جوان آنلاین: وزیر بهداشت در برنامه بدون تعارف بخش خبری ۲۰:۳۰، به عنوان یک پزشک مهمترین انتقادات به وزارت بهداشت را نبود عدالت و اشکالات ساختاری بیان کرد. مشابه این خود انتقادیها را میتوان در نهادها و سازمانهای دیگری نیز مشاهده کرد. هر چند خود انتقادی بسیار پسندیده و خوب است، اما اصلاح امور چه میشود؟ اصلاح این امور مگر بر گردن کسی جز خود ماست؟ ای کاش مصاحبه کنندهها از وزیر میپرسیدند چه اقداماتی تا کنون برای رفع این اشکالات برداشتهاید و برنامهتان برای آن چیست؟
انتقاداتی از این قبیل، از نامشان پیداست که انتقاداتی زیرساختی و بنیادی است که رفع آنها شاید سالیان به درازا کشد، اما به هر حال بایستی از جایی شروع کرد، به نظر من ابقای این مشکلات در سالیان مختلف و شنیدن آن از مسئولین متعدد، شش دلیل اصلی دارد:
۱) ضعف علمی: یکی از بزرگترین عوامل برنداشتن قدمهای بزرگ، خالی بودن دستمان در علم است. در واقع ما مشکل را به خوبی میدانیم و از آن رنج میبریم، اما نمیدانیم چگونه باید آن را حل کنیم!
۲) مشکلات مدیریتی: شجاعت برداشتن گامهای بزرگ در بسیاری از مدیران دیده نمیشود، آنها از ترس شکست حاضر نیستند زیر بار طرحهای بزرگ بروند و ترجیح میدهند با طرحهای کوچک برای خود رزومهای دست و پا و پروندهشان را سنگین کنند. در حالی که برای لرزاندن ساختار موجود و ارتقاء، آن، مدیرانی نیاز است که با روحیه جهادی، اتکاء به علم و توکل به خدا قدم بردارند و بدون ترس از آینده سیاسیشان شجاعانه عواقب کار را برعهده بگیرند.
۳) اشتغال به روزمرهگی و امور سطحی: یکی از مشکلاتی که در نهادها و سیستمها به وفور دیده میشود، درگیر شدن مسئولین با کارهای روزمرهی اداری و سطحی و ماندن از کارهای اساسی و بنیادی است، مواردی از قبیل: امضاء کردن کارتابلها، بازدید از مراکز، افتتاحیهها، سخنرانیهای مناسبتی، کارهای بروکراتیک اداری، مطالعهی نامههای وارده و گزارشات روزانه و ماهانه و... که سالیانِ سال است تکرار میشود و فرقی هم نمیکند انجام آنها را چه کسی بر عهده دارد، مدیری جوان با سواد عالیه یا پیرمردی بازنشسته و بیحوصله.
۴) جلسات مکرر و ثابت: برنامههای ثابت هفتگی و جلسات روزانه آنچنان به پای مسئولین زنجیر شدهاند که حتی فرصت لحظهای فکر کردن را نیز از آنها گرفته است. آنها دائما از جلسهای به جلسهای و از اتاقی به اتاقی در حال رفت و آمدند و بدین ترتیب انرژیشان تحلیل و خلاقیتشان کور میشود. در این جلسات بعضاً آنچنان حرفهای مهمی هم زده نمیشود، به صورتی که میتوان کل آن جلسه را در قالب نامهای چند خطی بیان کرد.
۵) کارشکنیهای دشمن: نقش دشمن را نیز نمیتوان در این بین نادیده انگاشت. مدیری که بخش عمده ذهنیش درگیر جستن راهی برای تأمین نیازهای اولیه سازمانش و رفع و رجوع کارشکنیها و سنگ اندازی خائنان و دشمنان است، قطعاً نمیتواند آزادنه فکر کند و تغییر ایجاد کند.
۶) موانع مالی و بودجهای: یکی دیگر از مشکلاتی که احتمالاً بر سر راه تغییرات اساسی است مسائل بودجهای و مالی است، که البته این موانع با تدبیر، اولویتبندی و صرفهجویی در هزینههای جاری تامین شدنی است.
پیشنهاد عملی: کارگروهها و موسسات ماموریتی ویژه
به نظر من در حال حاضر که نه انتخاباتی برای تغییر در راه است و نه میتوان در ویژگیهای ذاتی و مدیریتی مسئولان تغییر آنچنانی ایجاد کرد، بهترین راه برای رفع مشکل و برداشتن قدمهای بزرگ دوگانه زیر است:
۱) شرکتهای دانش بنیان و موسسات و انجمنهای علمی: این گروهها اگر ماموریت خود را متناسب با شرایط و نیازهای کشور تعریف کنند نه تنها میتوانند پشتوانه علمی لازم برای اصلاح امور را تولید کنند که موجب کاهش ریسک برداشتن قدمهای بزرگ میشوند، بلکه بستر مناسبی برای تربیت مدیرانی عالم، فعال و شجاع خواهند بود که میتوانند اتفاقات ویژهای را در کشور رقم زنند.
۲) هیئتهای عالی اندیشهورز سازمانها: این هیئات میتوانند در حال حاضر جور کاستیهای علمی سازمانها و نهادها را بکشند. البته شرط آن است این هیئتها متشکل از همان مسئولین قبلی نباشد تا خود باری بر برنامه هفتگی مدیر نشوند. بلکه لازم است گروهی با ماوریت، شغل و هدفی واحد شروع به کار کند. هیئتی که اعضایش چند شغله نیستند و روز و شب خود را نه برای جلسات بیهوده بلکه برای مطالعه ساختار فعلی و روشهای عملی و کاربردی اصلاح و ارتقاء اساسی آن میگذارند و گزارشات خود را نه برای آرشیو کتابخانه سازمان و کارتابل رئیس بلکه به هدف اجرایی شدن و تغییرات بنیادی آماده میکنند.