ساعتی بعد از خبری شدن این اختلاف و دستبهدست گشتن فیلم این درگیری در فضای مجازی، حزب اعتماد ملی با انتشار بیانیهای رسمی، علت درگیری را به حضور احزاب اصلاحطلبی چون ندا و هدا منتسب کرد! در بخشی از بیانیه حزب اعتماد ملی در شرح اختلاف پیشآمده نوشته شده: «هنگامی که مجری برنامه از خروج اعضای غیرعضو حزب اعتماد ملی ناامید شد، شرکتکنندگان در کنگره به دو دسته تقسیم شدند؛ بخشی خواستار تنفس در جلسه شدند تا افراد عضو حزب برای تشکیل کنگره از افراد غیرعضو جدا شوند و بخشی نیز خواستار انتخاب هیاترئیسه کنگره با حضور همه افراد حاضر در جلسه افتتاحیه اعم از اعضای عضو و اعضای غیرعضو حزب اعتماد ملی در کنگره شدند، در نتیجه مشاجره لفظی صحن کنگره را دربر گرفت و در عین حالی که تعدادی از اعضای احزاب (ندا) و همبستگی دانشآموختگان (هدا) خود را با افتخار به جایگاه هیاترئیسه خودخوانده رسانده بودند، با اعتراض واقعی تعداد قابلتوجهی از اعضای فعال حزب اعتماد ملی مخصوصا کسانی که از اقصی نقاط کشور بهنمایندگی از سایر همحزبیهای خود در این کنگره حضور یافته بودند قرار گرفتند و کنگره با اعلام رئیس شورای اجرایی حزب اعتماد ملی بدون هیچگونه مصوبهای نیمهتمام باقی ماند.» اگرچه این ادعا با واکنش و تکذیبیه حزب ندای ایرانیان مواجه شد.
علت درگیری چه بود؟
باوجود بیانیه رسمی حزب اعتماد ملی به نظر ریشه اختلاف علنیشده این حزب، به انشعابات درون خانوادگی برمیگردد؛ انشعابی که بیش از همه اختلاف نظر میان رسول منتجبنیا و الیاس حضرتی در آن خودنمایی میکند. از سال گذشته زمزمه جدایی قائممقام اعتماد ملی یعنی منتجبنیا از این حزب به گوش میرسید، تا آنجا که وی در دیماه برای نوشتن استعفای رسمیاش دست به قلم شد و چندین بار پیگیر موافقت با استعفایش شد. از آن به بعد نیز منتجبنیا دلیلی بر حضور در جلسات این حزب نمیدید. با اینحال اما اختلافات چنان جدی بود که برای پیشگیری از علنی شدنش در آستانه برگزاری کنگره این حزب، مهدی کروبی، دبیرکل، در نامهای تشکیلاتی بر قائممقامی منتجبنیا و ضرورت حضور فعالش در جلسات شورای مرکزی اعتمادملی تاکید کرد، اما تاکیدش چندان کارساز نبود. تا آنجا که اگرچه بیانیه رسمی این حزب از ناتمام ماندن این کنگره حکایت دارد، ولی اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی این حزب در گفتوگو با «ایلنا» خبر داده که ابوالفضل کزازی بهعنوان رئیس هیاترئیسه کنگره در مرحله اول اساسنامه و مرامنامه حزب و همچنین ابقای شورای مرکزی کنونی با قیام و قعود رایگیری کرد که با اتفاق آرا، اعضا رای به ابقای اعضای شورای مرکزی کنونی و اصلاحات صورتگرفته در اساسنامه و مرامنامه دادند. گرامیمقدم درگیری پیشآمده را تشنجی اندک خوانده و گفته که در پایان الیاس حضرتی اعلام کرده با توجه به رایگیری صورتگرفته با قیام و قعود، جلسه خاتمه پیدا کرده است.
با این وصف همانطور که برخی چون جوادی حصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی تاکید کردهاند، مشکل بر سر نحوه انتخاب اعضا و روش قیام و قعود مورد تاکید الیاس حضرتی بوده است؛ قیام و قعودی که طرفداران منتجبنیا آن را غیردموکراتیک میدانند و از طرف دیگر تاکید دارند که صرفا اعضای حزب باید در انتخابات شورای مرکزی و تصمیمات نظر دهند. در این میان گفته میشود الیاس حضرتی از موافقان نزدیکی بیش از پیش این حزب به شورایعالی اصلاحطلبان و احزاب اصلاحطلبی چون اتحاد ملت و کارگزاران است و دیگرانی چون منتجبنیا بر استقلال این حزب تاکید دارند؛ استقلالی که فراز و فرودهای زیادی را تاکنون برای این حزب رقم زده و در ادوار مختلف چندان به نتیجه نرسیده است.
دست خالی اعتمادملی در سبد رای اصلاحطلبان
اگرچه مهدی کروبی در سال 66 و در آستانه انتخابات مجلس سوم توانسته بود مجمع روحانیون مبارز را با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز، تاسیس و سالها بهعنوان دبیرکل این مجمع، پرچم اصلاحطلبی را در دست بگیرد، اما در انتخابات سال 84 با بیمهری از سوی همجریانیهایش مواجه شد. در آن انتخابات اصلاحطلبان که با کاندیدایی متشتت ظاهر شده بودند، اغلب به تأسی از رئیس دولت اصلاحات به حمایت از معین پرداختند و در این میان چهرههایی نزدیک به کارگزاران همچون مجید انصاری نیز به ستادهای هاشمیرفسنجانی پیوستند. از آن زمان و از بیمیلی اصلاحطلبان بود که کروبی و جمع حامیان همجریانیاش به فکر تاسیس حزب اعتماد ملی افتادند و دبیرکل و موسس مجمع روحانیون، عطای مجمع را به لقایش بخشید.
در انتخابات 88 نیز اگرچه چهار سالی از تاسیس حزب اعتماد ملی میگذشت، اما بهرغم تلاشهای صورتگرفته، این حزب و کاندیدایش هیچگاه نتوانست گزینه اول و جدی اصلاحطلبان باشد. اگرچه کارگزاران در آن انتخابات نیز قدری زیر بال اعتماد ملی را گرفت و در آن برهوت بیحامی، غلامحسین کرباسچی، ریاست ستاد انتخاباتی کروبی را عهدهدار شد؛ رئیس ستادی که در هیاهوی تبلیغات انتخاباتی واکنشهایش به اظهارات کروبی در سخنرانیهای مختلف، سوژه عکاسان و خبرنگاران بود و تبلیغات گاه و بیگاهش به نفع میرحسین موسوی تا آنجا بود که حتی گفته شد در زمان رایگیری نیز به کروبی رای نداده و رأیش را به نفع میرحسین موسوی به صندوق انداخته است؛ اگرچه این سخن بعدها توسط کرباسچی تکذیب شد. فارغ از صحت یا تکذیب رای کرباسچی، همان زمان نیز از ائتلاف پشت پرده و سهمدهی اعتماد ملی به کارگزاران و معاون اولی کرباسچی در صورت پیروزی در انتخابات سخن گفته میشد. با این وصف بدیهی بود که این حزب هیچگاه وزن و جایگاه ویژهای در تصمیمات شورایعالی اصلاحطلبان نداشته و بهعنوان حزبی اثرگذار شناخته نمیشد. در انتخاباتهای بعدی نیز منتجبنیا، قائممقام این حزب پای ثابت انتقادات به شورایعالی اصلاحطلبان بود.
اگرچه در انتخاب شهردار پایتخت، اعتماد ملی توانست از اختلاف میان حزب کارگزاران و اتحاد ملت، نمدی برای کلاه خود ببافد و گزینه مطلوب خود یعنی افشانی را به کرسی بهشت برساند، اما اینبار و در این انتخاب هم مشخص بود که تصمیم و رأی اعضای شورا به محمدعلی افشانی نه از حب اعتماد ملی که از جدال و به شکست رساندن اتحاد ملتیها رقم خورده است.
حالا برخی از اعضای این حزب به دنبال طرحی نو هستند؛ طرحی که شاید ناشی از واقعبینی آنهاست و میخواهند با ائتلافات رسمی و علنیتر با سایر احزاب اصلاحطلب، علم استقلال را کنار گذاشته و وزنی در سپهر سیاستورزی اصلاحطلبان برای خود دست و پا کنند... .