انسجام و وحدت یکی از مهمترین شاخصهها و فاکتورهای کسب موفقیت در تمام زمینههاست، درست مانند آنچه در ۴۰ سال گذشته داشتهایم و با توجه به این دو مهم به سربلندی و افتخار دست پیدا کردهایم. ورزش نیز از این قاعده مستثنا نیست، اما آنچه این روزها دیده و شنیده میشود، چیزی خلاف این است. این روزها چهرههای نامآور و افتخارآفرین ورزش کشور بر سر بحث پاداشهای آنچنانی به تیم ملی فوتبال موضعگیریهایی داشتهاند که اگر خوب نگاه کنیم، متوجه میشویم که تمامی آن از سر درد و دلسوزی است. خوب میتوان متوجه شد که بهداد سلیمی، صمد نیکخواهبهرامی، بچههای قایقرانی، ملیپوشان کشتی و افتخارآفرینان دوومیدانی چه میگویند و چرا فریاد اعتراض سر میدهند، اما....
اما در این میان متوجه رفتارهای دوگانه مسئولان ورزش نمیشویم. آنها که باید آب باشند روی آتش اختلافات و کینهتوزیها، آنها که باید آرامش را دوباره به فضای ورزش برگردانند، با اظهارنظرهای جنجالی بیشتر در این آتش میدمند. رئیس کمیته ملی المپیک با این موضوع کاملاً منفعلانه برخورد میکند. معاون وزیر ورزش صراحتاً اعلام میکند که فوتبال تافته جدا بافته است و خود وزیر ورزش هم در حرفهایی که کاملاً غیرمسئولانه به نظر میرسد، میگوید از خودشان بپرسید که مشکلاتشان چیست!
این میشود که پایانی بر این مسئله نمیتوان متصور بود. هر روز یک حرف جدید و یک اظهارنظر تازه و البته بهحق از سوی ورزشکاران رشتههای غیرفوتبالی مطرح میشود و هر روز هم پاسخی در خور و قانعکننده به آن داده نمیشود.
بهتر است آقایان مسئول حداقل اگر پاسخی قانعکننده ندارند، در این آتش ندمند، نمک روی زخمشان نپاشند. ورزشکاران مدالآور و پرافتخار ایران سالهاست که با این تبعیض روشن ساختهاند و کار خودشان را کردهاند. آنها میبینند که همه چیز این ورزش در فوتبال خلاصه میشود، اما مدالآوری و کسب افتخار با آنهاست. میبینند و دم برنمیآورند، ولی ایراد کار اینجاست که امروز همانهایی که ادعای نگاه منصفانه به ورزش و رشتههای مختلف داشتند، طرز تفکر خود را رو کردهاند، همان طرز تفکری که سالهاست پشت آن پنهان شدهاند.
کافی است، ورزش کشور سال بسیار مهم و تأثیرگذار کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۰ را پیشرو دارد، حتی همین فوتبال شکست خورده هم باید تلاش کند تا بتواند بعد از ۴۶ سال به المپیک راه پیدا کند،، اما این همه کینهورزی و این همه عداوت و دشمنی کار را خراب میکند. متحد که نباشیم، به حاشیه رفتهایم و این خارج شدن از مسیر است، یعنی شکست در راه رسیدن به جایی که آوردگاه بزرگ جهان محسوب میشود.
المپیک، حضور و کسب موفقیت در آن نشاندهنده توسعه ورزش کشورهاست. المپیک میدانی است متفاوت با بازیهای جام ملتهای آسیا و حتی جام جهانی فوتبال و فوتبالیها بهطور حتم این تفاوت را نمیفهمند،، چون درکی از المپیک ندارند و نمیدانند که برای کسب مدال آن چه خوندلها باید خورد. نمیدانند که کارنامه موفقیت یک ورزشکار با مدال المپیک نهایی میشود، اما بقیه این واقعیتها را خوب میفهمند و حالا که این مسئله را درک میکنند باید به این جنجال پایان دهند. فوتبال و فوتبالیها اینقدر خوردهاند که اینچنین وقیح شدهاند. آنها دست درازی به بیتالمال را حتی در این روزها که حق با بچههای المپیک است، حق خود میدانند، اما آنکه این دعوا را میبرد فوتبال است، آن هم با حمایتهای روشن مسئولان ورزش!
پس کافی است، به کار خودتان برسید و مطمئن باشید که مردم فوتبالزده هنوز هم امیدشان به درخشش شما در میدانهای بزرگ ورزش، چون المپیک است. فوتبال با حاشیه سرپاست، اما این حاشیه بلای جان المپیکیها میشود. پس انسجام و وحدت خود را حفظ کنید، چون تا المپیک توکیو راه زیادی در پیش نیست، همانجا که فوتبال و آدمها و علاقهمندان مسئول و غیرمسئولش کاری از پیش نمیبرند.