با وجود اینکه انتظار میرفت نظام سیاسی جدید عراق به دلیل اینکه با انتخاب مردم و با حضور همه طوایف شکل گرفته است در تأمین نیازها و مطالبات کارآمدتر باشد، اما متأسفانه به دلایلی همچون گستره فساد و توسعهنیافتگی ساختاری و دخالتهای خارجی و در رأس آن امریکا، تاکنون نتوانسته است به انتظارات مردم پاسخگو باشد که همین امر در مواقعی باعث شکلگیری اعتراضات مردمی در مناطق مختلف این کشور شده است. از این دید اعتراضات جاری در بصره چندان تعجببرانگیز نیست بهخصوص آنکه با تأخیر در تشکیل دولت جدید نیز همراه شده است. اما آنچه جای تعجب و سؤال دارد این است که انگشت معترضان به سمت کسی نشانه رفته است که بزرگترین و در مقطعی تنها حامی و یار و یاور نظام سیاسی جدید عراق بود که به عنوان اولین کشور در منطقه آن را شناسایی کرد و در جهت منافع مردم عراق و منطقه برای تثبیت آن کوشش کرد.
حتی اگر کمآبی و بدتر شدن کیفیت آب عامل اصلی نارضایتیها و بهخصوص حمله آنها به کنسولگری ایران باشد در این صورت باید گفت که به معترضان آدرس غلط داده شده است و آنها تحت تأثیر جوسازیهایی قرار گرفتهاند که هدفش ایجاد جدایی بین ایران و عراق جدید و بازگرداندن عراق به همان مسیری است که در زمان حاکمیت بعثیها میپیمود و در نهایت عراق، منطقه و جهان را به آشوب کشاند. امروزه کمآبی بحران جهانی است و ایران نیز خود در معرض این بحران قرار دارد و ماهیت این بحران به گونهای است که همکاری بیشتر بین کشورها را بهخصوص در حوزه آبهای مشترک طلب میکند و هرگونه منازعه میتواند به بدتر شدن اوضاع بینجامد، ضمن اینکه بین ایران و عراق موافقتنامههای مهم و معتبر وجود دارد که هیچ جایی برای بروز اختلاف نگذاشته است.
از این رو اگر کسی حامی نظام سیاسی جدید باشد قاعدتاً نه تنها علیه آن اقدام نمیکند بلکه نهایت تلاش خود را برای گسترش روابط و تقویت همکاریها به کار میگیرد و از این طریق نه تنها از منافع این همکاریها منتفع میشود بلکه به تثبیت نظام سیاسی نوپای خود نیز کمک میکند. البته این روند در روابط دو کشور تا چندی پیش ادامه داشت، اما از زمانی که پای عربستان به تحریک و تشویق امریکا و انگلیس به عراق باز شد و در امریکا نیز راستگرایان تجدیدنظرطلب قدرت را به دست گرفتند به تدریج نشانههای تیرگی در روابط دو طرف مشاهده شد که در همه موارد میتوان رد پای طرف سوم را مشاهده کرد.
البته از نقش رژیم صهیونیستی نیز نمیتوان غافل شد و همین چند روز پیش وزیر دفاع این رژیم از تصمیم خود برای هدف قرار دادن اهداف منتسب به ایران در عراق پرده برداشت و این نشان میدهد که این رژیم در کمین ناامنیهای داخلی عراق نشسته است. هرچند این رژیم به ظاهر در عراق حضور ندارد، اما با توجه به نفوذی که در دولت راستگرای ترامپ دارد و یا ائتلافی که با عربستان ایجاد کرده است، میتواند به واسطه این دو کشور اهداف خود را تعقیب کند. این دولت ترامپ است که با کارگردانی راستگرایان صهیونیستی و سعودی تسویهحسابهای خود را با ایران به کشورهای منطقه از جمله عراق و لبنان کشانده است و با وجود اینکه بیش از سه ماه از برگزاری انتخابات در این دو کشور میگذرد، اما از تشکیل دولتهای جدید ممانعت میکند و این کشور را در بلاتکلیفی نگه داشته است. در واقع اتهاماتی که به ایران در خصوص تطویل تشکیل دولت عراق زده میشود تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر مانعتراشیهای امریکا و همپیمانانش و ایجاد حاشیه امن برای استمرار آن است.
در مجموع میتوان گفت: دولت و به طور کلی نظام سیاسی جدید عراق نیز در معرض همان هجمه و خطری قرار دارد که نه تنها ایران بلکه خیلی از کشورهای جهان را که در پی چندجانبهگرایی هستند، تهدید میکند و در چنین شرایطی جایابی درست از اهمیت راهبردی برخورداراست و در صورتی که مخالفان یکجانبهگرایی در کنار هم باشند و صف متحدی تشکیل دهند میتوانند هم خود را از مخاطرات ائتلاف راستگرایان امریکایی، صهیونیستی و نوکیسههای سعودی و اماراتی نجات دهند و هم اینکه به تکوین نظم نوین جهانی با محوریت چندجانبهگرایی کمک کنند و در سایه آن صلح و امنیت بینالمللی را تضمین کنند.