دکتر مریم رئوفی*
همه والدین دوست دارند فرزندانی باتربیت و مؤدب داشته باشند، اما در تربیت فرزند دچار مشکل میشوند. تربیت کردن بچهها راه درازی است که از زمان تولد نوزاد آغاز میشود. در این تربیت رشد ابعاد عاطفی، عقلی و اجتماعی یک فرد را باید در نظر گرفت. مهمترین نکته تربیتی فرزندان به والدین برمیگردد. گروهی از روانشناسان معتقدند که بعضی از رفتارهای ما در بزرگسالی منشأ رفتارهایی است که ما در کودکی از رفتار مربیان خود آموختهایم و طبق طرحوارههایی که از کودکی در ذهن داریم، رفتار میکنیم. مهمترین طرحوارهها یا نقشههایی که در ذهن ما نقش میبندند توسط والدین ما ایجاد میشود. پس میتوان نتیجه گرفت به عنوان یک والد همه رفتارها و اعمال و گفتههایی که انجام میدهیم به عنوان الگویی مطرح میشود که فرزندان ما بر گردان آن خواهند بود. دلیل این الگوگیری ساعات و زمانهای طولانی است که کودکان ما به یادگیری مشاهدهای و غیرمستقیم از رفتار و گفتار ما میپردازند. پس نکته مهم در تربیت کودکان تربیت دوباره والدین است.
تربیت به شیوه الگوسازی
اگر به رفتارهای خود با کودکانتان دقت کنید، متوجه میشوید شما میتوانید بسیاری از رفتارهای مثبت را با روش الگوسازی به آنها یاد دهید. در صورتی که اگر ساعتها به آنها پند و اندرز دهید، نتیجهای نخواهید گرفت. مثلاً اگر شما فرد کمتحملی باشید و طی گفتوگوهایتان با اطرافیان داد بزنید و عصبانی شوید یا رفتارهای پرخاشگرانه بروز دهید، فرزند شما هم این الگو را نسبت به خود شما یا دیگر اعضای خانواده یا نسبت به دوستانش بروز میدهد. اگر شما فردی خجالتی و گوشهگیر باشید فرزند شما هم مهارتی در برقراری ارتباط با محیطهایی که به آنها وارد میشود بروز نمیدهد و این موضوع را میتوانید در موارد بسیاری از رفتارها و حرکات فرزندانتان بررسی کنید. بسته به اینکه شما یا شخص مهم دیگری در خانواده چقدر بر فرزندتان تأثیر دارد این یادگیری میتواند کم و زیاد باشد. پس بار دیگر بیایید خود را تربیت کنید و مراقب حرکات و رفتارها و گفتار خود باشید تا فرزندانتان درست تربیت شوند.
هماهنگی والدین در تربیت
مهمترین نکته در تربیت فرزندان هماهنگی والدین است. اگر یک والد همه نکات تربیتی را درست انجام دهد والد دیگر با ناهمآوایی میتواند همه را خنثی کند و کودکان از این تضاد والدین سوءاستفاده میکنند و تربیت آنها با مشکل مواجه میشود. اگر اختلافی با همسرتان دارید آن را در حضور بچهها مطرح نکنید. برای تربیت فرزند با همسرتان هماهنگ شوید، یا این تربیت را یکی بر عهده گیرد و دیگری از آن حمایت کند. این موضوع باعث میشود فرزندان مرز بین خود با والدینشان را فهمیده و امکان گریز پیدا نکنند.
تعادل در محبت و مراقبت
نکته مهم دیگر میزان محبتی است که بین زوجین مبادله میشود. کودکان تشنه محبت هستند و محبت کردن را از والدین میآموزند. هر چه تبادل محبت بین والدین بیشتر باشد کودکان از آرامش بیشتری برخوردار بوده، افراد مهربانتری خواهند شد و جایگاه واقعی عشق و محبت را که در خانواده است، فرا میگیرند و در دوران بزرگسالی کمتر جذب محبتهای ساختگی و دروغین میشوند. والدینی که از فرزندان خود به طور افراطی مراقبت میکنند و دائم نگران آنها هستند فرزندان ضعیف و ناتوانی در مواجهه با مسائل زندگی بار میآورند. همچنین انضباط بیش از حد یا برخوردهای خصمانه و مستبدانه والدین موجب بروز اختلالات رفتاری در کودکان میشود که میتوان از میان آنها به لکنت زبان اشاره کرد.
انتقال پیام «تو خوب هستی»
هرچه به کودکان بیشتر احترام بگذارید، آنها افراد محترمی بار میآیند. آنها را با کلمات و القاب تحقیرکننده صدا نزنید. احساس کنید آنها مهمان شما هستند و همان گونه که به مهمان خود احترام میگذارید با آنها رفتار کنید، چون احترام گذاشتن شما رفتارهای محترمانه آنها را موجب میشود.
به کودک پیام «تو خوب هستی» را القا کنید تا عزت نفس او بالا بیاید. اگر کار بدی انجام داد او را متوجه رفتار بدش کنید، اما شخصیت او را مورد تحقیر و توهین قرار ندهید. در اینجا کنترل خشم شما اهمیت دارد. شما حق دارید که عصبانی و ناراحت شوید. حتی حق دارید خشم و ناراحتی خود را بیان کنید، اما حق توهین به شخصیت کودک را ندارید. به کار بردن الفاظی که احساس بد بودن را به کودک القا کند به عنوان یک باور تا سن بزرگسالی در فرد باقی میماند و پاک کردنش بسیار سخت خواهد بود. پس به کودک خود نگویید تو بچه بدی هستی، بلکه بگویید کاری که کردی اشتباه است و باعث ناراحتی شما شده است. این گونه به او فرصت جبران دادهاید و احساس بد بودن را هم القا نکردهاید. کودکی که احساس خوب بودن میکند بیشتر از خود مراقبت میکند، محبت میکند و تصمیمهای درست تری میگیرد.
انتقال پیام «سالم باش»
با فرزندان خود در مورد مشکلات زندگی زناشوییتان درددل نکنید، چون کودک احساس ناتوانی میکند و شما را به عنوان یک قربانی میبیند و این احساس قربانی بودن به عنوان یک گزینه زندگی او را تحت تأثیر قرار میدهد و در بزرگسالی هم نقش یک قربانی را بازی خواهد کرد. همچنین در هنگام بیماری خود پیام «سالم باش» را به فرزند خود برسانید، چون کودک میترسد شما را از دست بدهد و مضطرب و نگران میشود. در عین حال احساس گناه میکند که چرا او سالم است و شما بیمار هستید. در این حالت میتوانید توضیح دهید که بیماری شما موقتی است و به زودی خوب میشوید.
کودکتان را با خودش مقایسه کنید
مقایسه کردن کودک با دیگران چه او را برتری دهید یا تحقیر کنید روش غلطی است. اگر به کودک القا کنید او بهترین است موجب خودشیفتگی کودک شده و او خود را از ارتباط با سایر کودکان مجزا میکند یا موجب فخر کودک بر سایرین میشود و بیشک این امر میتواند در بزرگسالی منجر به اختلالات رفتاری او شود. اگر او را در مقایسه با دیگران کمتر ببینید هم حس حسادت را به او دادهاید و هم اینکه موجب احساس کینهورزی نسبت به شخص مورد نظرتان در او ایجاد کردهاید. کودکی که در مقایسه با دیگران احساس کمتری و پایینتری کند توانایی و انرژی لازم را برای بروز خود از راههای مثبت از دست میدهد، اما وقتی او را با خودش مقایسه میکنید این فرصت را به او میدهید تا دست به جبران بزند و از وضعیت پیشرفت و نقصان خود مطلع شود.
کودک باید کودکی کند
کودکان در سنین پیش دبستانی نیاز دارند کودکی کنند. او را وادار نکنید زود بزرگ شوند و رفتارهایی که متناسب با سنش نیست را انجام دهد، چون کودکی که کودکی نکند در بزرگسالی به دنبال کودکیاش که نداشته میگردد. آموزشهای آکادمیک در سنین زیر شش سال به کودک آسیب میزند. برای این سنین روشهای دیگری برای آموزش وجود دارد که شامل بازی قصهگویی، بازی نقاشی و کارهای دستی است. اسباب بازیهایی مثل پازل، ساختمانسازی، جور کردن رنگها، اشکال طرحها، آب بازی و خمیر بازی برای این سن میتواند خلاقیت کودک را افزایش دهد.
*مشاور و روانشناس