معصومه طاهري
بيراه نيست اگر بگوييم ماه پرفيض رجب، ماه عليشناسي است؛ در اين راستا بزرگترين سؤال جدي كه بايد از خودمان بپرسيم آن است كه براي امام علي(ع) و ميراث ارزشمند آن امام همام يعني نهجالبلاغه چه كردهايم؛ كتابي كه جرج جرداق مسيحي 200 بار آن را خواند و سيراب نشد به همين بهانه با حجتالاسلام احمد فعال داراي دكتري نهجالبلاغهشناسي گفتوگو كرديم.
آيا سير مطالعاتي مشخصي از طرف بنيادها و سازمانها درباره نهجالبلاغه وجود دارد؟
مباحث دانشگاهي به فرض دانشگاه قرآن و حديث قم، كه نوعاً تحقيقاتشان در زمينه نهجالبلاغه قديمي است و شيوههايي را براي فهم دقيق نهجالبلاغه ايجاد كردند كه متأثر از شيوه سيد رضي است، طبيعاً اگر ما آن شيوهها را ندانيم دچار فهم غلط از نهجالبلاغه ميشويم. يكي از نكاتي كه در طول انقلاب حتي قبل از آن هم در اين باره با آن مواجهيم، برداشتهاي ماركسيستي از نهجالبلاغه بوده، لذا يكي از دغدغههاي فكريام همين نكته است كه روشي را براي فهم دقيق نهجالبلاغه ايجاد كنيم كه برگرفته از سالها پژوهش و تحقيق استادان بزرگ نهجالبلاغه در كشور است.
پس بيشتر كارها سليقهاي است تا اصولي؟
بله دقيقاً؛ ما يكسري آسيبشناسي در دورههاي نهجالبلاغه داريم كه در مقاطع كارشناسي ارشد و دكتري مطرح ميشود؛ يكي دانشگاه پيام نور تهران و يكي دانشگاه قرآن و حديث قم اين مباحث را بررسي كردند و آسيبهايي را بررسي ميكنند كه نشان ميدهد خيلي از برداشتها سليقهاي است كه متأسفانه ممكن است در آينده مشكلاتي را ايجاد كند.
چقدر به اين نكات دقت ميشود؟
كم؛ مثلاً در نهجالبلاغه بعضاً واژههاي ترجمه شده وجود دارد كه ممكن است به چند معني ترجمه شود يعني استعمالي باشد يا اصل مفهوم در حالي كه اگر ما همين واژه را با فنون تأويلشناسي بررسي كنيم مفهوم را بيشتر از اينها ميبينيم. مثلاً خطبه دوم امام علي(ع) آنجايي كه امام فرمودند من را رها كنيد و به ديگري بپردازيد هركسي را آورديد من از شما مطيعتر هستم، بدون توجه به اينكه امام در جاهايي ديگر شرايط ديگري را براي انعقاد حكومت ديني مطرح ميكنند مجموع چينش اينها در كنار هم نشان ميدهد منصب امامت بخش مهمي از بحث تشكيل حكومت است؛ يعني مباحث سياسي و حاكميت كه اگر در زمان امام علي(ع) آن شرايط فراهم نميشد طبيعتاً مردم آن زمان چون شرايط را فراهم نكرده بودند چوب ميخوردند كما اينكه در زمان ساير ائمه چون مردم شرايط را ايجاد نكردند و همراهي نداشتند باعث شدند بخشي از دين اجرا نشود و در خدمت ديگري باشد و اين آسيب سادهنگري به نهجالبلاغه است. آسيب ديگر بسندگي است؛ يعني فكر كنيم همه معارف دين در نهجالبلاغه است يا اينكه به طور كامل يك مبحث را بيان كرده است.
مگر اينطور نيست؟
نه؛ نهجالبلاغه انتخاب سخنان امام علي(ع) است گرچه قسمتهاي زيادي از انديشهها و بيانات امام را سيد رضي آورده، ولي مرحوم سيد رضي گزيده كار بوده مثلاً نامه 53 به مالك اشتر، در متون ديگر مانند اصول كافي آمده كه در نهجالبلاغه يك چهارم آن است چون مرحوم سيد رضي بخشهايي را كه مهم بوده آورده است. خودش در مقدمه هم گفته من دنبال انتخاب متن بلاغي بودم نه جملهآوري كامل. در دو سه جا مرحوم سيد رضي علاوه برحذف بخشهايي از نهجالبلاغه، دو قسمت از خطبه را هم كنار هم قرار داده است. ارجاع ميدهم به مقاله دكتر مهدي مرداني درباره خطبه 92 نهجالبلاغه كه روي آن كار تحقيقي كرده و به اين نتيجه رسيده كه اين خطبه در واقع دو خطبه است خطاب به دو دسته؛ قسمتي براي عدهاي است و قسمت ديگر فردا براي عده ديگري سخنراني شده بوده، لذا براي فهم كامل يك مطلب به عنوان انديشه امام علي(ع) و نظريه اسلام بايد قرآن و متون ديگري را هم بخوانيم چه بسا امام در اين قسمت استثنايي داشتند.
كسي تا به حال اين كار را انجام داده تا تمام نهجالبلاغه در اختيار افراد قرار بگيرد و اين مشكلات نباشد؟
سيد صادق موسوي يك بار تمام نهجالبلاغه را نوشته اما آن هم نياز به مباني فهم دارد، زيرا كار خوبي است منتها تمام يك خطبه را آورده كه در يك فضاي خاص بوده، درصورتيكه چه بسا تمام مخاطبان افراد خاص باشند يا بعضي كلمات در زمان امام معنايي خاص داشته كه حالا اينطور نيست؛ مثلاً در فضاي مجازي بحثي را دنبال ميكنند كه عدهاي دنبال اسب اميرالمؤمنين دويدند؛ يعني دهاقين و امام فرمودند اين كار جاهلانه است انجام ندهيد و در همين راستا برخي از آن سوءاستفاده سياسي ميبرند؛ درحاليكه كلمه دهقان در ادبيات عرب آن زمان به زميندار اطلاق ميشده است نه كشاورز؛ يعني بزرگان زميندار در زمان جاهليت رسم داشتند به دنبال حاكم ميدويدند تا او را نزد مردم تحقير كنند. امام با اين رسم جاهلانه مخالفت داشتند وگرنه استقبال را امام علي(ع) اخلاق جاهلي نميدانستند.
يكي از مسائل مشهور خطبه بدون نقطه در نهجالبلاغه است آيا صحت دارد؟
خطبه بدون نقطه و بدون الف در نهجالبلاغه نيست در جاهاي ديگري نقل شده است.
چرا امام دنبال اين شيوهها بودند؟
امام قصد هدايت دارد و هر سخن ايشان براي همين است حالا اگر مطالب ادبي به هر شكل از امام نقل شده طبيعت سخنراني امام بوده است، زيرا افضلالناس است. دورهاي بوده كه برخي خود را فصيح معرفي ميكردند حتي در مطالبي آمده وقتي امام سخنراني ميكردند، معاويه بعضي از مطالب ايشان را در سخنرانيهاي خود ميگنجانده تا به نام خودش ثبت كند. شايد به همين دليل امام علي(ع) اينطور سخنراني ميكردند تا بقيه از تقليد عاجز شوند تا بقيه بدانند اين نوعي اعجاز در وجود امام است. ايشان هر دو قشر خواص و عوام را مورد مخاطب قرار ميدادند به خصوص اينكه برخي سخنان فقط براي خواص بوده براي همين فهم اين كتاب مهم آدابي دارد.
امام از لغات خاصي استفاده ميكردند؛ آيا افرادي بودند كه اين مطالب را حفظ كنند يا تندنويس بودند؟
ما گزارشي از قرن چهارم داريم كه شخصي ميگويد از جاهايي ميگذشتم بعضي افراد با حافظه خيلي قوي بودند كه چيزي نزديك به 400 خطبه از امام علي(ع) را از حفظ بودند. امام نويسندگان خوبي داشتند مانند حارث ابر، ابورافه و فرزندانش؛ اتفاقاً امام گاهي سفارشهايي هم داشتهاند كه مثلاً اينطور بنويس يا با خط درشت بنويس. در كتاب «توحيد صدوق» گزارشي از يك خطبه توحيدي امام داريم كه در نهجالبلاغه نيست. آنجا حارث به ابر ميگويد خطبه امام را بنويس و شخصي هم همراه تو بنويسد كه اگر جايي موفق نشدي او نوشته باشد، اما او لبخندي ميزند و ميگويد من همه را نوشتم يعني او با وجود مشكل چشم زودتر نوشته بود بعد امام نوشته او را چك و تأييد ميكنند.
يكي از كارهاي استعمارگران سوزاندن كتابهاي خطي بوده است؛ آيا در سالهاي گذشته كتابي از امام علي(ع) هم كشف شده است؟
ما هم كتابسوزي داريم هم كتاب دزدي. دكتر عطايي اصفهاني كتابي دارد به نام «اعترافات» و گزارشهايي را در جلد دوم درباره دزديهاي كتب خطي آورده است؛ نقلي از مرحوم مرعشي است كه كتابي را به سختي با قيمت چند ميخرد اما بازداشت و زنداني ميشود. كتابهايي پيدا شده كه هنوز به دست متخصصان نيفتاده تا اعتبارسنجي شوند. در انگليس كسي گفته نهجالبلاغهاي مربوط به قرن دوم دارد. كتابهايي است كه براي به دست آوردن آنها نياز به ارتباطات فرهنگي است و استعمارگران اجازه شكلگيري اين قضيه را نميدهند. يا در آلمان قرآني است كه یک محقق آلماني روي آن كار ميكند و مربوط به زمان پيامبر(ص) است. طبيعتاً اينها نياز به ارتباطات فرهنگي دارد تا ميراث از دست رفته را برگردانيم و در حال تلاش هستيم.
تركيه چطور؟
تا ارتباطات برقرار نشود اطلاعات ناقص است. ميدانيم در زمان عثماني كتابسوزي بوده است. تعداد كمي از استادان ما به كتابخانه ليدن رفتهاند. آنجا شهر كتاب است. آيتالله عابدي ميگفت كتابهايي كه ما تنها اسم آنها را در گزارشها داريم در اين كتابخانه موجود است اما اجازه نميدهند معلوم شود چون اين كتابها باعث نشر فرهنگ شيعي است.
چرا دانشگاههاي ما وارد اين مباحث نميشوند؟
استادان علاقه دارند. مقداري از بحثها مربوط به سياستگذاريها و سياسيكارهايهاست. با عوض شدن سيستم اجرايي كشور مديريتهاي سياسي قرار ميگيرند و چون سياستگذاريها عام نيست اين مشكلات ايجاد ميشود. بعضاً مشكلات مالي هم هست كه مؤسسات ما را تحتالشعاع قرار بدهد اما اميدواريم دراين باره كارهاي جدي و تأثيرگذاري انجام شود.