فراواني كيلينكهاي جراحي زيبايي و افزايش قابل تأمل كساني كه خود را به تيغ جراحان پلاستيك ميسپارند حكايت از آن دارد كه جراحي در حوزه زيبايي در كشور ايران نامتعارفتر از آن چيزي است كه در ساير كشورهاي ديگر دنيا دنبال ميشود.
از ديگر سو انتشار آماري مبني بر انجام قريب به 300 جراحي زيبايي كه نسبت زنان به مردان در آن 10 به يك ميباشد، بيانگر آن است كه اتفاقات قابل توجهي در زير پوست شهر در جريان است. توجه به اين مسئله از آن رو مهم است كه به باور كارشناسان بيش از 50 درصد جراحيهاي زيبايي كه در حال انجام است، غيرضروري بوده و در 20 درصد ديگر موارد هم نه تنها غيرضروري است كه مضر نيز ميباشد. در اين زمينه، با توجه به اينكه عمده زنان و دختران جوان در چرخه اين جراحيهاي زيبايي قرار دارند، بررسي چرايی افزايش اين جراحيها لازم و ضروري به نظر ميرسد. در اين رابطه شايد به صورت كوتاه و مختصر بتوان گفت:
- از علل و عوامل گرايش به جراحي زيبايي را بايد در يك محور در مدگرايي از جانبي و تلاش براي هويتيابي اجتماعي به لحاظ تأمين نيازهاي توجه و ترميم شرايط روحي از سوي ديگر دانست. شكستهاي برخي افراد در برخي از پروژههاي زندگي شخصي، عدم موفقيت و پيشرفت در عرصه اجتماعي و ارتباطات ميان فردي موجب شده كه برخي افراد وضعيت موجود خود را به خلأيي در ظاهر خود نسبت دهند و تلاش كنند با انجام جراحي زيبايي به نوعي اعتماد به نفس خود را بازيابند.
- تبليغات بيشمار و غيرقابل مهار برخي از رسانهها و كانالهاي تلگرامي در ساخت هويت فانتزي و قابل احترام در جامعه به همراه كمخطر و بيدرد بودن جراحيها نيز يكي ديگر از دلايل اقبال به جراحيهايي است كه صرفاً به عنوان يك صنعت پولساز در عرصه پزشكي رايج شده است.
- بايد اذعان داشت كه تغيير ارزشها در بطن و متن جامعه نيز يكي از دلايل رويآوري به جراحيهاي زيبايي است چراكه در شرايط كنوني زيبايي ظاهري، شهرت و ميل به ديده شدن در جامعه ارزش محسوب ميشود و تصويرسازيای كه جامعه از زيبايي دارد، الگوهاي زيبايي را براي توجه به ظواهر و ظاهرسازي موجب ميشود.
با توجه به مطالب گفته شده اما ميتوان گفت كه افزايش جراحيهاي زيبايي نشانه خوبي براي جامعه نميتواند باشد چراكه جراحيهاي زيبايي نشانگر توجه به ظاهر و فيزيك است و اين بدان معناست كه تغييرات در فكر، جهانبيني و بينش رخ نميدهد بنابراين عمق ندارد و كاملاً سطحي است و پيامدهاي نامطلوبي به دنبال دارد.
همچنين از جانب ديگر بايد تصريح داشت كه در سبك زندگي اسلامي و ايراني، زيبايي سيرت بر صورت برتري دارد چراكه توجه بيش از حد به ظاهر با فرهنگ اصيل ايراني كه - به سيرت بيش از صورت توجه دارد- مغاير است. هرچند ايرانيان هنرمند و هنردوست هستند اما سبك زندگي اسلامي- ايراني به ظاهر زيبا چندان تكيهاي ندارد و به جاي صورت بر سيرت توجه دارد. در جامعه كنوني، تحت تأثير تبليغات گسترده فضاي مجازي و شبكههاي ماهوارهاي، ظاهر زيبا و فريبكاري مد شده و از سبك زندگي ايراني- اسلامي اصيل فاصله گرفته و به سبك زندگي خودفرما كشيده شده است.