موفقیتهای متعدد بینالمللی و رشد چشمگیر در سالهای اخیر، چهره قابل قبولی از والیبال ایران در دنیا به نمایش گذاشته و جایگاه ویژهای بین مردم جامعه برای این تیم باز کرده، وجهه و محبوبیتی که البته با حاشیههای بیپایان لیگ والیبال در طول چند سال اخیر در معرض خطر قرار گرفته!
انتظار میرفت با رشد کیفی و فنی والیبال، اصول اخلاقی و انسانی در این رشته پرطرفدار بیش از هر زمان دیگری رعایت شود، اما به نظر میرسد یک جای کار ایراد دارد که بهرغم موفقیتهای ورزشی، شاهد نزول رفتارهای انسانی هستیم و در مسائل اخلاقی نتوانستیم نمره قابل قبولی کسب کنیم. شاید، چون همانطور که امیرکبیر گفته بود همه چیز به مسائل آموزشی برمیگردد: «اگر سیستم آموزشی و تربیتی ما درست بود و نقصی نداشت، امروز شاهد چنین برخوردهای دور از شأن انسانی نبودیم.»
رقابتهای والیبال در حالی طبق روال این چند سال با حاشیههای متعدد و رفتارهای نامتعارف دنبال میشود که شاید اگر کمی جدیتر در مباحث پایهای تصمیمگیری میشد تا حدود زیادی سایه شوم حواشی از سر لیگ برتر برچیده میشد، اما وقتی تکلیف فدراسیون هنوز مشخص نیست و تصمیمگیری در خصوص تعیین رئیس آن به سال آینده موکول میشود، چطور میتوان انتظار داشت اوضاع اصولی پیش برود و برخوردی جدی و قاطع با حاشیهها و برنامهای برای برچیدن همیشگی بساط آن ریخته شود، خصوصاً حالا که همه حاشیهها به درگیریها روی سکوها ختم نمیشود و کار به جایی رسیده که مدام شاهد استعفاها و تهدیدهای متعدد باشگاهها به کنارهگیری از لیگ والیبال هستیم که تمام اینها نشان از نبود چارچوب مشخص برای رقابتهای لیگ است. افول ارزشهای انسانی از جانب هر کسی و در هر جایگاهی باشد، ناپسند است. میخواهد از تماشاگر روی سکوها سر بزند یا بازیکنان در داخل زمین یا مربیان، اما با نگاهی اجمالی به اتفاقات اخیر میتوان دریافت که برچیدن بساط این حاشیهها خیلی هم سخت نیست، خصوصاً که بیشتر اعتراضها در خصوص بیعدالتیهای صورت گرفته چه در زمین بازی و چه تصمیمهای بعدی است که با توجه به گلههای مربیان به راحتی میتواند بازیکنان و حتی سکوها را تحت تأثیر قرار دهد. به سادگی میتوان با برگزاری کلاسهای توجیهی برای مربیان و دقتنظر بیشتر در چیدمان داوران و تصمیمات منطقی در پی اتفاقات تا حدود زیادی از شدت این حواشی کاست. اگرچه قسمت اعظم این وظیفه بر دوش فدراسیون است که با تصمیمات درست و اصولی خود میتواند آتش این حاشیهها را خاموش کند، اما بدون شک برای پایان دادن به اتفاقات تلخی که طی سالهای اخیر در والیبال شاهد آن بودیم، باید در نحوه برخورد مربیان و بازیکنان هم بازنگری شود، چراکه بدون تردید هیجانات ناشی از اعتراضهای گاه و بیگاه مربیان و بازیکنان سهم بسزایی در تحریک سکوها و اتفاقات ناگوار بعدی دارد. اتفاقاتی که بیشک وجهه والیبال ایران در دنیا را زیر سؤال میبرد، خصوصاً حالا که والیبال ایران به واسطه موفقیتهای متعدد سری در سرها درآورده و توانسته خود را به عنوان تیمی قابل اتکا در جهان والیبال مطرح کند.
در کنار تمام اتفاقات، عدم توجیه اشتباهات از سوی داوران و فدراسیون نیز میتواند تا اندازه زیادی اوضاع متشنج والیبال را آرام کند، خصوصاً وقتی تیمها از اشتباهات سهوی داوران متضرر میشوند، اصرار بر توجیه میتواند اوضاع را ناآرامتر کند. حال آنکه با قبول اشتباه نه تنها شاهد حرفهایگری و اجرای اصول جوانمردی هستیم که میتوان مانع بروز حاشیههایی شد که آبروی والیبال ایران را در معرض خطر قرار میدهد.
نباید فضا به سمتی میرفت که حرمتها از بین برود، چون این فضا اصلاً برای والیبال خوب نیست. رفتارهای نامتعارف در رقابتهای والیبال زنگ خطری جدی است که بیتوجهی به آن اوضاع را بیشک بغرنجتر از آنچه که امروز شاهدش هستیم، میکند. بنابراین باید به فکر تربیت نسل جوان والیبال بود و آموزش اصولی و اخلاقی آنها تا در آینده دیگر شاهد چنین حاشیههای نامتعارفی نباشیم.