کد خبر: 944929
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۵:۰۰
مروری بر فعالیت‌های شهید محمدتقی رضوانی در دفاع‌مقدس به مناسبت شهادتش در بهمن 1361
راوی حسن باقری هم باید مثل خودش آدم باهوش و عمیقی باشد که تصمیم و عملکرد حسن را درست و دقیق ضبط کند. هماهنگی روحی بین شهید باقری و شهید رضوانی باعث می‌شد کارهایشان هم هماهنگ شود. محمدتقی به دلیل خلاقیتش خیلی زود در کارش پیشرفت کرد و نظراتش گره‌گشا بود.
احمد محمدتبریزی
سرویس پایداری جوان آنلاین: شهید محمدتقی رضوانی در دفاع‌مقدس مسئولیت مهم و سنگینی بر عهده داشت. مسئولیتی که در قیاس با نیرو‌های عملیاتی و رزمی کمتر به چشم می‌آمد ولی فرماندهان به خوبی از ارزش بالای کار راویان باخبر بودند. شهید رضوانی در دوران دفاع مقدس راوی قرارگاه‌های خاتم‌الانبیا (ص)، کربلا، لشکر‌های ۵ نصر و ۳۱ عاشورا بود و مسئولیت ضبط و ثبت اتفاقات درون جبهه را بر عهده داشت. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در تازه‌ترین کتابش با عنوان «تاریخ‌نگاران و راویان صحنه نبرد» به فعالیت‌های سه راوی برجسته در دفاع مقدس پرداخته است که به مناسبت شهادت محمدتقی رضوانی در بهمن ماه در ادامه نگاهی به اقدامات وی در جنگ می‌اندازیم.

شروع کار در بهداری

شهید رضوانی در سال ۱۳۵۸ جوانی ۱۷ ساله بود که با رفتن به بهداری سپاه فعالیتش را در آن برهه مهم و سخت آغاز کرد. کارش را خیلی جدی شروع کرد و هر روز با مطالعه کتاب‌های پزشکی به اطلاعات دارویی‌اش می‌افزود. شرایط در کردستان جنگی بود و محمدتقی هر روز باید مجروحان زیادی را درمان می‌کرد.
در روز‌های آغاز جنگ، شهید خدامی همراه شهید رضوانی بهداری ایلام را راه انداختند و به دلیل شرایط سخت جنگی هر روز جمعیت زیادی را درمان می‌کردند. پس از چند ماه خدمت با مشاهده نیرو‌های شهید چمران دلش می‌خواست جلوتر برود و نزدیک خط باشد.

محمدتقی کم سن و سال، اما باتجربه و پخته عمل می‌کرد. پس از چندین ماه خدمت در بخش امداد و درمان، ایده‌ای در ذهنش شکل گرفت که کاری کند تاریخ جنگ ثبت و ماندگار شود. به ابراهیم حاجی محمدزاده، مسئول وقت دفتر سیاسی سپاه پیشنهاد داد کنار هر فرمانده یک راوی باشد که تمام اتفاقات را ثبت و ضبط کند. کار خطرناکی بود و حتی ممکن بود اطلاعات سری عملیات هم لو برود. راوی باید تمام مدت همراه فرمانده می‌بود.

هماهنگ با شهید باقری

شهید رضوانی خیلی زود خودش را در کار روایت پیدا کرد. بین راوی‌هایی که برای مأموریت می‌رفتند، چند نفری بودند که توانستند کار را سر و شکل بهتری دهند و با فرمانده رفیق شوند و کار را تکمیل کنند که محمدتقی یکی از آن‌ها بود. تصمیم بر این شد محمدتقی جای علی مینو راوی شهید حسن باقری کار کند. علی مینو شهید رضوانی را اینگونه برای شهید باقری توصیف کرده بود: «تقی بچه خیلی باهوش و منظم و متمرکزیه. وقتش رو بیخودی تلف نمیکنه. گیرایی بالایی داره.»

حسن باقری به مرور زمان با خلق و خوی محمدتقی آشنا شد. تنها هفت سال از او بزرگ‌تر بود و جزو جوان‌ترین فرماندهان جنگ به حساب می‌آمد. شهید باقری راوی‌گری در جنگ را قبول داشت. فکر می‌کرد با این کار، تاریخ جنگ برای آیندگان شفاف می‌ماند. اهمیتی که او برای این کار قائل بود راوی‌ها را سر ذوق می‌آورد. خودش هر روز به راوی‌ها گزارش و تحلیل می‌داد.

شهید باقری فرمانده باهوشی بود. باید کنار فرماندهی که عمیق فکر می‌کند یک راوی باهوش باشد تا بتواند پا به پای فرمانده پیش برود و تصمیم‌هایش را درک کند. توانایی درک مسائل ویژگی مهمی برای راوی بود. اگر راوی می‌توانست موقعیت را خوب درک کند می‌توانست یادداشت‌های درستی برای گزارش و ثبت اتفاقات بنویسد. راوی حسن باقری هم باید مثل خودش آدم باهوش و عمیقی باشد که تصمیم و عملکرد حسن را درست و دقیق ضبط کند. هماهنگی روحی بین شهید باقری و شهید رضوانی باعث می‌شد کارهایشان هم هماهنگ شود. محمدتقی به دلیل خلاقیتش خیلی زود در کارش پیشرفت کرد و نظراتش گره‌گشا بود.

در روز‌های آماده‌سازی برای انجام عملیات والفجر مقدماتی در بهمن ۱۳۶۱ خمپاره به سنگر نیرو‌ها در خط مقدم برخورد کرد و ترکش‌های خمپاره به محمدتقی، حسن باقری و بقایی خورد. چند ترکش کوچک به صورت شهید رضوانی خورد و ترکش اصلی به جایی در پشت گردنش اصابت کرد. محمدتقی در جا به شهادت رسید و آسمانی شد. روز تشییعش ولوله‌ای در شهر به پا شد. تابوتش را به مراسم شهید باقری در بهشت زهرا رساندند و همه را با هم دفن کردند؛ در قطعه ۲۴ پایین مزار شهید چمران.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار