يك هفته بعد از تصويب CFT به عنوان يكي از لوايح چهارگانه FATF در مجلس شوراي اسلامي دو اتفاق مهم روي داده است، نخست وزارت خزانهداري امريكا پنجشنبه گذشته در يك توصيهنامه ۱۹ صفحهاي درباره تجارت با ايران هشدار داد. اداره نظارت بر جرائم مالي، از نهادهاي زيرمجموعه خزانهداري امريكا در بيانيهاي تصريح ميكند «توصيهنامه» مورد اشاره را با هدف «كمك به نهادهاي مالي براي شناسايي و گزارشدهي مبادلات غيرقانوني احتمالي مرتبط با ايران» منتشر كرده است. ديگر اتفاق مهم روز گذشته رسانهاي شد و دبير اجرايي گروه ويژه اقدام مالي تأکید كرد تضميني براي آنكه ايران با اجراي خواستههاي FATF از ليست سياه آن خارج شود، وجود ندارد.
ديويد لوئيس در پاسخ به خبرنگار بيبيسي كه از او پرسيد، آيا تضميني وجود دارد كه ايران با اجراي خواستههاي FATF از فهرست سياه آن خارج شود، ميگويد: «هيچ تضميني در كار نيست... در مورد ايران هم چيزي كه ما منتظر آن هستيم و اميدواريم انجام دهد، غيرقانوني اعلام كردن تأمین مالي تروريسم است و اينكه استثناهايي را كه براي گروههاي مشخصي در نظر گرفته است بردارد!» 1- اين دو اتفاق حاوي دومفهوم مهم است؛1-نمايانگر اين مسئله است كه تصويب مهمترین لايحه FATF در هفته گذشته در مجلس «ولع» فزاينده امريكاييها را جهت تشديد تحريمهاي ضدايراني بهدنبال داشته است. 2- بسياري از واكنشهاي دستگاه محاسبه سنج امريكا در جهت افزايش تحديدات بینالمللی عليه ايران بر اساس عکسالعمل، رفتار و اقدامات طرف ايراني جهت «بهانه زدايي» در عرصه سياست خارجه صورت ميگيرد.
بدين معنا كه درهر نقطهاي لحن و بيان مسئولان ارشد دولت يا دستگاه سياست خارجه به گونهاي باشد كه امريكاييها در آن نقطه از سوي طرف ايراني «احساس ضعف» كنند، فشارهاي بینالمللی را در همان نقطه متمركز ميكنند. درواقع محور اصلي فشارهاي بینالمللی عليه جمهوري اسلامي ايران از آن مركزي آغاز ميشود كه يك جريان سياسي براي موفقيتهاي آني در عرصه رقابتهاي داخلي، فراتر از «بيان نقاط ضعف در برابر غرب» به ادبياتي روي ميآورد كه نشاني از عناصر «انقلابي گري در روابط بینالملل» نداشته و امريكاييها را به نتیجهبخش بودن فشارهاي ضدايراني اميدوار ميكند.
2- «لحن برخی مقامات داخلي» و «تصميمات ضدايراني مقامات امريكا» حكم دو كفه ترازوست، به هر ميزان كه در ادبيات مسئولان داخلي اعتمادبه نفس ملي و بي اعتباري تحريمهاي ضدايراني محوريت باشد، به همان اندازه كف ترازوي تحريم، سبك ترمي شود و به عكس. در طول حداقل پنج سال اخير بارها تأثيرگذاري اين دو كفه ترازو به اثبات رسيده است چرا كه بارها مقامات ارشد سابق امريكاييها از جمله باراك اوباما، وندي شرمن، جان كري و ريچارد نفيو در تريبونهاي رسمي يا كتاب خاطرات خود از نااميد شدن هيئت حاكمه امريكا تا قبل از سال 92، از اثرگذاري تحريمهاي ضدايراني سخن به ميان ميآورند. به طوري كه اوباما صراحتاً بيان ميكند كه اين كشور چارهاي جز پذيرش توافق با ايران نداشته چرا كه امريكا توانايي همراه كردن كشورهاي چين و روسيه يا سازمانهاي جهاني مانند بانك جهاني و سازمان تجارت جهاني را در اقدامات ضدايراني نداشته است. يا ريچارد نفيو در كتاب خود«هنر تحریمها» به صراحت از نااميدشدن امريكاييها از ادامه تحريمها سخن به ميان ميآورد و تحركات رواني-رسانهاي يك جريان داخلي در كشورمان را عامل افزايش اثرات رواني تحريمهاي ضدايراني عنوان ميكند.
آنچه بايد موردتوجه قرار بگيرد اين نكته است كه «تغيير محاسبات امريكايي» مشروط به «تغيير نگرش دولتمردان» و پس از آن «تغيير لحن و ادبيات» نسبت به اثرات تحريم در داخل كشور است. براي آنكه درك صحيحي از تاثيرگذاري مستقيم «تفكرات، باورها و ادبيات» سياستمداران داخلي بر «كيفيت تصميمات ضدايراني» امريكاييها داشته باشيم، بايد بخش كوتاهي از گفتههاي جان كري را كه در كتاب جديدش (هر روز موهبتي ديگر است) رامرور كنيم، وي در بخشي از اين كتاب ميگويد: «حسن روحاني پيروز شد ما شگفتزده و دلگرم شديم. روحاني محور مبارزات انتخاباتياش را ترميم روابط ايران با جامعه بينالملل قرار داده بود... روحاني جواد ظريف را به عنوان وزير خارجه و مسئول پرونده هستهاي منصوب كرد، تا حدي خيالمان آسوده شد... ضمن آنكه محتاطانه خوشبين بودم گفتوگوهايمان احيا خواهند شد. وقتي از سالم شنيدم كه تيم روحاني بدون فوت وقت با عمانيها تماس گرفته و اين پيام را به آنها رساندهاند كه مايل به پيشبرد كار هستند اين باورم تأیید شد.»
اينكه وزيرمحترم خارجه هفته گذشته در مجلس تأکید ميكند: «ميتوانيم تضمين بدهيم كه با نپيوستن به اين لايحه[CFT] امريكا بهانه مهمي را براي افزايش مشكلات ما پيدا خواهد كرد» اين تصميم را در امريكاييها تقويت ميكند كه محور فشارهاي خود را اين بار بر پايه «اتهامات پولشويي و مبارزه با تأمین مالي تروريسم» قراردهند.
3- بنابراين اينكه تصور شود با عضويت در كنوانسيونهاي بینالمللی يا ايجاد توافقات جديد، رفتار كشور را استانداردسازي كرد تا رشته بهانههاي امريكا پاره شود نه تنها كمكي به بهبود اوضاع ايران در عرصه جهاني نميكند، بلكه وظايف حقوقي جديدي را براي كشور ايجاد كرده كه امريكاييها بر اساس وظايف جديد ايران، مسئوليتهاي تازه تراشيده و در صورتي كه حتي بخشي از اين مسئوليتها اجرايي نشود، تحريمهاي جديد(و البته اين بار قانوني) وضع ميكنند.