منافع ملي را ناديده گرفت. از اين رو، اين رسانه در دو بعد، توأمان، قادر است براي نهادينه‌سازي موضوع حمايت از كالاي ايراني و گسترش آن در پهنه فرهنگ عمومي ايفاي نقش نمايد.
سالانه بيش از ۱۰۰ فيلم در كشور توليد مي‌شود و در حوزه سينماي مستند و كوتاه اين رقم به چند هزار عنوان مي‌رسد. بديهي است تدوين سياست‌هاي شفاف و ابلاغ آن و نيز جهت‌دهي و هدايت درست مفاهيم و مضامين به سمت نيازهاي محتوايي و مفهومي جامعه از جمله رسالت‌ها و مأموريت‌هاي مراكز و سازمان‌هاي ذيربط در اين عرصه است. به‌راحتي مي‌توان بخشي از سياست‌هاي حمايتي و بسته‌هاي تشويقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و مراكز ديگر را به سمت توليد آثاري مبتني بر شعار محوري سال سوق داد.
با نگاهي به وضعيت آشفته توليد در سينماي ايران درخواهيم يافت بخشي از آثار ساخته شده در سينماي ايران هم در حوزه سينماي بلند و هم در عرصه فيلم‌هاي كوتاه و مستند نه تنها به نفع فرهنگ جامعه، رشد و اعتلاي آن نيست بلكه دربردارنده آسيب‌ها و مضراتي هم هستند و حتي، قابليت پخش و اكران را هم ندارند.
توان الگودهي جامعه سينمايي
چه مي‌شود اگر با تدبير درست به شكل‌گيري و ساماندهي توليد آثاري كمك كنيم كه در جهت مهم‌ترين و كاربردي‌ترين نيازهاي جامعه و منافع ملي ما باشد؟ اين البته، شامل رويكرد توليد آثار در رسانه ملي و ساخت مجموعه‌هاي تلويزيوني و آثار ويدئويي هم مي‌شود.
نكته مهم ديگر، به جايگاه رسانه‌اي و الگوسازي و الگودهي جامعه سينمايي و سينماگران مربوط مي‌شود. اقتصاد مقاومتي و مقوله حمايت از كالاي ايراني با پيوست‌هاي فرهنگي لازم آن مي‌تواند شاه‌كليد ورود به موضوع سبك و سياق زندگي ايراني و اسلامي باشد. شكي نيست كه سينما و محصولات سينمايي جريان‌ساز هستند و در ترسيم سبك و تكوين عواطف اجتماعي نقشي مهم و ماندگار دارند. بسياري از جدي‌ترين محتواهاي مورد نياز جامعه را مي‌توان از طريق فيلم‌هاي سينمايي انتقال داد؛ مؤلفه‌هايي كه ساختار روابط اجتماعي و مناسبات اقتصادي جامعه را شكل مي‌بخشند. مانند اصلاح الگوي مصرف، مزيت‌هاي سبك زندگي ايراني، مدل مصرف خانوارها و تربيت كودكان خصوصاً نوجوانان كه به دنبال شخصيت‌سازي و هويت‌سازي هستند، نقش خانواده‌ها در مصرف درست منابع، فرهنگ قناعت به معناي مصرف به مقدار كفايت، پرهيز از تجمل‌گرايي، اجتناب از چشم‌ و همچشمي، حمايت از توليد ملي و استفاده از كالاي ايراني، مديريت منابع انرژي و ميزان مصرف و...
فيلم‌هاي سينمايي و مجموعه‌هاي تلويزيوني مي‌توانند با تصوير درست و روايت‌هاي تأثيرگذار، جلوه‌هاي متعالي فرهنگ عمومي را برجسته‌سازي نمايند و در جاي جاي آثار به صورت غيرمستقيم و هوشمندانه اين تجليات را القا و تبليغ نمايند. متأسفانه آثار سينمايي و توليدات تلويزيوني ما اغلب، ناآگاهانه، شايد به نوعي در گسترش فرهنگ اشرافي، تجمل‌گرايي و مصرف‌زدگي و به رخ كشاندن امتيازات سبك زندگي مدرن متأثر از سرمايه‌داري غربي دخيل بوده‌اند. به‌راحتي مي‌توان با تقويت برخي ملاحظات عقربه نگاه و جهت حركت را تغيير داد.
چهره‌هاي مطرح سينمايي به عنوان مراجع فكري و احساسي جامعه، از ديگر سو نيز، نقش مهمي در تبليغ سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي خواهند داشت. نسل جوان و نوجوان جامعه به‌شدت از ستاره‌هاي سينما و هنرپيشه‌هاي مطرح الگوبرداري مي‌كند. بسياري از رفتارها و كيفيت حضور اجتماعي بازيگران مورد تقليد بخش‌هايي از جامعه قرار مي‌گيرد. از اين رو، نمي‌توان از گستره عظيم تأثيرگذاري اين چهره‌ها غافل شد. ترديدي نيست كه موقعيت كنوني كشور در عرصه اقتصاد مستلزم بسيج همگاني و مشاركت ملي است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار