اين روزها در رسانهها از برجام و فرجام آن سخن به ميان ميآيد، خصوصاً آنكه شيشه عمر اين توافق عملاً در دستان رئيس جمهور امريكا قرار گرفته و وي مرتباً از احتمال به دره افكندن آن سخن ميگويد. در ايران، اما برجام براي بسياري از مردم و نخبگان سياسي و اجتماعي معناي واقعي خود را پيدا كرده و ديگر مشابه فضاي هيجاني و احساسي قبل، کسي آن را «شاه كليد» همه مسائل نميداند. از سياست خارجي و برجام كه عبور كنيم و به عرصه اقتصادي بياييم، بحران بزرگ ركود و بيكاري به چشم ميخورد. پيمايشهاي معتبر اجتماعي نشان ميدهد كه حل مشكل «اشتغال» در صدر مهمترين دلمشغولي و دغدغه عامه مردم قرار دارد و به اذعان بسياري از كارشناسان، حل مشكل بيكاري بدون توجه به حمايت و تقويت «كالاي ايراني» امكانپذير نيست.
امروز توليد ملي چه در بخش صنعت و چه در بخش كشاورزي در وضعيت وخيمي قرار دارد و بسياري از فعالان اين عرصه، نجات توليد را منوط به اقدام عملي دولت و دستگاههاي اقتصادي ذيربط ميدانند. بارها در عرصههاي كارشناسي تخصصي و در رسانهها در خصوص وظايف دولت سخن گفته شده است و طبعاً در اين مجال نيازي به تكرار مكرر محورهاي اقدامي كه بايد در دستور كار ساختار اجرايي كشور براي تحقق شعار سال قرار گيرد، نيست. با تأسف بايد گفت فرصتهاي طلايي كار براي مردم شتابان در حال گذر است و دوقطبیسازيها و جدالهاي كمارزش سياسي و مسئلهسازيهايي كه اولويت مردم نيست، در كانون توجه رسانهها و نخبگان قرار گرفته و در مقابل اين آحاد جامعه هستند كه با تلخكامي به حاشيه رفتن مطالباتشان را مينگرند.
اكنون ميدانيم كه يكي از مهمترين چالشهاي كلان كشور معضل «بيكاري» گستردهاي است كه به دليل وقوع ركود اقتصادي عميقتر نيز شده است. به اين معنا كه علاوه بر آنكه به اندازه كافي شغل ايجاد نشده است، به دليل تعطيلي كسبوكار و مشاغل پيشين، بر انبوه بيكاران افزودهشده است. علاوه بر اينها همهساله تعدادي از جوانان كشور دانشآموخته شده و وارد بازار كار ميشوند كه براي آنها نيز كارآفريني مناسب انجام نپذيرفته است. در اين شرايط ميتوان گفت بحران بيكاري مهمترين معضل اقتصادي كنوني كشور است كه تبعات منفي اجتماعي را نيز به همراه دارد. كمتر خانوادهاي در كشور يافت ميشود كه با اين مسئله دستوپنجه نرم نكند و حداقل يك جوان بيكار در خانواده نداشته باشد.
اما راهحل اين معضل چيست؟ اينجاست كه ارائه نشاني صحيح از راهحل مهم است. هرچند در گذشته برخي مديران دولت، تلاش ميكردند همه چيز را به مذاكرات و ديپلماسي گره بزنند و منتظر معجزه برونزا باشند، اما اكنون تجربه ركود عميقي كه در حال گسترش و تعميق بيشتر است، نشان داد كه راهحل اين معضل نيز در داخل است. ارزيابي بسياري از صاحبنظران آن است كه تنها راه مطمئن و اثربخش براي ايجاد شغل پايدار، تقويت و رونقبخشي به توليد داخلي است. همه تسهيلات، ظرفيتهاي حمايتي و منابع موجود، اعم از مالي، لجستيكي، قوانين و مقررات و فرهنگ مصرفي بايد در خدمت تقويت توليد قرار گيرد تا هم چرخ اقتصاد به حركت دربيايد و بهطور واقع از ركود عبور كنيم و هم به ميزان قابل قبولي شغل واقعي در كشور ايجاد شود. ذكر اين نكته ضروري است كه براي ايجاد اشتغال و تقويت توليد بايد به واقعيتهاي اقتصاد توجه كرد و اميد بستن واهي به آمارها، حلال مشكلات نيست. واقعيت آن است كه هنوز در ركود هستيم و رشد اقتصادياي براي ما ارزشمند است كه به ايجاد شغل پايدار بينجامد.
اگر حمايت از توليد ملي و كالاي ايراني به معناي واقعي كلمه شتاب بگيرد و رونق به اين عرصه بازگردد، بركات آن براي كل اقتصاد و جامعه ايران است. رونق صنعت بومي موجب رشد و ارتقاي بخش توليد اعم از صنعت، معدن و كشاورزي شده و همين امر موجب اشتغالآفريني براي جوان ايراني خواهد شد. صنايع كشورمان اعم از كارخانهها و كارگاهها به دليل از دست دادن بازار در حال تعطيلي مداوم بوده و نتيجه آن افزوده شدن بر جمعيت بيكاران است؛ بنابراين رونق بازار كالاي ايراني مانع از بيكاري كارگر ايراني خواهد شد. با رونق صنعت داخلي درآمد دولت افزايش مييابد و زمينه براي فعاليت عمراني بيشتر در كشور فراهم ميشود. بنابراين كالاي ايراني چرخ پيشرفت اقتصادي را در كشور به حركت درخواهد آورد و با اشتغالزايي پايدار و كاهش بيكاري، آسيبهاي اجتماعي ناشي از بيكاري (همچون فقر، طلاق و اعتیاد) را كاهش خواهد داد و به سالمسازي جامعه كمك خواهد كرد. حمايت از كالاي ايراني، اقتصاد ملي را قدرتمند ساخته، موجب بهبود رفاه خانوار ايراني شده و سطح معيشت جامعه را ارتقا خواهد داد. اقتصاد تكمحصولي و واردات پایه كشور بهشدت در مقابل تلاطمات خارجي و تحريمهاي اقتصادي آسيبپذير است. همين روزنه اميد است كه دشمنان ايران را به وضع تحريم عليه كشورمان ترغيب ميكند. مصرف كالاي ايراني وابستگي اقتصاد به خارج را كاهش داده و تحريمهاي دشمن بحرانهاي اقتصادي بينالمللي را بر جامعه ايراني بياثر خواهد كرد. اگر عزم ملي براي حمايت از دسترنج كارگران ايراني به ميدان آيد، بیتردید شاهد نمايان شدن عظمت محصول هنر و انديشه ايراني در عرصه اقتصاد خواهيم بود.