كبري فرشچي
از خريدهاي ساده روزمره و خورد و خوراك گرفته تا خريدهاي كلاني همچون جهيزيه و لوازم خانه همه و همه تحت نظارت و مديريت بانوان خانه انجام ميشود. همين هم زنان را خط مقدم حمايت از كالاي ايراني و توليدات وطني ميكند، بنابراين براي ايجاد فرهنگ توجه به مصرف كالاي ايراني و جا انداختن شعار « با افتخار ساخت ايران» در سراسر جامعه بايد از مديران نظارت بر خريد و مصرف كالا يعني خانمها آغاز كرد. به عبارت ديگر اگر اسطوره برتري كالاهاي خارجي كه بخشي از آن در گذر از تاريخ استعمار كشورمان شكل گرفته و بخشي ديگري محصول استعمار نوپاي اقتصاد ليبرالي وارداتي و سلطه آگهي بر تفكر و عقلانيت با راهبردهاي روانشناختي و جامعه شناختي است در ذهن زنان جامعه ما بشكند، شاهراه تحقق اقتصاد مقاومتي و توجه به كالاي ايراني را پيمودهايم.
در نگاه نخست و به لحاظ تقسيمات آماري و جمعيتي شايد زنان تنها نيمي از جامعه را تشكيل دهند اما واقعيت اين است كه زنان در تغييرات اجتماعي و فرهنگي جامعه نقشي بسيار تأثيرگذارتر از تركيب جمعيتيشان دارند و نگاه غالب آنان ميتواند تمامي بدنه جامعه را تحت تأثير قرار دهد. بر همين اساس هم اگر زنان ايراني براي مصرف كالاهاي توليد خودمان قانع شوند و به اين سمت و سو بيايند به طور يقين قادر خواهند بود همسران و ساير اعضاي خانوادهشان را هم براي استفاده از كالاهاي وطني قانع كنند. در واقع ميتوان به سمت و سويي رفت كه مصرف كالاها و برندهاي ايراني به نمادي از وطندوستي و مسئوليتپذيري تبديل شود.
نيمهاي تعیینکننده
مديريت خريدهاي خانه و خانواده اغلب در دست خانمهاست. اين مديريت نه فقط شامل خريدهاي خانه ميشود بلكه گسترهاش خريدهاي شخصي فرزندان و حتي آقاي خانه را هم در بر ميگيرد. خيلي وقتها آقايان خانه با نظارت و نظر همسرانشان خريد ميكنند. از سوي ديگر نقشهاي همسري، مادري و خواهري براي خانمها نقشهايي تأثيرگذار است. واقعيت اين است كه آقايان از همسر، مادر، خواهر و دختران خود تأثير ميپذيرند. همه اينها زنان را مستعد آن ميكند كه در مسير فرهنگسازي و تغييرات فرهنگي براي همه جامعه مورد توجه قرار بگيرند و در حوزه مصرف كالاي ايراني و توجه به توليدات وطني با عنايت به نقش تأثيرگذار آنان در مديريت خريدهاي خانه و خانواده ميتوان نتيجه گرفت زنان در خط مقدم حمايت از كالاي ايراني قرار ميگيرند.
مديريت الگوي مصرف خانواده
مديريت الگوي مصرف خانواده در سبك زندگي ايراني- اسلامي و خانواده ايراني در دست زنان است. در عمل اين بانوي خانه است كه تصميم ميگيرد وسايل خانه چه برندهايي باشد. اصلاً چه اجناس و كالاهايي براي خانه مورد نياز است و چه چيزهايي مورد نياز نيست. از سوي ديگر با همين مديريت الگوي مصرف ذائقه اعضاي خانواده هم مديريت ميشود. بچهها از مادرشان الگو ميگيرند و بديهي است زاويه نگاه آنها در خانواده و در ارتباط با اعضاي آنها و به خصوص مادران شكل ميگيرد و ساخته ميشود. مادر خانواده بيشترين و كيفيترين ارتباط را با تمامي اعضاي خانه دارد و همين ارتباط قوي و مؤثر هم موجب تأثيرگذاري وي بر ديگران خواهد شد.
زنان؛ قهرمانان اسطورهشكني
حالا همه ما بر سر يك انتخاب قرار داريم؛انتخاب كالاي ساخت كارگران هموطن خودمان يا كالاهايي كه سود و منافعش به جيب افرادي ميرود كه به دنبال تضعيف توليد داخل و سودجويي از واردات هستند. بگذريم از اينكه اغلب اين كالاهاي وارداتي فرهنگ خاص خود را هم به همراه ميآورند.
چرخش چرخهاي اقتصاد كشور، اشتغال، پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي و مديريت آسيبهاي كنوني همه و همه در گرو توجه به كالاي ايراني و مصرف توليدات وطني است. حتي اگر كالاي ايراني نسبت به مشابه خارجياش كمي ضعيفتر باشد، توجه خود ما ميتواند اين ضعفها و نواقص را برطرف كند. كافي است تا ذائقه ما به سمت كالاهاي خودمان تغيير كند و اسطوره برتري كالاهاي غيرايراني در ذهن مردم ما بشكند. براي اين اسطورهشكني و ذائقهسازي زنان مهمترين نقش را ميتوانند ايفا كنند. به خصوص وقتي حواسمان جمع شود كه مصرف كالاي ايراني تنها راه مبارزه با فسادهاي اجتماعي و چالشهايي است كه از رهگذر بيكاري و مشكلات اقتصادي گريبانگير يكايك اعضاي جامعه شده و كانون خانواده را با خطر مواجه كرده است.