مردی که با شلیک در یکی از قهوهخانههای تهران مرتکب قتل شده بود اتهام را به گردن همدست فراریاش انداخت.
به گزارش خبرنگار ما، تابستانسال۹۰، مأموران پلیس تهران از درگیری چند مرد جوان در یکی از قهوهخانههای جنوب شهر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد مرد ۳۰ساله به نام داریوش بر اثر شلیک گلوله به گردنش مجروح شد و در بیمارستان به کما رفتهاست تا اینکه بعد از گذشت دو ماه داریوش در حالیکه به سختی صحبت میکرد در تحقیقات به مأموران گفت: روز حادثه با شلیک مردی به نام سعید مجروح شده است.
به این ترتیب سعید بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد. سهسال از حادثه گذشته بود و تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه خبر رسید داریوش که قطع نخاع شده بود فوت کرده است.
بنابراین پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و سعید این بار به اتهام قتل عمد بازداشت شد. مرد جوان بار دیگر جرمش را انکار کرد و عامل قتل را یکی از دوستانش به نام پیام معرفی کرد. با ثبت اظهارات متهم، پیام تحت تعقیب مأموران قرار گرفت، اما پلیس نتوانست وی را شناسایی و بازداشت کند.
به این ترتیب بنا به گواهی شاهدان، سعید به اتهام قتل عمد روانه زندان شد و پیام نیز به اتهام معاونت در قتل متواری بود. پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی توکلی قرار گرفت.
ابتدای جلسه، بعد از قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان مادر مقتول در حالی که اشک میریخت، گفت: «پسرم سه سال در خانه قطع نخاع و زمینگیر شده بود. او نمیتوانست کاری انجام دهد. هزینههای درمانش را به سختی پرداخت میکردم، اما در این سهسال سعید و خانوادهاش حتی یکبار به دیدن پسرم نیامدند و حالی نپرسیدند. پسرم در بستر بیماری بود که بارها شنیدم سعید به او شلیک کرده است. حاضرم قسم بخورم او قاتل پسرم است. به همین دلیل برایش قصاص میخواهم.»
سپس سعید که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش گفت: «آن روز اسلحه نداشتم. پیام بود که دو تیر هوایی شلیک کرد که یکی از آن تیرها به گردن مقتول خورد. نمیدانم چرا من به عنوان قاتل معرفی شدهام.»
با انکار متهم، هیئت قضایی از شاهدان حادثه خواست تا به نوبت در جایگاه قرار بگیرند. ابتدا صاحب قهوهخانه که از زندان اعزام شده بود، گفت: «سعید با برادرم اختلاف داشت. شب حادثه به قهوهخانهام آمد و سراغ برادرم را گرفت. او فحاشی کرد به همین دلیل با هم درگیر شدیم. داریوش هم در قهوهخانه بود که وارد درگیری شد. آنجا بود که سعید یک تیر به سقف، بعد یک تیر به گردن مقتول زد. سپس همراه پیام او را از مغازه بیرون بردند و فرار کردند.»
در ادامه دیگر شاهد نیز گفت: «مغازه مشاوره املاکی دارم که در نزدیکی آن قهوهخانه است. حین حادثه در مغازه نبودم، اما وقتی برگشتم اهل محل گفتند که تیراندازی شده است. عدهای سعید را عامل شلیک معرفی کردند، اما بیشتر مردم پیام را دیده بودند که به مقتول شلیک کرده است و سعید به خاطر چاقی نتوانسته است از محل بگریزد.»
بعد از گواهی شاهدان هیئت قضایی وارد شور شد.