کد خبر: 933019
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۷ - ۰۴:۱۰
وزرای دفاع و خارجه امریکا در حرکتی هماهنگ و به صورتی عجیب از لزوم توقف جنگ یمن و برگزاری مذاکرات بین طرف‌های درگیری گفته‌اند. اول این جیمز ماتیس، وزیر دفاع امریکا بود که در جلسه آکادمی صلح امریکا این موضوع را مطرح کرد و گفت که تمامی طرف‌های درگیر در جنگ یمن باید طی ۳۰ روز آینده پای میز مذاکره بنشینند
محمود حکيمى
وزرای دفاع و خارجه امریکا در حرکتی هماهنگ و به صورتی عجیب از لزوم توقف جنگ یمن و برگزاری مذاکرات بین طرف‌های درگیری گفته‌اند. اول این جیمز ماتیس، وزیر دفاع امریکا بود که در جلسه آکادمی صلح امریکا این موضوع را مطرح کرد و گفت که تمامی طرف‌های درگیر در جنگ یمن باید طی ۳۰ روز آینده پای میز مذاکره بنشینند و مذاکراتی بر اساس توقف درگیری‌ها، عقب‌نشینی حوثی‌ها از مرز‌ها و توقف حملات هوایی انجام بگیرد. بعد نوبت به مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا رسید تا با صدور بیانیه‌ای همین مطالب را تکرار کند و بگوید: «زمان توقف مخاصمات از جمله حملات موشکی و پهپادی حوثی‌ها علیه مناطق تحت اختیار عربستان سعودی و امارات عربی متحده و در پی آن، عملیات هوایی ائتلاف در تمامی مناطق پرجمعیت یمن متوقف شود.» ترزا می، نخست‌وزیر بریتانیا و فلورانس پالی، به همراه کمیسیون اروپا پشت سر این دو مقام امریکایی به میدان آمده‌اند تا حمایت خود را از موضع این دو وزیر امریکایی اعلام کنند. با نگاهی کوتاه به این تحولات چنین به نظر می‌رسد که موجی در غرب به رهبری امریکا با هدف حل جنگ یمن از طریق مذاکره به راه افتاده، اما باید گفت که این ظاهر قضیه است و نمی‌توان اطمینانی نسبت به نیات واقعی این موج داشت.

جنگ بی‌نتیجه
ظاهر قضیه حاکی از تغییر مسیر موج غربی است که به جای تأکید بر وجه نظامی جنگ یمن، حالا توجه معطوف به سمت وجه سیاسی شده تا مسئله از طریق سیاسی و مذاکره حل و فصل بشود. یک نکته در سخنان وزیر دفاع فرانسه هست که می‌تواند این تغییر مسیر را توجیه کند. خانم پارلی مدعی شده که فرانسه بی‌قفه در کنار سازمان ملل برای فشار بر طرف‌های جنگ کار می‌کند تا به راهکار سیاسی دست یابند «چون واقعیت این است که این وضعیت نظامی بی‌نتیجه است و هیچ خروجی نداشته است.» این نکته در سخنان او دلالت بر توجه دست کم برخی سیاستمداران غربی به نتیجه جنگ بیش از سه سال و نیم در یمن دارد که حالا از خود می‌پرسند نتیجه این جنگ طولانی مدت چه بوده و اگر نتیجه مورد انتظار به دست نیامده، وقت پایان دادن به این جنگ نرسیده است؟ شاید حامیان غربی آل‌سعود قبل از شروع جنگ در سه سال و نیم پیش انتظار طولانی شدن آن را تا این اندازه نداشتند و تصور می‌کردند که تجاوز نظامی آل‌سعود و متحدانش به یمن حداکثر در چند هفته به نتیجه خواهد رسید و دولت دست‌نشانده منصور عبد ربه منصور هادی وارد صنعا خواهد شد، اما نه تنها جنگ این مدت طول کشیده و صنعا هنوز تحت کنترل جبهه مقاومت یمنی است بلکه منصور هادی چندان جرئت نمی‌کند در عدن مستقر شود و در آنجا دولت نیم‌بند خود را اداره کند. در واقع، حامیان غربی آل‌سعود نه برآورد درستی از میزان مقاومت یمنی‌ها داشتند و نه اطلاع درستی از توانایی متجاوزان سعودی و متحدانش و خیال می‌کردند حجم بالای تسلیحاتی متجاوزان در جنگ تعیین‌کننده است که زمان خلاف این را به آن‌ها ثابت کرده است. عبدالباری عطوان در سرمقاله روزنامه رأی‌الیوم موضوع را از این زاویه تحلیل کرده و مقاومت مردم یمن را محور تحلیل خود قرار داده است که به نظر او، حالا «مسئولان امریکایی در خصوص جنگ یمن ناگهان از خواب بیدار شده‌اند و خواهان پایان دادن به آن در روز‌هایی معدود هستند» تا هم خود و هم ائتلاف تحت رهبری سعودی‌ها را از باتلاق جنگ نجات بدهند.

نقش پرونده خاشقچی
عطوان «تکاپوی» امریکایی‌ها و متحدانش در خصوص جنگ یمن را از زاویه‌ای دیگر هم مورد توجه قرار داده است که مربوط می‌شود به پرونده خاشقچی و در این مورد می‌نویسد: «اگر ترور خاشقچی به شیوه‌ای پلید و خونین یک نکته مثبت داشته باشد، آن هم افزایش احتمال پایان جنگ یمن و بازگشت ثبات و امنیت به این کشور برادر برخوردار از خیل عظیم ارزش‌های شجاعت و دلاوری است.» ارتباط بین پرونده خاشقچی و این تکاپو چیزی نیست که عطوان به تنهایی مطرح کرده باشد بلکه این ارتباط در جلسه آکادمی صلح امریکا هم مطرح شد و حاضران از ماتیس در این مورد پرسیدند. هر چند که او هر گونه ارتباط بین این دو را انکار کرد و مدعی شد که این دو موضوع از هم جدا هستند. طبیعی است که نه ماتیس و نه هیچ مقام دیگری در دولت امریکا حاضر به قبول ارتباطی به این دو موضوع نمی‌شود، اما نفس طرح این ارتباط در جلسه آکادمی صلح امریکا نشان می‌دهد که موضوع بیش از حد یک سؤال یا فرضیه است و بسیاری در امریکا نه تنها ارتباطی بین این دو موضوع می‌بینند بلکه به دنبال علل و اهداف مسئله هستند. از یک سو نمی‌توان شکی داشت که دولت امریکا و در رأس آن دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، به دنبال راه نجاتی برای آل‌سعود و به ویژه محمد بن‌سلمان، ولیعهد و وزیر دفاع آل‌سعود، از شر پرونده خاشقچی است چراکه نه انکار اولیه سعودی‌ها در مورد قتل خاشقچی و نه عذر و بهانه‌های بعدی آن‌ها از جمله درگیری خاشقچی در کنسولگری سعودی در استانبول یا قتل خودسرانه او جامعه جهانی را قانع نکرده است. امریکا تنها می‌تواند با پیش کشیدن جنگ یمن و نوعی از صحنه‌گردانی مذاکرات توجه جامعه جهانی را از پرونده خاشقچی به این سمت منحرف کند تا با دادن نقش آشتی‌جویانه به سعودی‌ها تا اندازه زیادی آن‌ها را در پیش چشم جامعه جهانی تطهیر کرده باشد. این نیاز و ضرورت امریکا و سعودی‌ها برای انحراف جامعه جهانی با پیچیده‌تر شدن پرونده خاشقچی و سفر بی‌نتیجه سعود بن عبدالله المعجب، دادستان کل آل‌سعود، به ترکیه بیشتر معلوم می‌شود و جالب اینجاست که ماتیس و پمپئو وقتی درخواست خود را مطرح کردند که المعجب با دست خالی از ترکیه به عربستان بازگشته بود. از سوی دیگر، مقام‌های امریکایی طی سفر‌های چند هفته گذشته به ترکیه متوجه دست پر رهبران ترکیه در پرونده خاشقچی شده‌اند تا آنجا که پمپئو در سفرش به ترکیه حاضر به شنیدن نوار صوتی مشهور نشد تا بعد مجبور به اعتراف در مورد شنیده‌هایش از نحوه قتل خاشقچی در مقابل کنگره نشود. بنابراین ترامپ و تیم او به خوبی دریافته‌اند که نمی‌توانند بن‌سلمان را به طور مستقیم از این پرونده نجات بدهند، اما می‌توانند با انحراف جامعه جهانی به موضوع داغ دیگر و نمایش صلح‌جویانه در آن موضوع راه نجاتی برای بن‌سلمان ایجاد کنند.

فریبکاری امریکایی
امریکایی‌ها برای مقدمه‌چینی نمایش خود آنقدر عجولانه رفتار کرده‌اند که یمنی‌ها متوجه نمایش آن‌ها شده‌اند و به همین جهت هم محمد البخیتی، عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله، به شبکه تلویزیونی المیادین می‌گوید که «فریب درخواست‌های امریکا را نخواهیم خورد.» او در مصاحبه با این شبکه تلویزیونی به چند نکته اشاره می‌کند که می‌توان با توجه به آن‌ها میزان صداقت امریکایی‌ها را سنجید. نکته نخست مربوط به نقش امریکا به همراه بریتانیا و فرانسه می‌شود که جدا از حمایت تسلیحاتی از سعودی‌های متجاوز به یمن، تأثیر مستقیم در محاصره یمن داشته‌اند چراکه به گفته البخیتی، اعمال چنین محاصره‌ای فراتر از توان عربستان سعودی و امارات است. البخیتی با توجه به این نکته است که می‌گوید: اگر امریکا در درخواستش برای توقف جنگ و تحقق صلح صادق می‌بود، باید مشارکت نظامی خود را در تجاوز علیه یمن در تمامی سطوح متوقف می‌کرد. نکته دوم مربوط به قطعنامه ۲۲۱۶ می‌شود که سعودی‌ها و اماراتی‌ها تجاوز نظامی خود به یمن را بر مبنای آن توجیه می‌کنند و البخیتی در این مورد می‌گوید: «اگر امریکا، انگلیس و فرانسه در این خصوص راست می‌گویند، بهتر بود این پیشنهاد را با پیش‌نویس قطعنامه‌ای در شورای امنیت مطرح می‌کردند تا با آن توقف جنگ را از همه طرف‌ها بخواهند که در این صورت، توقف جنگ تصمیم الزام‌آور برای همه طرف‌ها می‌شد، اما چنین اقدامی را انجام نداده‌اند.» نکته سوم در اصل موضوع است که به گفته البخیتی، امریکا نیازی به طرح چنین درخواستی ندارد و «تن‌ها کافی است به عربستان سعودی و امارات دستور بدهد تجاوزگری خود را متوقف کنند.» در واقع، تجاوز نظامی سعودی‌ها و اماراتی‌ها به یمن همان گونه که با چراغ سبز امریکا شروع شد، حالا هم می‌تواند با چراغ قرمز امریکا متوقف شود و سعودی‌ها و اماراتی‌ها حتی اگر راضی به این کار هم نباشند چاره‌ای جز تبعیت از امریکا ندارند، اما برنامه اخیر سعودی‌ها برای تجمع حدود ۱۰ هزار نیرو در اطراف شهر الحدیده نشان می‌دهد که درخواست پمپئو و ماتیس چندان برای بن سلمان جدی نیست و نه تنها نشانه‌ای از توقف تجاوز نظامی دیده نمی‌شود بلکه بن‌سلمان همچنان به فکر ادامه تجاوز نظامی‌اش به یمن است و هنوز خیال می‌کند که از این طریق می‌تواند قهرمان جنگ بشود! به دلیل این نکات و واقعیت میدانی از اصرار و لجاجت بن‌سلمان برای ادامه جنگ است که یمنی‌ها نمی‌توانند اعتمادی به درخواست پمپئو و ماتیس داشته باشند و درخواست این دو را بیشتر نمایشی از سوی امریکا می‌بینند آن هم برای نجات بن‌سلمان تا اینکه امریکایی‌ها به واقع بخواهند جنگ یمن را خاتمه بدهند و مسئله را از طریق مذاکره و صلح حل کنند.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
said
|
Switzerland
|
۱۶:۵۶ - ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
0
0
از غربی ها جز ریا و دروغ چیزی نخواهید دید
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار