شهريار زرشناس در رد نگرش پوزيتيويستي به فلسفه علم نوشت: «نگاه پوزيتيويستي به علم، معتقد است تاريخ تحولات علم يك جريان خطي انباشتي است كه صورت اوليه آن در اعصار كهن باستاني ظهور كرد و بعد به مرور پيشرفت كرد تا به علم امروز رسيد. علم امروز صورت كامل علم بشري است؛ كاملترين صورت آن و علوم گذشته صورتهاي جاهلانه و ناقص علم امروزياند.
همين حرفهاي رايجي كه امروز وجود دارد مبني بر اينكه علم پيشرفت كرده يا تكنولوژي پيشرفت كرده است. كتابهاي درسي تاريخ علم متأسفانه در كشور ما بر اين مبناست.
با طرح ديدگاههاي پل فايرابند، توماس كوهن و تا حدي لاكاتوش و عدهاي ديگر، نگاه مدرن و پوزيتيويستي به علم شكست و اين تلقي به وجود آمد كه علم اينگونه نيست كه يك جريان انباشتي خطي بوده كه از همان نقطه صفر در عصر باستان شروع شده و پيشرفت كرده و ما امروز در اوج پيشرفت علم هستيم و از قبليها بيشتر ميدانيم. نه، اينگونه نيست. كوهن در «تئوري پارادايمها» ميگويد هر تمدني، به تعبير ما هر عالم تاريخي، يك پارادايم علمي براي خود دارد. در ذيل آن پارادايم يك صورت علمي ايجاد كرده است و با از بين رفتن هر تمدن، پارادايم علمي آن تمدن نيز رفته است. طبق گفته كوهن اين پارادايمها با يكديگر قابل مقايسه نيستند و نميشود گفت كدام بهتر يا بدتر يا كدام قويتر و كدام ضعيفتر است. بلكه فقط ميتوانيم از ظهور و آمد و رفت پارادايمها حرف بزنيم.»