اختراعات و اکتشافات، به ما کمک میکند که زندگی بهتر و آسانتری داشته باشیم. در ادامه شما را با خلاقانهترین و جدیدترین اختراعات بشری آشنا میکنیم. همه این اختراعات در سال اخیر به ثبت رسیدهاند و ما اولین رسانهای هستیم که آنها را به جهانیان معرفی میکنیم.
ـــــــــــ لیوان ـــــــــــ
«پروفسور دیمیتری لیواناف» یک روز گرم تابستانی وارد اتاق کارش شد. او خیلی تشنه بود. به همین خاطر یک بستنی عروسکی خورد تا تشنگیاش کم شود؛ اما نشد. بعد یک بطری «دوغ آبعلیاف» (نام یکی از روستاهای روسیه) را سرکشید، ولی باز عطشش برطرف نشد. او همانطور که گاوگیجه گرفته بود، ناگهان یاد یک جمله پندآمیز افتاد که از طریق کانال تلگرامی «پروفسور لیاخوف» افتاد. آن جمله حکمتآمیز این بود: «هیچ چیز مثل آب خوردن از انسان امروز رفع تشنگی نمیکند!»
«پروفسور لیواناف»، در حالی که اشک توی گلویش و بغض توی چشمش جمع شده بود سر یخچال رفت تا آب بخورد. اما یک مرتبه، یک تار سبیل همکارش را توی پارچ دید. پروفسور لیواناف، که به بیماری روانی «چندش از سبیل بقیه» دچار بود، حالش بد شد و در یخچال را بست. تشنگی، خیلی به پروفسور فشار آورد. هی همینطور فشار میآورد.
او راهی به ذهنش رسید. او پیش همکارش رفت و از خواست تا سبیلش را کوتاه کند. همکارش هم قبول کرد و ماجرا به طور کلی حل شد. اما از آنجایی که این داستان، در مورد اختراع لیوان است، بنابراین همکار حرفش را پس گرفت و گفت: «نمیخوام سبیلم را کوتاه کنم! به تو چه مردیکه فضول!» و از آنجاییتر که نباید داستان ما بدآموزی داشته باشد، همکار پروفسور جملهاش را اصلاح کرد و گفت: «من دوست ندارم سبیلم را کوتاه کنم همکار عزیزم.» پروفسور لیواناف، کمی فکرد، ولی راهی به ذهنش نرسید. او کمی بیشتر فکر کرد و ناگهان باز هم فکری به ذهنش نرسید.
او که ناامید شده بود، میخواست به خانه برگردد که همکارش جلویش را گرفت و گفت: «کجا پروفسور؟ همین جوری مفت مفت حقوق میگیری که چی؟ یک ماهه که هیچی اختراع نکردی تن لش! بنشین یک چیزی اختراع کن که نان حلال سر سفره زن و بچه ببری.» پروفسور که تحت تأثیر حرفهای همکارش قرار گرفته بود، کمی دیگر فکر کرد و گفت: «آها!» و بدین ترتیب او یک وسیلهای اختراع کرد که کوچکتر از پارچ باشد و هرکس برای خودش یکی داشته باشد. نام این وسیله که شبیه یک لوله یک طرف بسته است، به افتخار پروفسور لیواناف، «لیوان» نام گرفت. او در کنفرانس خبری رونمایی از این اختراع مهم گفت: «از این به بعد هرکس برای خودش یک لیوان خواهد داشت. این اختراع به گسترش بهداشت فردی و جمعی کمک خواهد کرد.»
فردای آن روز، پروفسور به محل کارش رفت و دوباره تشنهاش شد. باز هم یک بستنی عروسکی و یک بطری «دوغ آبعلیاف» را حرام کرد و دوباره یاد جمله پروفسور لیاخوف افتاد و همان مراحل دیروز و بالاخره بعد از دو ساعت رفت سر یخچال که آب بخورد. او لیوان شخصیاش را هم در دست داشت. اما باز هم دید که داخل پارچ، یک تار سبیل همکارش افتاده است. پروفسور لبخندی زد و سبیل دوستش را داخل لیوان انداخت و با خیال راحت، آب داخل پارچ را سر کشید.
لازم به ذکر است که، چون این اختراع، تازه ثبت شده است، هنوز در بسیاری از مناطق جهان، ملت از پارچ آب میخورند یا اینکه دهان مبارکشان را به شیر آب میچسبانند و دور از جان شما، شبیه بز، آب تناول میکنند. امید است با ورود لیوان به این مناطق، این بیماری (خوردن آب از پارچ و شیر) به کلی ریشه کن شود.