روحانیت شیعه همواره نقش برجستهای در تاریخ معاصر ایران داشتهاند. پس از انقلاب مشروطه، نقش علما در هدایت جریانهای سیاسی و ارائه الگویی مطابق با شرع مقدس اسلام، پررنگتر شد. از همان آغاز، «مشروعهخواهی» علما با واکنش منفی حاکمان و البته روشنفکران غربگرا مواجه گردید و این مواجهه تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت. شهادت شیخ فضلالله نوری و بعدها شهید مدرس نشان از آن داشت که علما در راه مبارزه با نظامهای فاسد و بهایی به اندازه جان خود پرداخت کردهاند.
با ظهور رضاخان و تأسیس حکومت پهلوی و اتخاذ برنامههای ضددینی، نقش علما و روحانیت شیعه نیز در مخالفت با این برنامهها جدیتر شد و شهادت و تبعید و شکنجه و خلع لباس علما نتوانست مانع مبارزات ایشان گردد و تاریخ ایران در این برهه، قیام خونین مسجد گوهرشاد را تجربه کرد. با سقوط رضاخان و روی کارآمدن محمدرضا، سیاستهای ضددینی حکومت پهلوی به شکل نرمتری ادامه یافت، اما این بار جریانهای مذهبی با شدت عمل بیشتری وارد عرصه سیاست شده و به برنامههای شاه واکنش نشان دادند. جمعیت فدائیان اسلام مهمترین گروه مذهبی اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ به رهبری طلبه جوان و پرشوری به نام سیدمجتبی نواب صفوی، که اتفاقاً در نجف هم تحصیل کرده بود، نقش مهمی در زدودن جریانهای ضددینی از بطن جامعه و ملی شدن صنعت نفت در عرصه سیاسی داشت. نواب صفوی با گفتمان انقلابی خود «اولین آتش را در دل» طلاب جوان و مردم روشن کرد. همزمان با این روش مبارزه، گفتمان علمی برای تأسیس حکومت بر اساس آموزههای اسلامی برای اولین بار در کتاب «کشف اسرار» امام خمینی در آغاز دهه ۲۰ مطرح شد. انقلاب اسلامی همانگونه که محصول فعالیتهای گسترده گروهها و اقشار مختلف جامعه بوده است، باید از زبان افرادی متفاوت و متعدد نیز بازگو شود تا علاوه بر دسترسی جامعتری به جزئیات وقایع، چگونگی و زوایای گوناگون وقایع نیز پدیدار شوند.
از جمله طلاب جوانی که در این دوره تحت تأثیر فضای انقلابی- علمی حوزه علمیه قرار گرفته و به صف مبارزان با حکومت شاه وارد شد، حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر مهدوی خراسانی بود. وقتی در جریان سفر نواب صفوی به نیشابور به پای سخنرانی او رفت و چنان تحت تأثیر قرار گرفت که عزمش برای مبارزه جزم گردید و در سال ۱۳۴۱ وقتی که ندای مبارزه امام خمینی در قم را شنید، برای همیشه رهبر گمشدهاش را یافت و جزو اولین کسانی بود که به صف مبارزه با حکومت طاغوتی شاه وارد شد.
مهدوی خراسانی که تحصیلات خود را در نیشابور، مشهد و بعداً در قم سپری نمود تحت تأثیر فضای انقلابی که حضرت امام ایجاد کرده بودند، از طریق منبر و وعظ و خطابه به یاران امام پیوست و به گسترش و فراگیر نمودن پیام انقلابی نهضت امام پرداخت. پس از اقامت در تهران، منبرهای آتشین و انقلابیاش ادامه یافت و طولی نکشید که ساواک از او به عنوان فردی خطرناک یاد کرده و به واسطه منبرهایش تحت تعقیب قرار گرفت و چند بار به زندان افتاد و حتی ممنوعالمنبر و ممنوعالخروج شد. به واسطه سخنرانی انقلابی که در شب پانزدهم خرداد در مسجد بازار تهران ایراد کرد، جزو اولین علمای بازداشت شده قیام ۱۵ خرداد بود و این نشان از آن داشت که روحیه انقلابی وی باعث شده بود تا جزو «السابقون» نهضت امام خمینی باشد.
پس از تبعید امام به خارج از کشور، شبکه گسترده و البته منسجم از یاران امام و وعاظ انقلابی به زنده کردن نام و یاد رهبر در تبعید و اهداف نهضت اسلامی پرداختند و در این راه زندانها رفته و شکنجهها دیدند؛ اما نگذاشتند چراغی که امام خمینی به نام اسلام برافروخته بود، در دلها خاموش گردد. این وعاظ انقلابی، در منزل استاد شهیر وعظ و خطابه، مرحوم شیخ محمدتقی فلسفی گرد آمده و منزل ایشان محل تجمع وعاظ انقلابی طرفدار امام گشته بود. مهدوی خراسانی پای ثابت این جلسات بود و بارها اسم ایشان در گزارشهای ساواک که از این نشستها تهیه میشد، آمده است. خاطرات پیش رو، مطالب ناگفتنی از جلسات منزل مرحوم فلسفی و ممنوعیت ورود برخی وعاظ به ظاهر انقلابی، اما طرفدار شاه به منزل فلسفی و توطئه تخریب شخصیت مرحوم فلسفی توسط ساواک و همینطور روزهای خون و قیام سال ۱۳۵۷ دارد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم طاغوت، مسئولیت سنگین دیگری برعهده مهدوی خراسانی قرار گرفت. در آن روزهای آغازین، هر دسته و گروهی از گوشهای بیرون آمده و سهمی از انقلاب برای خود میخواستند و در برخی از مناطق حساس مثل پادگانها و کارخانهها به شرارت و غارت اموال مردم میپرداختند. در چنین اوضاعی مهدوی خراسانی به اقامتگاه امام در مدرسه علوی وارد شد و با همکاری شهید مهدی عراقی در کنار سایر یاران امام، با انجام مأموریتهای مختلف، به بازگرداندن نظم و آرامش و تثبیت اوضاع کمک کرد. خاطرات ایشان از آن روزهای پرالتهاب خواندنی است.
پس از تثبیت نظام مقدس اسلامی، کینه دشمنان انقلاب باعث جنگ تمامعیار آنان به رهبری صدام علیه مردم ایران گردید و این بار نیز مهدوی خراسانی با اهدای «محمد» تنها فرزند پسرش به نظام مقدس اسلامی، به خانواده معظم شهدا پیوست. از آن سالها تا کنون هرجا فتنهای از سوی دشمنان داخلی و خارجی ملت ایران برپا شده، در کنار رهبری و مردم به پای آرمانهای نظام مقدس اسلامی ایستاده است.
یکی از منابع و مآخذ مورد استفاده در تدوین تاریخ، خاطرههای اشخاص است. هر شخصی دارای تجربه فردی است که میتواند آن را در قالب خاطره روایت کند و به نوشتار درآورد. خاطره، وقایع گذشته است که شخص آن را دیده یا شنیده و بخشی از محفوظات ذهن است که، چون از برجستگی و ویژگی خاصی برخوردار بوده، شایستگی ثبت و ماندگاری در ذهن را یافته است. خاطره حوادث، رویدادها و حتی سیر عادی زندگی روزمره است که با گذشت زمان، در قسمتی از ذهن جای گرفته و ماندگار شده است و بنا به نیاز شخص قابل یادآوری است. خاطرات حجتالاسلام والمسلمین شیخ علیاکبر مهدوی خراسانی که در این راستا منتشر شده است، اطلاعات سودمندی از سالهای مبارزه روحانیت و دیگر اقشار جامعه با رژیم پهلوی دارد. مهدوی خراسانی طلبه جوانی بود که ابتدا تحت تأثیر مبارزات و فعالیتهای فدائیان اسلام با مبارزه آشنا شد و در آغاز دهه ۱۳۴۰ متأثر از فضای انقلابی که حضرت امام ایجاد کرده بودند، از طریق منبر و وعظ و خطابه به یاران امام پیوست و به گسترش و فراگیر نمودن پیام انقلابی نهضت امام پرداخت. منبرهای آتشین و انقلابی ایشان در تهران موجب شد تا تحت تعقیب ساواک قرار گرفته و چند بار ممنوعالمنبر، ممنوعالخروج و زندانی شود.