حالا كه زمزمههاي خروج امريكا از برجام شنيده ميشود، ژنرالهايي كه دور زدن تحريمها را «قاچاق نفت» عنوان ميكردند در خلأيي بزرگ قرار گرفتهاند. رفتارهاي هيجاني بر پايه ويراژهاي سياسي، حزبي و جناحي حالا جاي خود را به يك نگراني بزرگ داده است. «مستي» كه برجام به دولتمردان و منتفعان آن داده بود، اينك يك پشيماني بزرگ بر بار آورده است. البته اين واقعيت از نظر رسانهها و مريدان آن دور است، نه ميتوانند اشتباهات خود را بپذيرند و نه ميخواهند. همان روزهايي كه برجام در حال به ثمر نشستن بود، عدهاي متأسفانه تعدادشان در مديريت ارشد هم كم نيست، دوران گذشته را تمام شده ميدانستند و مدام ميگفتند، قرار است معجزه شود چه تيترهايي هم كه عَلَم نشد.
كساني كه از كنشهاي پس پرده آگاه بودند، جناح حاكم را به خويشتنداري و دوريكردن از برخوردهاي احساسي دعوت ميكردند، ولي كسي را گوش شنوا نبود. بهقدري از برجام و فوايد آن انتظارسازي شد كه دولت هم احساس خطر كرد، رسانههاي كوچك و بزرگ برجام را بزك ميكردند و در چنين شرايطي تصميمات عجيبي گرفته شد كه يكي از آنها، بستن رسمي راههاي دورزدن تحريم بود. اقدامي كه نخستين برونداد تصميمگيري در دوران پسابرجام بود، آدرس «راه فرار» را فرياد زدند با اين خيال كه اروپاييها به ايران سرازير ميشوند؛ فراموشكار شدند و از ياد بردند چه روزهاي سختي از سر گذرانده شد.
چنين برخودرهايي از سياستمداراني كه جامه «عقل كل» را بر تن خود «اندازه» ميدانند، چندان عجيب هم نبود و هرچه از عواقب اينگونه تصميمگيريها به دفاتر راهي شد، راه به جايي نبرد. برجام كه به پيش رفت تنها عايدياش آزادسازي فروش نفت ايران بود اما همچنان مشكلاتي در انتقال پول نفت ايران بهوجود آمد. كساني كه گذشته را فراموش كرده بودند و بدون توجه به برقراري توازن بلوكهاي قدرت تصيمگيري ميكردند با مشكلات ديگري مواجه شدند.
انتقال ارز پتروشيميها كه در دوران تحريم با مشكل جدي مواجه نشده بود با محدوديتهاي بسياري مواجه شد و تا به امروز هم ادامه دارد. امارات در چنين مسيري برنامهاش را به پيش برد و تركيه هم به دليل محاكمه رضا ضراب و هالك بانك كمي عقب كشيد. وزارت نفت جمهوري اسلامي ايران هم با چنين برخوردهاي احساسي، چينيها را آماج انتقادات شديد خود قرار داد و آنها را از ميدان آزادگان جنوبي اخراج كرد، فرمول كاري خود را با اين كشور به زير راديكال برد تا چينيها بابت چنين اتفاقاتي در فكر جبران باشند. انتقاد اساسي به وزارت نفت آن بود كه چرا و چگونه بدون مذاكره و مستندسازي اختلافات، چنين تصميمي را اتخاذ كرد و بعد از آن، به زير نتيجه مذاكرات خود با شركتساينوپك زد و امروز به شكل تأسفباري، ناز اين شركت را ميكشد؟
همه اين توهمات كه ايران پس از برجام، پادشاهي ميكند و با تغيير ريل از شرق به غرب، در مسير توسعه قرار ميگيرد، تبديل به يك باور و همه پلهاي پشت سر ويران شد. راههاي دورزدن تحريمها تقبيح شد و چنان آماج حملات سياسي قرار گرفت كه گويي نظام سياسي كشور با همه مانيفيستش دچار تغيير شده است! رهبر انقلاب بارها دور زدن تحريمها را تشويق ميكرد ولي مديركل روابط عمومي وزارت نفت، آن را «قاچاق نفت» عنوان كرد. امسال، سال سختي براي دولت است، دولتي كه قيمت دلار را به 5 هزار و 100 تومان رسانده است و حالا حرف از دلار 7 هزار توماني است. همه اين مصائب از آنجا نشئت ميگيرد كه مديران ارشد دولت غرق در امور بچهگانهاي شدهاند كه هيچ سنخيتي با منافع ملي ندارد و تنها خروجياش، فشار به معيشت مردم است. معاون اول رئيسجمهور، بارها از گمشدن ميلياردها دلار از پول نفت توسط يك شركت نفتي گفته و وعده داده بود، در آينده جزئيات آن را بيان ميكند ولي تا به امروز حتي به روي خود هم نياورده است كه چنين سخن نادرستي چه عواقبي در پي دارد و با ريشه نظام چه ميكند. وقتي انصاف متاي كمياب روحيه مديران ارشد دولت ميشود نبايد بيش از اين انتظار داشت. در اين ميان، كسي از «مسببان» نميپرسد كه چرا با منافع ملي بازي كرديد؟ اگر امروز چينيها براي ايران «ناز» ميكنند، متأثر از تصميماتي است كه همه آنها منبعث از عدم ديدگاه بلندمدت و منطقي است و اگر خدايي ناكرده كشور دچار مشكلي شود، بايد كساني را بازخواست كرد كه كليد «انبار محرمانه» را به دشمن اهدا كردند.