دکتر ریحانه نظیریراد*
عذرخواهیها و پوزشطلبیها چقدر واقعی و کاربردی هستند؟ آیا واقعاَ پس از هر عذرخواهی تمامی مسائل و مشکلات پیش آمده فراموش میشود و همه چیز به روال سابق برمیگردد؟ همانطور که قطره آبی روی کاغذ میافتد و پس از خشک شدن اثر آن لکه آب روی کاغذ باقی میماند و این در حالی است که دیگر کاغذ خیس نیست، اما اثر آب روی کاغذ مشخص میماند، عذرخواهی نیز چنین حالتی دارد که معمولاً افراد پس از عذرخواهی کردن از این واقعیت بیاطلاع هستند و فکر میکنند با عذرخواهی همه چیز پایان مییابد، اما خشک شدن همان لکه آب و اثرش برای افراد میتواند بدترین عواقب و پیامدها را به دنبال داشته باشد. از سویی گذشت کردنهای بیپشتوانه در اوج مشکلات و عصبانیتهای فروکش نکرده همچون طلبهای وصول نشده در جیب است که فقط جیب فردی که رنجش و آزار دیده را پر از طلبکاری میکند و خاصیت جیب طلبکار آن است که روزی طلبهایش وصول شود و دقیقاً بیشتر مشکلات از همین نقطه آغاز میشود.
اکثر ما طبق عادت، تربیت، رسوم و فرهنگ برای مشکل یا اشتباه پیش آمده سعی بر آن داریم که تنش را خفه کنیم و انگار با چنین برخوردی مشکل را حل میکنیم، در حالی که فقط آتش را به زیر خاکستر میفرستیم و این آتش زیر خاکستر همواره به انتظار یک نسیم هرچند ملایم و ناچیز مینشیند تا بیرون بریزد و دوباره کار خودش را از سر گیرد. برخی اوقات نیز با افرادی برخورد میکنیم که خودشان را مغرور دانسته و اظهار میدارند که تاکنون کلمه عذرخواهی و ببخشید را به زبان نیاوردهاند، یا اینکه گفتن این کلمه برایشان بسیار سخت است. چه بسا افرادی که مهر تأیید بر اشتباه آنها زده و غیرمستقیم تشویق و به مراتب بدتر از خود فرد مغرور عمل میکنند. عذرخواهی و فرآیند پوزشطلبی دقیقاً یک جسارت و شهامت بسیار مقتدرانه را میطلبد که هر فردی با داشتن چنین تواناییای میتواند سلامت روان بسیار متعهدانه و مسئولانهای را برای خود در زندگی کسب کند. عذرخواهی در میان زوجین نیز امری است بسیار پیچیده که معمولاً با گذر کردن از مسائل کوچک حل نشده شروع میشود و همین مشکلات کوچک پس از مدتی روی هم رفته به مسائل بزرگ لاینحل تبدیل خواهند شد. حتی در روزمرگیها، افراد پس از خلاف کردن به هنگام رانندگی یا اشتباهات دیگر کمتر حاضر به گفتن فقط کلمه عذرخواهی و ببخشید هستند و معمولاً با بیتفاوتی میخواهند از کنار این مسائل گذر کنند. البته تمامی این رخدادها میتواند چندین علت داشته باشد. عذرخواهی و پوزشطلبی گاهی میتواند به احساس شرم و خجالت افراد که در دوران کودکی منجر به حقارتهای سنگین و پیچیدهای شده است مرتبط باشد. حقارتهایی که در اثر تکرار و خاطرههای بسیار ناخوشایند در زندگی منجر به عقده حقارت شده و باعث میشود افراد همیشه و همیشه یک حال بسیار بد را با خود به این طرف و آن طرف حمل کنند. مسلماً برای افرادی که حملکننده این حال بد در خود هستند به زبان آوردن کلام عذرخواهی میتواند یادآور همان عقده حقارت و تحقیرهایی باشد که در سنین کم یا دوران کودکی تجربه کردهاند. علت دیگر آن فرهنگ و تربیت خانوادهها در جامعه ما در برخورد با کودکان، همراه با مجموعهای از رفتارهای بسیار تند و زننده و پرخاشگری است که میتواند چنین عقدههای حقارتی را منجر شود. افراد رنج کشیده و آزار دیده از عقدهها و احساسهای حقارت روانی ممکن است همیشه طرف مقابل خود را در هر مکالمهای با دیگری (که اشتباه غیر قابل بخششی در کودکی در حقش روا داشته) اشتباه گیرند و چنان برخوردی کنند که هیچ ارتباطی با رخداد حال حاضر بین آن دو وجود نداشته باشد. در اصطلاح روانشناسی به آن فرافکنی میگویند که ناشی از تحقیرهای دوران کودکی است. موضوع دیگر نداشتن بینش نسبت به عذرخواهی است. معمولاً والدین فرصت فکر کردن و احساس خطا کردن به هنگام اشتباهات کودکانشان نمیدهند. والدین در چنین شرایطی که کودک اشتباهی را مرتکب میشود اجازه و فرصت برای متوجه شدن و درک از کار اشتباه به کودک را نمیدهند و بلافاصله خواستار شنیدن کلمه عذرخواهی و ببخشید از کودک هستند. همین شیوه اشتباه تربیتی سبب میشود تا کودک جبهه و گارد محکمی نسبت به بیان عذرخواهی داشته باشد. تا زمانی که آگاهی و بینش لازم در افراد جامعه به وجود نیاید تا بتوانند به حل این مسئله مهم بپردازند، ارائه راهکارها و پروتکلهای فرآیند عذرخواهی نیز کارآمدی خود را از دست میدهد چراکه فرد مشکلی را در وجود خود نمیبیند که بخواهد به رفع و حل آن بپردازد و این دقیقاً مصداق همان آب در هاون کوبیدن است، پس فرهنگسازی از خانه و خانواده تا مدرسه و دانشگاه و محیط کار، مهمترین و ضروریترین گام در این زمینه است. گاهی گرههای روابط ما با یک «ببخشید و خلاص!» باز میشود، به شرط آنکه فرهنگ عذرخواهی و بخشش را آموخته و درونی کرده باشیم.
*متخصص روانشناسی