اسحاق جهانگيري، كانديداي پوششي انتخابات سال 96 بود و بسياري از سران اصلاحطلب متوقع بودند، پس از رئيس جمهور شدن مجدد حسن روحاني، نقش اسحاق جهانگيري در دولت جديد بسيار پررنگتر باشد، اما در عمل اتفاق ديگري افتاد. حالا عبدالله نوري، وزير كشور دولت اصلاحات ميگويد كه رئيس دولت اصلاحات در جلسهاي در منزل روحاني از او خواسته كه از ظرفيتهاي اسحاق جهانگيري بيشتر استفاده شود.
گفته شد كه جلسهاي چهار نفره در منزل روحاني با حضور ناطق نوري، محمد خاتمي و اسحاق جهانگيري برگزار شده است. عبدالله نوري، وزير كشور دولت اصلاحات در مورد جزئيات اين جلسه ميگويد: «اصلاحطلبان در جلسه با رئيسجمهور انتقاداتي نسبت به برنامهريزي و اقدامات اقتصادي دولت مطرح كردند و خواستار شفافيت و استفاده بيشتر از ظرفيتهاي آقاي جهانگيري شده بودند. اينكه خروجي چه باشد، به آقاي روحاني بستگي دارد اما مشخصاً حاضران و بهويژه رئيس دولت اصلاحات تأكيد زيادي بر عملي شدن وعدههاي انتخاباتي داشتند. بنابراين به قول معروف الان توپ در زمين آقاي روحاني است كه انتظارات جامعه مدني را پاسخ مثبت بدهند. »
شهرداري انتخاب كنيم كه يك دوره بماند!
استعفاي نجفي تنها شش ماه بعد از شهردار تهران شدن باعث شد تا ياد و خاطره مديريت چندپاره و تكه تكه اصلاحطلبان در دوره شوراي شهر اول كه شهرداري تهران دست آنان بود، زنده شود. ملك مدني 10 ماه و مقيمي چهار ماه عهدهدار اين مسئوليت در دوراني بودند كه اصلاحطلبان شوراي شهر را در دست داشتند. حتي الويري هم يك دوره كامل شهردار تهران نبود. حالا با وضعي كه در شوراي اول پيش آمد و شهرداري مديريت واحد در يك دوره نداشت و نهايتاً حتي شورا هم منحل شد و اينكه در اين زمان هم بيم تكرار آن اتفاقات ميرود، برخي اصلاحطلبان صرفاً به اينكه شهردار انتخابيشان براي تهران در مسئوليت خود باقي بماند و نرود، راضي هستند و جالب آنكه يك عضو شوراي شهر تهران صراحتاً اذعان ميكند افراد واجد اين ويژگي كم هستند! افشين حبيبزاده، يك عضو شوراي شهر تهران در توئيتر خود با اشاره به موضوع استعفاي نجفي مينويسد: «معتقدم مهمترين ويژگي شهردار آينده تهران عدم لزوم تغيير او تا پايان دوره است. بدون ترديد تعداد واجدان اين ويژگي بسيار اندكند. ما بايد بتوانيم در اين انتخاب نشان دهيم كه منافع شهروندان را بر هر نوع منفعتي ازجمله منافع حزبي ارجح ميدانيم. اعتماد مردم مهمترين پشتوانه شوراي پنجم است. » نكته بامزه اينكه وقتي غلامحسين كرباسچي، شهردار اسبق تهران به جرم فساد اقتصادي محكوم شد، اصلاحطلبان ميگفتند مهم اين است كه براي تهران كار كرد. كار بكنند، دزدي هم كردند مهم نيست. حالا سر خوابيدن امور شهرداري تهران و كار نكردن محمدعلي نجفي و استعفاي بسيار زودهنگامش ميگويند اگر كار نكرد، دزدي هم نكرد. دزدي نكنند، كار هم نكردند مهم نيست! حالا گويا نه كار كردن مهم است و نه دزدي نكردن؛ مهم فقط اين است بماند و نرود!
ميردامادي جوابش را از خاطرات ابتكار بگيرد!
محسن ميردامادي، دبيركل جبهه منحله مشاركت و از دانشجويان تسخيركننده سفارت امريكا گفته كه اميرانتظام جاسوس نبوده و از آن اسناد، جاسوسي مستفاد نميشود. اين در حالي است كه اتفاقاً اميرانتظام به استناد اسناد كشف شده از سوي دانشجويان تسخيركننده سفارت امريكا به اتهام جاسوسي بازداشت و بعد در دادگاه محكوم شد. برخي هم فكران ميردامادي هم همين مسير را رفتند، اما شواهد چيز ديگري ميگويد. در كتاب تسخير نوشته معصومه ابتكار آمده است: «اسناد پس از خلاصهبرداري و طبقهبندي، براي ترجمه فرستاده شده و پس از تصحيح و ويرايش، به كميته افشاگري بهمنظور تصميمگيري براي پخش آن از تلويزيون ارسال ميشد. اگر سندي حاوي اطلاعات حساسي بود، در اختيار مقامات دولتي قرار گرفته يا دست كم قبل از هر گونه اقدام، با مقامات دولتي مشورت ميشد... ما نام افرادي را كه تماس مستقيمي با امريكا نداشتند حذف ميكرديم. در واقع، تنها نام افرادي افشا ميشد كه در خيانت به كشور خود دست داشتند... پس از اينكه يك سند از همه اين مراحل گذشته، ترجمه و ويرايش نهايي ميشد و قبل از افشاي تلويزيوني به آگاهي مقامات قضايي ميرسيد. در صورت لزوم متهمان براي تحقيقات بيشتر دستگير ميشدند... (يكي از اين دستگيرشدهها عباس اميرانتظام بود) وكيلِ اميرانتظام در طول جلسات محاكمهي وي كه به اتهام جاسوسي از تلويزيون ايران پخش شد، ادعا كرد ترجمه اسناد مخدوش و معناي آنها كاملاً تحريف شده است. بنابراين دادگاه تصميم گرفت محاكمه را براي انجام تحقيقات بيشتر درباره اسناد متوقف كند. از چندين متخصص درخواست شد تا ترجمهها را دوباره ارزيابي كنند. اين ارزيابي يك هفته تمام به طول انجاميد و در پايان اعلام شد ترجمهها مطلوب و قابل استناد هستند. اين براي ما آزموني حساس بود. همگي نفس راحت كشيديم. عباس اميرانتظام به حبس محكوم شد و دوران محكوميت خود را آغاز كرد. »
بر اساس اسناد لانه جاسوسي، ارتباط اميرانتظام با مأموران امريكايي از اواسط دهه ۴۰ شمسي برقرار و تا پس از انقلاب ادامه داشته است. او در اين مدت در اسناد امريكا با دو اسم رمز «آرليك» و «اس. دي پلاد» معرفي شده است و محمد خاتمي هم او را جاسوس خواند؛ آنجايي كه سال ۶۰ در كيهان خطاب به مهندس بازرگان نوشت: چه نقصي در كار شماست كه فردي چون اميرانتظام، جاسوس و مزدور امريكا تا سطح معاونت نخستوزير و سخنگوي دولت موقت بالا ميآيد؟!