شب و روز عید غدیر هر شبکه از تلویزیون را که میدیدم تغییر چندانی که نشان از عید غدیر باشد نبود. اگر در لابهلای برنامههای مختلف یکی دو دقیقه مولودیخوانی و موسیقی و گل و بلبل پخش نمیشد یا بالای هر شبکه نوشته نشده بود عید غدیر مبارک، شاید بدون داشتن تقویم متوجه عید غدیر نمیشدیم. این در حالی است که در مقایسه با عید نوروز، تلویزیون حال و هوای عیدانه و شاد خاصی دارد و در تکاپوست، اما گویا در عید بزرگ شیعیان کمتر برنامهریزی شده بود چنانچه خیلی سطحی و ساده از کنار آن گذشته بودند و به بهانه کمبود بودجه همان برنامهها و سریالهای قبل با همان حال و هوای غمگینکننده پخش شدند حتی فیلم «شیر سنگی» را هم در روز عید غدیر نشان دادند؛ فیلمی که هرچند با بازی و محتوای خوب بیانگر دلاوریهای شیرمردان بختیاری است، اما قبول کنیم که انتخاب آن در عید غدیر اصلاً بجا و مناسب نبود.ای کاش اگر یادبود مرحوم انتظامی به عید غدیر مهمتر است، فیلمهای طنز و شادی که او در آن ایفای نقش کرده بود را انتخاب میکردند مانند فیلم بهیاد ماندنی و کمدی «اجارهنشینها» نه فیلم «شیر سنگی» در عید غدیر!
خلاصه اینکه به قدری تلویزیون در دهه غدیریه بیحال و بیروح بود که ناخودآگاه آرزوی همان کمدیهای کلاسیک لورل و هاردی و هارولد لوید را داشتیم، هرچند بیشتر حرکات و دیالوگهای آنها را از بس پخش کردهاند، از حفظ هستیم، اما حداقل میشد تفاوتی با سایر روزها را احساس کنیم و بفهمیم عید است.
آنچه مسلم است لزوم برنامهریزی و برنامهسازی هدفمند و همسو با خواستههای جامعه است که حرف اول را در مناسبتسازیها میزند، لذا استمرار تولید و پخش برنامههای مناسبتی یک ضرورت تاریخی و اجتماعی است بهخصوص برای نسلی که بهشدت در معرض سیلاب اطلاعات درست و غلط تحت تأثیر رسانههای حقیقی و مجازی قرار دارد؛ بههمین خاطر رسانه ملی میبایست برای معرفی و نهادینه کردن مناسبتهایی، چون اعیاد اسلامی همت و جدیت بیشتری داشته باشد آن هم در عیدی که روز امامت و ولایت و روز تکمیل شدن دین و تمام کردن نعمت خدا بر انسانهاست و نمیتوان تنها با چند موسیقی، مولودی و سخنرانی در ذهن نوجوان و جوان امروزی که کمتر مطالعه دارد آن را نهادینه کرد.
بنابراین از رسانه ملی که در حکم دانشگاهی عمومی است انتظار میرود به چنین واقعه مهمی بیش از پیش توجه کند و در روشنگری و معرفی زیباییهای آن برای مخاطبان عام دست پری داشته باشد. مسلماً احادیث و روایات زیادی درباره اهمیت و جایگاه عید غدیر وجود دارد ولی نمیتوان تنها در قالب حرف و بنر و نوشته ارائه کرد. نیاز به هنر برنامهسازی و رعایت روانشناسی رسانه است؛ چراکه تصویر به مراتب بیشتر از کلام و نوشته تأثیرگذاری دارد و در ذهن ماندگار میشود؛ همانطور که عید نوروز برای بچهها ایامی شاد و خاطرهانگیز شده و به برکت تنوع و تعدد برنامههای تلویزیونی آنها خیلی زودتر منتظر آمدن عید هستند. در دهه غدیریه هم تلویزیون باید این بستر را آماده کند و در روز عید غدیر آن را به اوج برساند، اما متأسفانه اتفاق چندانی در تلویزیون جمهوری اسلامی و مرکز تشیع جهان شاهد نبودیم؛ کسانی که نه توان مالی داشتند و نه توان جسمی و مجبور بودند در خانه بمانند، باید با این همراه کسلکننده عید را طی میکردند. در این میان تنها شبکه پویا به نسبت بیشتر رنگ و بوی عید غدیر را داشت که آن هم به دلیل کمتر آشنا بودن خانوادهها و اینکه تخصصی برای بچههاست مخاطب زیادی ندارد.
در هر حال رسانه ملی میتوانست به جای پر کردن جدول برنامههای خود در عید غدیر با برنامههای عمدتاً تکراری و خستهکننده یا نمایش روتین همان سریالهای غمگین قبل حداقل برای ایام غدیریه بهخصوص روز عید غدیر برنامههای مفرح، شادیآفرین و مردمی تولید کند و مخاطب را با رسانه ملی آشتی دهد، در زمانهای که برخی از بازیگران بزرگ شده رسانه ملی برای دیده شدن بیادبانه به صورت مادر خود یعنی تلویزیون چنگ میزنند و کمپین راه میاندازند همچنین برخی از مخاطبان، ماهوارهها را دایه بهتر از مادر میدانند. بهتر است تلویزیون خود را از نظر کمی و کیفی به روز کند. نداشتن برنامه و هدفمندی در تولید و ارائه مجموعهها و استفاده نکردن از هنرمندان حرفهای و نبود خلاقیت و نوآوری سبب شده تا رسانه ملی در این زمینه به توفیق نرسد و همچنان آثار آن نمایشگر کاستیهای این سازمان و ناتوانی در پاسخگویی به مطالبات و خواستههای رهبری و مردمی باشد.