کد خبر: 902160
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۷ - ۲۱:۴۶
دوستان دوران دانشگاه به همراه فرزندان‌مان دورهم جمع بوديم. اين دوستي و دورهم جمع شدن قدمت بيست و چند ساله دارد.

كسري محمديان

دوستان دوران دانشگاه به همراه فرزندان‌مان دورهم جمع بوديم. اين دوستي و دورهم جمع شدن قدمت بيست و چند ساله دارد. بالطبع بچه‌هاي هر كدام از ما الان در سني هستند كه يا وارد دانشگاه شده‌اند يا در دبيرستان در حال تحصيل هستند. در اين جمع دوستانه مثل هميشه حرف از آينده و تحصيلات و سرنوشت بچه‌ها و... به ميان آمد. بچه‌هايي كه اكنون دانشجو هستند خطاب به بچه‌هايي كه هنوز محصل دبيرستان هستند، گفتند: «اصلاً براي دانشگاه و درس و كنكور خودتونو نكشيد. آخرش هيچي نيست. اين همه دانشگاه تأسيس شده است. اين همه صندلي خالي، خلاصه يكي از اينها براي شماست. از زندگيتون لذت ببريد. اين مامان باباها فقط وقت و انرژي شما را مي‌گيرند كه بايد حتماً شما درس بخوانيد تا در فلان دانشگاه مهم درس بخوانيد. اين دانشگاه‌ها با هم هيچ فرقي ندارند و خلاصه اينكه درسو بي‌خيال بشويد و به عشق و حالتون برسيد.» اين جملات و بحثي كه در اين ميان بالا گرفت فقط نگراني من را نسبت به پسرم از هميشه بيشتر كرد. تمام تلاشم را مي‌كردم كه به آنها با منطق و استدلال بگويم كه اشتباه مي‌كنند ولي بحث كردن بي‌فايده بود. با هر جمله‌اي گويا خود را در گرداب غرق مي‌كردم.

كاهش انگيزه درس خواندن
چه بر سر ارزش درس و دانشگاه آمده است؟ نسل جوان بي‌انگيزه از تحصيل امروز، دانشگاه را يك وقت تلف كردن مي‌داند. ترجيح مي‌دهد به دنبال لذت بردن از لحظات زندگي خود باشد تا وقت گرانبهايش را پشت نيمكت‌هاي دانشگاه به فنا بدهد! چه فاصله عميقي بين نسل ديروز و نسل امروز ايجاد شده است. نسلي كه تمام آينده و سرنوشت خود را در گرو درس و تحصيل در دانشگاه مي‌دانست با نسلي كه دانشگاه و تحصيلات برايش يك اصل فرعي زندگي نيست. علت اين وضعيت را بايد در چه چيزهايي جست‌وجو كنيم؟ آيا بايد وضعيت خانواده‌ها را علت بدانيم يا وضعيت جامعه را؟ آيا بايد فشارها و سختگيري‌هايي كه خانواده‌ها براي تحصيل فرزندانشان از سنين پايين براي ورود به دانشگاه‌هاي برتر اعمال مي‌كنند يا دليل ديگري براي اين همه بي‌انگيزگي و بي‌ارزش شدن تحصيل وجود دارد؟ جالب اينجاست كه هم‌اكنون همه دانشگاه مي‌روند اما اين دانشگاه رفتن به معناي تلاش براي دانش و پژوهش نيست. هر كدام از اين دلايل هم كه باشد جوانان جامعه بسيار بي‌انگيزه شده‌اند و اين مي‌تواند زنگ خطري براي سلامت جامعه باشد. آمار افت تحصيلي در بين محصلان دختر و پسر و همچنين ترك تحصيل نشان از همان بي‌انگيزگي و بي‌ارزش شدن درس و تحصيل دارد. دلايل زيادي مي‌تواند منجر به بي‌انگيزگي تحصيلي شود. از بازار كار ضعيف بعد از فراغت از تحصيل گرفته تا وضعيت اقتصادي جامعه به طور كلي و ميزان ارزش‌گذاري جامعه براي تحصيلات، همه و همه در ايجاد انگيزه تحصيلي دخيل هستند. وضعيت خانوادگي و الگوهاي فرد براي رسيدن به موفقيت نيز مي‌تواند در اين انگيزه سهيم باشد.

بدون همسر، بدون كار
اين بي‌انگيزگي تنها به تحصيل ختم نمي‌شود. بسياري از جوانان و نوجوانان امروزي به يك بي‌حالي و كرختي و سستي مبتلا شده‌اند. از نوجوانان جامعه مي‌پرسيم براي چه درس نمي‌خوانيد و ادامه تحصيل نمي‌دهيد؟ مي‌گويند درس بخوانيم كه چه شود؟! مي‌گوييم چرا ازدواج نمي‌كنيد؟ مي‌گويند براي چي ازدواج كنيم؟! خودمون كم مشكلات داريم يك مشكل به مشكلاتمان اضافه كنيم؟! مي‌گوييم چرا دنبال كار نمي‌گرديد؟ مي‌گويند كار كو؟ و منظورشان اين است كه هر كاري در شأن آنها نيست. شرايط بد اقتصادي و اجتماعي جامعه، آينده نامعلوم و ناامني را براي جوان ما ترسيم مي‌كند كه ترس از همين عدم امنيت باعث مي‌شود نسبت به همه موضوعات مهم زندگي بي‌انگيزه شوند. بنابراين ترس از عدم موفقيت هم يكي ديگر از عوامل كرختي و سستي جوان امروزي است.
نداشتن هدف يا نرسيدن به هدف؟
اما جامعه‌شناسان يكي از دلايل مهم وضعيت روحي و نگرشي جوان و نوجوان جامعه را نداشتن «هدف» عنوان مي‌كنند. بسياري از جوانان امروزي سردرگم در پيچ و تاب‌هاي زندگي هستند. نمي‌دانند از زندگي خود چه مي‌خواهند؟ در واقع براي زندگي خود هيچ هدف و برنامه‌اي ندارند؟ همين نداشتن هدف و برنامه انسان را دچار كرختي و بي‌انگيزگي مي‌كند. وقتي شما مقصد را مشخص نكنيد هيچ تلاشي براي رسيدن نمي‌كنيد اما وقتي نوجوان ما مقصد و هدف خود را دانشگاه‌هاي برتر كشور مشخص مي‌كند و تمام تلاش خود را هم در راه رسدن به مقصد و هدف خود به كار مي‌گيرد، ولي كنكور و سهميه‌ها و شانس، او را در رسيدن به هدف ناكام مي‌گذارد ديگر چه توقعي مي‌توانيم از اين جوان سرخورده داشته باشيم كه انگيزه‌اي براي رسيدن داشته باشد؟ معضلات جامعه و سيستم بد حاكم بر نظام دانشگاهي را بايد يكي از مهم‌ترين عوامل براي سرخوردگي جوان امروزي بدانيم. وضعيت كنوني جامعه شرايط را براي جوان ما سخت مي‌كند. وقتي او هدف را مشخص مي‌كند براي رسيدن به آن هم مي‌جنگد ولي نظام غلط آموزشي مثل سدي جلوي راه او را مي‌گيرد؟ حال او به هدف اصلي خود نرسيده ولي وارد دانشگاه شده است. همين سرخوردگي در زمان تحصيل در دانشگاه به شدت بروز پيدا مي‌كند و دانشجوي شب امتحاني خلق مي‌كند. دانشجويي كه فقط به فكر پاس كردن واحدهاي درسي خود است و هيچ تلاشي براي يادگيري از خود نشان نمي‌دهد. چرا دانش‌آموزي كه با تلاش شبانه‌روزي در كنكور شركت كرده و اينك موفق به حضور در دانشگاه شده تلاش و پشتكار لازم را براي ادامه تحصيل از خود نشان نمي‌دهد؟ كارشناسان معتقدند عدم انگيزه تحصيلي در بين دانشجويان علت اصلي درس نخواندن يا به عبارتي پاس كردن دروس با مطالعه شب امتحاني است و همچنين ضعف در «نظام آموزشي و سيستم دانشگاه» و «روش تدريس اساتيد» را دلايل بعدي بي‌انگيزگي دانشجويان عنوان مي‌كنند. براي بي‌انگيزگي جوانان بايد كاري كرد و به نظر مي‌رسد اولين گام در اين زمينه بايد از خانواده‌ها آغاز شود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر