سرویس اجتماعی جوان آنلاین - مهسا گربندی: مافیای کنکور، داستان ترسناک دوکلمهای است که وحشت را به دل تمام دانشآموزانی که قصد رفتن به دانشگاه را دارند، انداخته است. در حالی که یک دهه قبل قرار بود کنکور حذف شود، اما هر سال و به هر بهانهای این مسئله به تعویق میافتد و دانشآموزان را درگیر تستزنی و کلاسهای کنکور میکند. حال وزیر آموزش و پروزش آب پاکی را روی دست هم ریخته و اعلام کرد: «زور آموزش و پرورش به مافیای کنکور نمیرسد!»
کمتر کسی یادش است که کدام مسئول برای اولین بار موضوع حذف کنکور را مطرح کرد؟ اما این وعده بارها از سوی مسئولان شنیده میشود که به زودی این سرطان روح و روان و فلج کننده علم در ایران حذف خواهد شد. این در حالی است که هنوز هم دانشآموزان با راه و روش قبلی پای تست مینشینند و اضطراب کسب درصد، رتبه و تراز را دارند تا از این راه وارد دانشگاه شوند؛ و همین مسئله مافیای کنکور را به پردرآمدترین دکانهای این روزها تبدیل کرده که پولهای کلانی به جیب آن واریز میشود.
تبلیغات پوچ موسسات کنکور
سال گذشته بود که فرهاد رهبر، رئیس سابق دانشگاه آزاد گفت: «ذینفعان کنکور به خاطر ۸ هزار میلیارد گردش مالی اجازه حذف آن را نمیدهند.» اظهارات فرهاد رهبر افکار عمومی را متوجه آموزشگاهها و موسسات کنکوری کرد که با تبلیغات گسترده و دریافت هزینههای هنگفت سودهای کلانی را به جیب میزنند.
کم نیستند موسسات کنکوری که مهمترین بخش کارشان را به تهیه و فروش سیدیها و دیویدیهای آموزشی اختصاص دادهاند. این موسسات کنکور با شگردهای مختلف پکیچ کامل درسی که هزینه آن چند میلیون تومان تمام میشود را به بسیاری از خانوادهها میفروشد و با وعدههای «قبولی تضمینی» «با ما کنکور آسان شد» «کنکور را قورت بده» سودهای کلانی را به جیب میزنند. این در حالی است که دانشآموزان پس از خرید این دیویدیها متوجه میشود که آنها معجزهگر نیستند و آنها را هم باید مثل کتابها و جزوهها و تستهای معمولی گوش داد و یاد گرفت.
به علاوه این دیویدیهای آموزشی، اما استادان و کلاسهای کنکور نیز هستند که با وعده «کسب رتبه بالای ۵۰ درصد در تست زنی بعد از شرکت در این کلاسها»، پشت کنکوریهای زیادی را به خود جذب میکند و پای درس استادانی مینشاند که به عنوان یک سوپراستار معرفی شدهاند، اما گاهی برخی از آنها مدارک دانشگاهی هم ندارند! این در حالی است که هر خانواده که فرزند خود را با آرزوی قبولی در کنکور در این کلاسها ثبتنام کرده است چند میلیون تومان هزینه میکند و نتیجه مطلوب را نمیگیرد و آن وقت است که کسی پاسخگوی وعدههای محقق شده نخواهد بود!
البته داستان مافیای کنکور به همینجا ختم نمیشود! پس از برگزاری کنکور و اعلام رتبههای برتر، بسیاری از موسسات در تلاشند تا با خریدن افرادی که رتبه برتر را کسب کردهاند، نام موسسهشان را در زبانها بیاندازند و برای کنکوریهای سال آینده دام جدیدی را پهن کنند.
از پیشنهاد رشوه ۲۵ بنز به مدیران آموزش و پرورش تا نمیتوانیم آقای وزیر!
بسیاری از موسسات کنکوری با سرمایه گذاری روی کنکوریها چنان امپراطوری بزرگی از سود و سرمایه و تبلیغات به راه انداختهاند که حالا سیدمحمد بطحایی نیز در این باره میگوید که زور آموزش و پرورش به مافیای کنکور نمیرسد! وزیر آموزش و پرورش در این باره تصریح میکند: «از دوره ابتدایی عاملی که باعث بروز اتفاقات ناخوشایند آموزشی است از بین بردیم و به تدریج حذف روند فعلی کنکور را داریم این در حالی است که هنوز زورمان به کنکور در دوره متوسطه نرسیده است.»
چندی پیش نیز زرافشان، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش اعلام کرد: «در سالهای اخیر یکی از موسسات کنکور حاضر شده بود ۲۵ دستگاه بنز به مدیران آموزش و پرورش بدهد که با آنها قرار داد ببندند.» زرافشان گفت: «باید با حل کردن موضوع کنکور مانع فعالیت این موسسات شد. زیرا که ورود موسسات کنکور به مدارس در برخی موارد با اعتراضات همراه میشود و کنکور یک پدیده پیچیده است و نباید نگاه ساده به آن داشت.»
آموزش و پرورشیها از یک طرف از حذف مافیای کنکور میگویند و حتی به صدا و سیما معترض میشوند که چرا دائم در تبلیغات خود به بازارگرمی برای این مؤسسات میپردازد، اما از طرف دیگر مانع ورود کارشناسان موسسات کنکور به مدارس نمیشوند؛ کارشناسانی که به عنوان مشاور به مدارس میروند تا اطلاعات شخصی دانشآموزان را از مدرسه دریافت کنند، آن وقت به خانوادهها تلفن میزنند و موسسه را تبلیغ میکنند! و این جای سوال دارد که چرا وزارت آموزش و پرورش که کنترل و مدیریت مدارس را برعهده دارد تا امروز مانع ورود این مؤسسات به مدارس نشده است؟
کنکور، ماشین تولید آلزایمر فرهنگی و انسانی
محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، چندی پیش در کانال تلگرامی خود با اشاره به گردش مالی چند میلیارد تومانی صنعت کلاس کنکور در کشور نوشت: «فرزند من کلاس دهم است و چند سالی است به ناچار در همین نظام آموزشی کنکورمحور، به ناچار، در میان چرخدندههای نظام آموزش و پرورشی که تست زدن و کتاب کمکآموزشی کنکور خواندن به سالهای ابتدایی آن کشیده شده است، دست و پا میزند. بهترین سالهای آمادگی برای یادگیری را که باید صرف آموختن خلاقیت، توسعه شوق علمآموزی، یاد گرفتن مهارتهای زندگی، ورزش کردن و درونی کردن عادت به سبک زندگی سالم، شجاعت پرسشگری، شناخت و کسب ادراک فرهنگی از وطنش، کسب احساس درست نسبت به محیطزیست، و شناخت شیوههای انسان بودن و درونی کردن اخلاق انسانی کند؛ وسط کتابهای کمکآموزشی سر میکند. من که خود منتقد این وضع هستم، ناچار به آن تن میدهم، زیرا میدانم باید با آنها که از همین نظام برمیآیند رقابت کند.»
فاضلی ادامه میدهد: «ما پدر و مادرها با هزار زحمت، فرزندانمان را برای قربانی کردن مناسبترین سالهای عمرشان، آماده میکنیم. آنها را به قربانگاه صنعت کتابهای کمکدرسی میفرستیم، صنعت کلاس کنکور، معلم خصوصی، و درگیر شدن در رقابتی که حاصل آن شاید هیچ است. من امروز خود شاهد خروجیهای این نظام آموزشی در برترین دانشگاههای کشور هستم. نظامی که حتی قادر نیست اندکی عشق به میهن، خردهای درک از محیطزیست، جرعهای علاقه به فرهنگ و هنر، و شمهای از خلاقیت را نهادینه کند، اما تستزنهای قهار، المپیادیهای بسیار و البته داوطلبان پرشمار صفکشیده و منتظر برای دریافت دعوتنامه از دانشگاههای خارجی و آماده مهاجرت به آن سوی مرزها تربیت میکند.»
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی مینویسد: «نظام آموزشی کشور کنکورمحور، تستپرست و پولیشده و وضعیت خوبی ندارد. دانشآموزان چند سال پس از دیپلم وقتی میخواهند به یاد بیاورند که از دوازده سال دوران مدرسه چه به یاد دارند، کثیری از ایشان جز الفبا و جدول ضرب چیزی برای ذکر کردن نخواهند داشت! واقعیت این است که اگر در نظام آموزشی ما هم همین وضع موجود سرمایهگذاری روی کتب کمکآموزشی، کلاس کنکور، تست زدن و رقابت فزاینده برای آموختنیهای بیحاصل ادامه یابد، سالیان آینده شاهد نسلی خواهیم بود که محفوظات بسیار خواهند داشت، به سرعت تست میزنند، در المپیادهای بسیاری رتبه میآورند، اما فقط نمیآموزند که قرار است برای کدام میهن، در خدمت کدام ارزشها، برای کاستن از کدام درد بشر، بر اساس کدام خلاقیت، و معطوف به چه درکی از انسان یا جهت حفظ کدام محیطزیست اندوختههایشان را بهکار بگیرند.»
وزارت آموزش و پرورش نمیخواهد یا نمیتواند؟!
برخلاف صحبتها و گلایههای وزیر آموزش و پرورش، اساتید دانشگاه، خانوادهها و کنکوریها دربارهی مافیای کنکور متاسفانه تا امروز اقدامی جدی در معرفی و دستگیری عناصر پشت پرده این مافیا صورت نگرفته است و هنوز هم مشخص نیست این مافیا تا کجا در سیستم تعلیم و تربیت ریشه دوانده است که زور هیچ کس به آن نمیرسد!؟ اگر وزارت آموزش و پرورش توان مقابله با مافیای کنکور را ندارد پس چه کسی باید این سیاه چاله را نابود کند؟ آیا آینده نسلهای یک کشور باید در دستان چند باند مافیایی بماند و تا سالها روح و روان نوجوانان و جوانانمان با چنگالهای مافیایی چند دزد علم و عقل و دانش مسلح شود و ما فقط بنگریم و گلایه کنیم؟! وقت عمل کی میرسد!؟
به طور حتم اگر آموزش و پرورش مانع مافیای کنکور نشود، جوانان کشور ناچارند که زیر سایه بیتوجهی مسئولان استرس کنکور را تحمل کنند و عمر و پولهایشان را برای گذر از غول کنکور هدر دهند و در نهایت هیچ عایدشان نشود که هیچ بلکه از علم و دانشگاه هم زده شوند!