پس از خروج شيطان بزرگ از برجام (كه هرگز به شكل عملي برجام را اجرا نكرده و كراراً آن را نقض و تحريمها را تشديد کرده بود) همانگونه كه پيشبيني شده بود، سه كشور اروپايي عضو برجام بهعنوان متحد استراتژيك امريكا در چارچوب استراتژي «ديو و دلبر» در يك تقسيم كار مهندسي شده، مأموريت يافتند با «حفظ و تشديد فشارهاي اقتصادي و تحريمهاي ظالمانه»، «پيشگيري از خروج ايران از برجام و تحميل برجام معيوب به ايران»، «حفظ خط تماس با ايران»، «تشديد فشارهاي سياسي و امنيتي» و... زمينه را براي وادار كردن ايران به قبول مذاكره در باره ساير موضوعات مورد علاقه غرب بهويژه «اقتدار موشكي» و «محور مقاومت» فراهم آورند.
حاصل دو سال مذاكره با غرب بر سر تقليل و تعطيل صنعت هستهاي و از چرخش انداختن سانتريفيوژها و نتيجه سه سال اجراي يكطرفه برجام اينك فراروي ماست و بر همه ثابت شد كه:
۱ - اعتماد به دشمن خامي و خوشخيالي و بلكه حماقت و عين خيانت به انقلاب اسلامي است.
۲ - دل بستن به بيگانه نهتنها حلال مشكلات نيست بلكه بر مشكلات كشور ميافزايد.
۳ - غرب، اقدامات اعتمادساز ما را به منزله ضعف و ناتواني تلقي و جسارت و زيادهخواهي را توسعه داده است.
٤ - هدف دشمن مطلقاً به تعطيلي صنعت هستهاي ايران محدود نميشود بلكه به كمتر از نابودي و فروپاشي جمهوري اسلامي رضايت نخواهد داد.
۵ - دشمن در پناه ديپلماسي مذاكره، دلسرد كردن و نااميدي مردم و دوقطبي و چندقطبي سازي جامعه را بهعنوان مقدمه فروپاشي هدفگيري کرده است.
۶ - شايد به جرئت بتوان گفت دشمن در استراتژي مذاكرات برجامي خود، نفوذ در حاكميت و تأثيرگذاري بر تصميمات مسئولان و تغيير اولويتها را با جديت تمام دنبال ميكند.
حضور مردم در راهپيماييهاي مختلف بهويژه راهپيمايي روز قدس سال جاري بعد از هجوم گسترده تبليغاتي و موجآفرینیهای دشمن و انجام عمليات رواني بر مبناي مشكلات كشور نشان داد كه اگرچه مردم بهعنوان نشانگاه اصلي دشمن، آسيبهاي فراواني ديدهاند اما به رغم اين آسيبها، همچون كوه، مستحكم و مقاوم و استوار در خط مقدم دفاع از استقلال و تماميت كشور و ارزشهاي حياتي نظام ايستادهاند اما ادعاي ايستادگي در مورد همه دولتمردان تعارفي بيش نيست و قطعاً با فراز و نشيب همراه بوده و دشمن بارها و بارها توانسته با نفوذ در بدنه حاكميت نسبت به تغيير باور مسئولان و دولتمردان و در نتيجه تغيير اولويتهاي نظام اقدام نمايد تا جايي كه گاهي اوقات متأسفانه مسئولان، مرعوب بازي شيطاني و يا عوامل نفوذي دشمن شده و نقشه راه و استراتژي نظام را گم كرده و دنبال نخودسياههاي فريبنده دشمن رفتهاند. اولويت نشناسي و دادن آدرس عوضي به مردم توسط رسانهها و برخي مسئولان، يادآور خاطره كلاه پوستي سيدضيا است.
سيدضياالدين طباطبايي، عامل اصلي كودتاي انگليسي سوم اسفند ۱۲۹۹ كه پس از به قدرت رسيدن رضاخان به انگليس رفته بود، پس از فرار رضاخان در شهريور ۱۳۲۰ و در اوج نفرت مردمي عليه مسببان كودتاي انگليسي، مجدداً به كشور بازگشته و در ميان موج نفرت، با انجام عمليات رواني و با گذاشتن كلاه پوستي بر سر خود، افكار عمومي جامعه را به جاي پرداختن به انتقاد از وي به سمت بحثهاي بيهوده و مهندسي شده در باره كلاه پوستي منحرف كرد. موضوع سيل گسترده انتقادها در باره جنس پوست و حلّيت و... كلاه پوستي سيدضيا، نقل مجالس و محافل و موضوع اصلي جامعه شده بود و در اين ميان اين سيدضيا بود كه به بلاهت و سادلوحي مردم و رسانهها و نخبگان ميخنديد. (گفتهها و ناگفتههای تاريخ معاصر ايران از زبان سيد ضياالدين طباطبايي درگفتوگو با صدرالدين الهي، چاپ دوم ۲۰۱۳، ناشر شركت كتاب، صفحه ۳۴).
برخي مديران اجرايي، جريانات سياسي و افراد در ماههاي اخير با طرح مسائل و موارد فرعي و حاشيهاي، منتقدان و مخالفان خود را مشغول به موارد فرعي و حاشیهای نموده تا در اين فضاي جنجالي، مطالبات معيشتي و اقتصادي مردم و اولويتهاي اصلي نظام فراموش شود. متأسفانه منتقدان نيز در اين بازي گرفتار و مشغول كلاه پوستي سيدضيا شدهاند. حضور برخي منتقدان بدلي و تقلبي و مشكوك، فضاي لازم را براي خواسته آنها فراهم ميكنند. امروز بحث بر سر «برآورد خسارتهاي اقتصادي و فرهنگي برجام»، «سرگرم كردن افكار عمومي به مذاكره با اروپا و اخذ تضامين توهمي و خيالبافي براي برجام معيوب»، «دل بستن به اروپا و آفتاب تابان و ابر شتابان و باغ گلابي معرفي كردن برجام معيوب اروپايي»، «فيلتر كردن يا از فيلتر خارج ساختن تلگرام»، «آزادي كودتاچيان امريكايي و فتنهگران سبز اموي» و مباحثي از اين دست همه و همه بيشك بحثهاي انحرافي است. امروز مسئولان و دولتمردان بايد بدانند كه در قبر برجام (با امريكا يا بدون امريكا) مردهاي نيست و از چاه برجام براي مردم ايران جز فاضلاب فرصتسوزي و تهديدافزايي نميجوشد. مسئولان كشور در قواي سهگانه بايد بدانند كه آسيبهاي وارد شده به مردم جدي و ميدان طمعورزي دشمن است. مسئولان كشور بايد بدانند كه دشمن قرارگاه جنگي خود را به وزارت خزانهداری منتقل كرده و تحت استراتژي «مرغ ماهيخوار» در خيال خام خود درهم شكستن نظام مالي ايران را بهعنوان ستون فقرات نظام نشانه رفته و بر اين باور است كه پس از درهم شكستن ستون فقرات نظام به راحتي آن را بلعيده و نظارهگر فروپاشي جمهوري اسلامي خواهد بود. مسئولان كشور بايد بدانند كه اروپا متحد استراتژيك امريكا و همپيمان اصلي صهيونيستها است و از چاه برجام معيوب اروپايي نيز جز فاضلاب فرصتسوزي و تهديدافزايي نصيب ما نخواهد شد. با اين وصف راه چاره چيست؟ عقل سليم حكم ميكند كه بحثهاي انحرافي و دادن آدرسهاي تقلبي را دور ريخته و دل از سرانجام برجام معيوب اروپايي و دامگاه شيطاني غرب براي فرصتسوزي بيشتر كنده و بر اساس رهنمودهاي حكيمانه كشتيبان انقلاب اسلامي و در چارچوب اولويتهاي واقعي مبتني بر ظرفيتهاي داخلي و تكيه به اراده و توان مردم، عزم جهادي و انقلابي را براي حل مشكلات اقتصادي كشور و رونق معيشت مردم به كار بگيريم.