پروسه انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال هنوز در حد گمانهزنی و مطرح شدن اسامی بزرگ در رسانههاست. تجربه ثابت کرده فدراسیون فوتبال در چنین مواقعی اصلاً عجله به خرج نمیدهد و بعد از اتلاف وقت زیاد در نهایت یک نفر را به عنوان شخص اول نیمکت انتخاب میکند، اما در این مدت زمان نامعلوم به جای بیخیالی طی کردن میتوان فکری به حال مشکلات زیرساختی و کمبود امکانات همیشگی کرد. تا زمانی که دغدغههای ابتدایی تیم ملی حل نشود، فرقی نمیکند چه کسی جانشین کیروش شود، چراکه تأمین امکانات اولیه خواسته تمام مربیان خارجی است.
با اتمام قرارداد کارلوس کیروش، تیم ملی پس از هشت سال بدون مربی مانده و با توجه به اینکه فعلاً رویدادی پیشروی تیم ملی نیست، زمان خوبی داریم تا چالشهایی را که در این سالها فرصتی برای بهانهگیری سرمربی پرتغالی بوده تا حد امکان برطرف کنیم. بارها گفتهایم که فدراسیون باید با بررسی گزینههای مختلف بهترین انتخاب را انجام دهد. از آنجا که بعد از رفتن کیروش فقط میتوان روی گزینههای خارجی فکر کرد باید شرایط را برای حضور سرمربی جدید آماده کرد. اسامی که در این چند وقت اخیر مطرح شدند، همگی از مربیان شناخته شده دنیا به شمار میروند. مربیانی که در فوتبال حرفهای اسم و رسمی دارند و علاوه بر دستمزد بالا، خواستههای دیگری هم خواهند داشت، خواستههایی که در دنیای مدرن مستطیل سبز منطقی هستند.
در مدت زمانی که کیروش سکان هدایت تیم را به دست داشت، بارها به خاطر مسائل زیادی از جمله نداشتن زمین تمرین مناسب، مدیران فدراسیون را به باد انتقاد میگرفت، انتقادی که البته به حق بود. این در حالی است که آقایان تلاش کردند با اعزام تیم به اردوهای خارجی تا حدودی از دست گلایههای سرمربی خلاص شوند، در حالی که علاج کار فرار از واقعیتها نیست. باید بپذیریم که رشته پرهزینهای، چون فوتبال هنوز نتوانسته امکانات سختافزاری مناسبی برای خود دست و پا کند، در صورتی که فدراسیون فوتبال بارها از کمکهای ریز و درشت وزارت و دولت استفاده کرده، آن هم در شرایطی که سایر رشتهها در حسرت چنین بذل و بخششهایی هستند. علاوه بر این، بودجهای که در اختیار فوتبال قرار میگیرد به هیچ وجه قابل مقایسه با دیگر رشتهها نیست. به عبارتی باید گفت: با رقمی که در اختیار فوتبالیها قرار میگیرد، میتوان کل ورزش کشور را به بهترین شکل اداره کرد. از سوی دیگر در هشت سال اخیر رقمهای هنگفتی بابت پاداش از سوی فیفا دریافت شده که به گفته مهدی تاج، ۹ میلیون دلار به عنوان پاداش به دست فدراسیون ایران رسیده، اما این رقم هنگفت نیز نتوانسته دردی از دردهای دائمی فوتبالمان را دوا کند.
مشکلات زیرساختی فوتبال بهگونهای است که هر مربیای هم که به جای کیروش بیاید باز هم به خاطر همین مشکلات بهانهگیریهایش را شروع خواهد کرد. ضمن اینکه مربیان بزرگی که وزارتیها علاقه خاصی به آنها دارند، پیش از عقد قرارداد تمامی امکانات کشور مقصد را تمام و کمال بررسی میکنند و در صورتی که انتظارات حرفهایشان برآورده نشود، مطمئناً حاضر به همکاری نخواهند شد. در سالهایی که مدعی حرفهایگری بودیم با مدیریت هزینهها میتوانستیم بخش زیادی از کمبودها را برطرف کنیم. کاش به جای پرداخت پاداشهای هنگفت، آن هم به خاطر پیروزی مقابل تیمهای ضعیف، بخشی از بودجه فوتبال را صرف ساخت ورزشگاه و زمین تمرین میکردیم تا امروز حسرت حداقل امکانات را نداشته باشیم، هرچند که احداث کمپی همچون کمپ اسپایر قطر در کشورمان رؤیایی به نظر میرسد، ولی با یک برنامهریزی بلندمدت کاربردی میتوان به اهداف بزرگی رسید.