اسلام در ذات خود دینی نشاطانگیز است. دینی نشاطانگیز که با سفارش به چهرهای همیشه متبسم و البته به دور از قهقهههای شیطانی میتواند موج شادی را در روح و روان مؤمن جاری و ساری کند. در واقع آموزههای دینی ما بر وجود نشاط تأکیدات فراوان دارد، اما با خندههایی که دل را میمیراند و انسان را از یاد خدا و خودشناسیاش دور میکند مخالف است.
امیرمؤمنان علی (ع) همچون بسیاری از سخنان نغز و حکیمانهاش درباره خنده نیز جملات گرانبها و زیبایی دارد. ایشان در نهجالبلاغه میفرمایند: «مؤمن اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمیکند و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمیشود و اگر به او ستمى روا دارند صبر میکند تا خدا انتقام او را بگیرد.» ایشان همچنین میفرمایند: «از سخنان بىارزش و خندهآور بپرهیز، گرچه آن را از دیگرى نقل کرده باشى.» این کلام امیر به معنای مخالفت با شادی و مسرت مؤمن نیست، بلکه پرهیز از سبکی است. حضرت امام صادق (ع) نیز فرمودند: «خنده مؤمن تبسم است.» در واقع همچنان که در احادیث بیان شده خنده مؤمن در چهره او آشکار و غم او باید در دل و درونش نهفته باشد. واقعیت این است که بلند خندیدن از وقار و متانت مؤمن به دور است و جایگاه او را در نظر دیگران خدشهدار میکند. در بسیاری موارد کسی که بلند میخندد به دنبال جلب نظر و توجه دیگران است که قطعاً مؤمن هیچگاه چنین نیست. انسان نباید با بذلهگویی و بیان کردن لطیفههای مختلف در صدد خنداندن دیگران به هر قیمتی باشد. هرچند که خنداندن دیگران در اسلام به طور مطلق مذموم نیست، اما بیان سخنان بیارزش و خندهآور در شأن مؤمن نیست و خنداندن نباید دستاویزی برای بیان مطالب فاقد محتوا و ارزش باشد.
حجتالاسلام محمدحسین حقجو که بیش از ۵۰ جلد کتاب در زمینه روانشناسی به رشته تحریر درآورده و کتاب «زنگ تفریح» در خصوص نشاط و شادی یکی از آنهاست، میگوید: آدابی برای خندیدن در اسلام مطرح شده است، از جمله اینکه خندیدن نباید موجب تحقیر خود انسان شود؛ بعضی از افراد رفتارهای ناشایستی را مرتکب شده و خودشان را تحقیر میکنند تا دیگران بخندند یا اینکه عدهای از افراد هم بعضی دیگر را مسخره میکنند تا دیگران بخندند. اینها صحیح نیست، اما هر شیوهای که استفاده کنیم موجب خرسندی و خوشحالی دیگران شود ممدوح و ستودنی است. در سیره ائمه اطهار (ع) و علما آمده است که وقتی علما دور هم مینشستند یکی از زمانها را به مسائل علمی و معنوی میگذراندند و بخش دیگری را نیز به لطیفهگویی و تبسم اختصاص میدادند.
با کمی تأمل در احادیث میتوان به راحتی فهمید که اهل بیت هیچگاه بلند خندیدن و زیاد خندیدن را برای شیعیان خود توصیه نمیکردند. همچنان که ایشان مؤمنان را به خندهرویی سفارش میکردند، اما به آنان یادآور میشدند که خنده بسیار نکنید، زیرا خنده بسیار، قساوت قلب میآورد و انسان را از یاد خدا و گناهانی که انجام داده غافل میکند. امام صادق (ع) فرمودند: «شوخى بسیار آبرو را ببرد و خنده بسیار ایمان را به یک سو پرتاب کند.» به فرموده ایشان «خنده بسیار دل را بمیراند.» در واقع اسلام فضای جامعه اسلامی را سراسر با شادمانی و شعف ترسیم میکند، اما نه هر نوع شادمانی را. اسلام هیچگاه شادیهای پوچ و پوشالی که لحظاتی بیشتر دوام نمیآورند را برای مسلمانان تجویز نمیکند، بلکه اسلام تبسم و لبخند را توصیه میکند و نه بلند خندیدن از روی سرمستی و زیاد خندیدن را. امام باقر (ع) میفرماید: «هنگامیکه با صدای بلند خنده و قهقهه کردی بگو خدایا بر من خشم نگیر.» در ارتباط با معنا و محتوای این روایت به نظر میرسد مقصود این است که خنده همراه با قهقهه، نشانه خوشحالی بیش از حد است و حکایت از درجهای از غفلت انسان میکند.
در روایتی آمده است: پیامبر (ص) از همه مردم لبخندش بیشتر و خوشخلقتر بود مگر آیه قرآنى نازل مىشد و به یاد قیامت مىافتاد و یا مشغول موعظه مىشد و، چون مسرور و خشنود بود، از همه مردم خشنودتر بود. از این کلام توهمی را که در اذهان بعضی از افراد وجود دارد که خیال میکنند افراد همیشه محزون هستند دفع میشود. چون از جمله علامات محبّت و معرفت خدا این است که چهره انسان در برخورد با مردم متبسم باشد و دل از فراق محبوب غمناک و اندوهناک باشد، نه اینکه در بین مردم محزون باشد. به این ترتیب دین اسلام در این زمینه نیز همچون تمام آموزههایش بر دو نکته بسیار مهم تأکید دارد، یکی اینکه از حد اعتدال خارج نشویم، دوم اینکه طوری رفتار نکنیم که موجب غفلت ما از خداوند و مسیر تعالیمان شود.