«خیانت»؛ این اولین واکنش توئیتری دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، به مقاله منتشر شده در روزنامه نیویورکتایمز است که با یک کلمه و حروف بزرگ به آن پاسخ داد و در پیام بعدی توئیتری خود هم نویسنده آن مقاله را فردی «بیجربزه» خواند و هم اینکه آن مقاله را «بیمایه» توصیف کرد و چاپ آن بدون نام نویسنده را «مایه ننگ». این نوع واکنش ترامپ به خوبی دلالت بر خشم او دارد، اما حالا مسئله اصلی نه خشم او بلکه در هویت نویسنده مقاله است. اصل کل این ماجرا مسئله انتشار مقاله روز چهار شنبه گذشته تحت عنوان «در روزنامه نیویورکتایمز» برمیگردد که با وجود درج نشدن نام نویسنده مقاله، اما اشاره صریحی در متن مقاله وجود دارد که نشان میدهد نویسنده نه خارج از کاخ سفید و دولت ترامپ بلکه باید فردی درون حلقه ترامپ باشد. علاوه بر این، مقاله او از تشکیل هسته مقاومت متشکل از برخی دیگر مقامهای ارشد کاخ سفید خبر میدهد که برای نجات امریکا قصد مقابله با ترامپ را دارند.
واقعیت این است که مقابله با تصمیمهای ترامپ یا دستکم کنترل او چیز تازهای نیست و این موضوع حتی قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید مطرح بود. قبل از اینکه ترامپ وارد کاخ سفید شود، مایکل هایدن کسی بود که به عنوان یک ژنرال بازنشسته مدعی عدم اطاعت نیروهای نظامی امریکا از او شد در صورتی که بخواهد به وعدههای خود عمل کند. بعد از این گفته میشد که تیم سه نفره متشکل از رکس تیلرسون و ژنرال اچ آر مک مستر، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی پیشین امریکا، به همراه ژنرال جیمز ماتیس، وزیردفاع امریکا، همقسم شدهاند تا مانع اجرای تصمیمهای تند و تیز ترامپ شوند که یکی از نشانههای مهم این همقسمی در حفظ برجام تا بعد از یک سال و نیم بود و ترامپ بعد از کنار گذاشتن تیلرسون و مک مستر و آوردن دو شخصیت تندرو به جای آنها بود که از برجام خارج شد. حالا با انتشار این مقاله، مسئله مقاومت در برابر ترامپ در سطحی جدیتر از قبل مطرح شده، چرا که نویسنده مقاله به صراحت میگوید که تعلقی به طیف لیبرالها ندارد بلکه از مقامهای ارشد کاخ سفید و در هسته مقاومت خود همراهانی از دیگر مقامهای ارشد نیز دارد. این صراحت کلام باعث شده شناسایی هویت این نویسنده و دیگر اعضای هسته مقاومت او به صورت جدی مطرح شود، به نحوی که جو بیاعتمادی بر کل کاخ سفید سایه انداخته تا آنجا که جدای از شخص ترامپ، همه اعضای دولت و کارمندان کاخ سفید به نوعی مورد ظن و تردید قرار گرفتهاند.
به واسطه این جو سنگین بیاعتمادی است که از مایک پنس، معاون ترامپ، گرفته تا مایک پمپئو، جیمز ماتیس، استیو منوچین، راین زینکی، جفر سشنز، کرستن نیلسن، وزرای خارجه، دفاع، خزانهداری، دادگستری و امنیت داخلی امریکا، از نویسنده این مقاله و مطالب او به صراحت اظهار تبری کردهاند. با وجود این اظهار تبری، اما اصل موضوع و شکلگیری هسته مقاومت در داخل حلقه ترامپ آنقدر جدی است که بحث از به راه افتادن کودتایی علیه ترامپ به صورت جدی بر سر زبانها افتاده و اینکه او تا چه میزان میتواند به وفاداری همکاران خود اعتماد کند. پرسش از وفاداری یا طرح بیاعتمادی در حلقه اطراف ترامپ در وضعیت فعلی امریکا نشان میدهد که این کشور چنان دچار شکاف سیاسی شده که این شکاف حتی به کاخ سفید هم رسیده چرا که تا قبل از این دستکم وفاداری در حلقه نزدیک به رئیسجمهور امریکا مطرح نبود. در واقع، اختلافهای سیاسی تا قبل از این همواره به صورت تقابل رئیسجمهور و همراهانش در مقابل مخالفان بود و حتی در حادترین شرایط سیاسی مثل واترگیت در زمان ریچارد نیکسون، ایران-کنترا در زمان رونالد ریگان و رسوایی اخلاقی بیل کلینتون هیچگاه وفاداری در حلقه اطراف رئیسجمهور مبدل به مسئله سیاسی نشده بود. به این ترتیب، موضوع وفاداری اصل مسلم در میان حامیان و افراد نزدیک به رئیسجمهور بوده و حالا با مقاله نیویورک تایمز بر این اصل خدشه وارد شده است. جالب اینجا است که انتشار این مقاله بعد از اکران فیلم جدید استیون اسپیلبرگ در مورد جنگ ویتنام و افشاگری دو روزنامه نیویورکتایمز و واشنگتنپست و انتشار کتاب جدید باب وودوارد، عامل افشاگری واترگیت، اهمیت خاصی پیدا کرده و نشان میدهد که موج جدید ضد ترامپ در امریکا قویتر از موجهای این دو سال به راه افتاده و شاید به همین جهت است که ترامپ نتوانسته حتی به نزدیکترین افراد خود هم اعتمادی داشته باشد.