سرويس فرهنگی جوان آنلاين: حسین آسیوند در دنیای تصویرگری نامی آشنا و شناخته شده است. وی از سال ۸۰ وارد کار هنری شده و تاکنون در ۲۵ نمایشگاه جمعی و ۱۰ نمایشگاه انفرادی شرکت کرده است. آسیوند همچنین برای تولید کتابهای تصویرگری با سازمان پژوهش کتابهای درسی و نیز با کانون پرورشی کتاب و نشر طلایی همکاری داشته است. مجموعه ۱۴ معصوم و پیامبران در قالب داستانهای مذهبی و تاریخی بیشترین ژانر کاری او بوده است. او در زمینه پینما هم با نشریات مختلف همکاریهایی داشته است و در حال حاضر نیز برای یک انتشاراتی لبنانی پینمای تخصصی کودکان تولید میکند. این هنرمند که مدتی است از ایران به آلمان مهاجرت کرده است به عنوان هنرمندی ایرانی در محافل و نمایشگاههای مختلف فعالیت دارد. با وی درباره هنر و صنعت پینما در ایران و آلمان گفتوگو کردیم.
چرا عرصه پینما یا همان کامیک را بهصورت جدی ادامه ندادید؟ عرصهای که در ایران با وجود علاقهمندی کودکان نگاه جدی دربارهاش وجود ندارد و میتواند عرصهای پر رونق باشد ولی نیست.
اینطور نیست. من این عرصه را بهصورت جدی ادامه دادم و کامیک را هم خوب میشناسم و انجام میدهم. اما باید بگویم در ایران کامیک خیلی بازاری نداشت و چندان سفارش نمیشد. در حال حاضر برای مجلهای بهنام «مهدی» در لبنان که زیرمجموعه حزبالله لبنان است کامیک انجام میدهم.
شما در آلمان عضو صنف نقاشها یا کامیک کارها شدید؟
قرار است عضو انجمن نقاشها شوم. خودم پیگیری نکردم. باید دنبال کارهای اداری این موضوع بروم.
این صنف به اعضای خودشان چه خدماتی میدهد؟
خدمات مختلفی دارند مثلاً به نمایشگاههای گروهی خبر میدهند و اطلاعرسانی میکنند، برای نمایشگاه انفرادی به اعضا کمک و هزینههای برگزاری نمایشگاه را کم میکنند و از اینطور مسائل مرتبط به کار و اگر جایی نیاز داشته باشید برایتان نامه نگاری میکنند. به طور کل اعضا طبق مقررات صنف در برنامههای سالانه حضور دارند.
یعنی فرق خاصی با انجمنهای داخل ایران ندارند؟
البته جاهایی همراهی و کمک انجمن صنفی در ایران بهتر است. در ایران خیلی به نمایشگاه اهمیت میدهند و نمایشگاهها هم خیلی شیک و خوب برگزار میشود. مثل خانه هنرمندان، درحالی که اینجا (آلمان) نمایشگاههایی را دیدم که برای تابلوهای نقاشان حتی قاب هم نداشتند. فقط در آلمان به نظرم رسانهها قوی هستند و گزارش و ... را روی کارهای هنری بهصورت کامل انجام میدهند که همین انعکاس خوب در معرفی و شناخت مؤثر است.
وضعیت آلمان در تصویرگری را چگونه میبینید؟
وضعیت خوبی حاکم است. تصویرگرهای معروف آلمانی مستمر کار میکنند. ناشران بزرگ و فعالی در حوزه کودک دارند، آتلیههای تصویرگری زیاد است چنانچه چند تصویرگر با هم کار میکنند و نمایشگاههای مختلفی برپا میکنند. متن داستانها خیلی قوی است یا بهتر بگویم در حد عالی است. نویسندهها خیلی قوی مینویسند به طوری که داستانهای کتاب کودک در آلمان جنبه تربیتی و تعلیمی خیلی بالایی دارند.
وقتی وارد کار شدید سبک خاصی را انتخاب کردید؟
بله، من سبک رئال کار میکنم. همین سبک رئال یا واقعگرایی را نسبت به متن یا داستانی که هست به سوررئال یا فانتزی تغییر میدهم، ولی هیچ وقت وارد کارهای مدرن یا فضای کاملاً شخصی نشدم.
شما از تولیدکنندگان شاخص آثار مذهبی هستید که کارهایتان در فضای مجازی و حقیقی شاخص است. آیا این تولیدات متأثر از سفارشهایی بود که قبلاً در قم بودید یا علاقه شخصی باعث شد بیشتر وارد فضای دینی شوید؟
علاقه شخصی خیلی و همینطور اطلاع تاریخی مهم است مخصوصاً برای کار مذهبی. مثلاً تصویرگری بخواهد داستان زندگی حضرت امام حسین (ع) را نقاشی کند، علاقه و روحیه شخصی نسبت به مقدسات اگر در وجود او باشد مطمئناً کار هم خیلی بهتر و مؤثرتر خواهد بود تا اینکه فقط نگاه سفارشی به کار باشد. اطلاع درباره مستندات تاریخی، فضا، لباس و زندگی دورههای مختلف همه اینها در گرایش من به کارهای مذهبی تأثیر داشتهاند.
چه شد که تصمیم به مهاجرت گرفتید؟
برای خلق کارهایم به تجربه و یادگیری بیشتر نیاز داشتم و به دلیل مسائل شخصی و داشتن فامیل به آلمان آمدم البته واقعیت امر این است که کمی هم بهخاطر فشار کار و عملکرد نادرست بعضی از ناشران مهاجرت کردم.
عملکرد نادرست ناشران چطور است؟
ناشران حقوق نشر را رعایت نمیکنند.
در این مدت نگرش آلمانیها به ایران را چطور دیدید؟
به نظرم معمولی است. یکسری هستند که به ایران سفر کردهاند یا مطالعه دارند آنها، چون خودشان درباره ایران اطلاعاتی دارند نگاهشان مثبت است، ولی بهطور کلی جوانان و نوجوانان آلمانی که اهل مطالعه و تحقیق نیستند و تحت تأثیر رسانهها قرار دارند خیلی از ایران چیزی نمیدانند. چیزهایی که از ایران میدانند از تلویزیون و روزنامههاست مثلاً ایرانیها درخاورمیانه نسبت به بقیه کشورهای منطقه تحصیلکردهتر هستند.
تفاوت عمده ناشران آلمانی و ایرانی را در چه میدانید؟
اول اینکه ناشران آلمانی ارتباط خوبی با ناشران خارجی دارند وکتابهای همدیگر را بهصورت مستمر چاپ و ترجمه میکنند. دوم آنکه نظم و قانون دارند همه اعم از تصویرگر، نویسنده و گرافیست از اول همه حقوق، کار و مسئولیتها با جزئیات برایشان مشخص شده است و طبق آن عمل میکنند.
خاطره جالبی از زندگی هنری در آلمان و تعاملاتتان دارید؟
سال اولی که اینجا آمده بودم با کمک یک خانم هنرمند آلمانی نمایشگاهی برگزار کردیم. شهردار اینجا به گالری ما آمد و سخنرانی کرد. برای من که به تازگی به این کشور آمده و توانسته بودم در کارم فعالیت کنم و تا حدی مطرح شوم، این برخورد جالب بود و اینکه دوستان ایرانی هم خوشحال بودند که یک اتفاق هنری از سوی یک هموطن در شهرشان در حال رخ دادن است.
با ایرانیهای هنرمند در آلمان چقدر ارتباط دارید؟
تقریباً چهار سال است ارتباط من با هنرمندان ایرانی فقط در نمایشگاههای جمعی یا سالانه بوده است. بیشتر هم با ایرانیهایی که خیلی سال است مقیم اینجا هستند ارتباط دارم.
به نظر شما چه اتفاقی افتاد که کارهای تصویرگران ایرانی در سالهای اخیر بهخوبی دیده شد؟
اولاً بهدلیل این است که کارهای تصویرگران ایرانی خیلی شاعرانه و خیالی است، دوماً تصویرگران ایرانی در اکثر جشنوارهها خیلی فعالانه شرکت میکنند. برهمین اساس به خوبی توانستهاند کارهای خود را ارائه دهند.
این دیده شدن چقدر در رشد تصویرسازی در ایران نقش داشته است؟
خود تصویرگرهای ما ظرفیت و توانایی خوبی دارند. دیده شدن تنها کمک میکند تصویرگر بداند چطور کارش را جهانی کند و سبک کار تصویرگری ایرانی را به بقیه بشناساند.
در آلمان دو نمایشگاه مشهور کتاب کلن و فرانکفورت وجود دارد. تحلیل شما از این نمایشگاهها با مشابه ایرانی آن چطور است؟
در فرانکفورت هر سال به عنوان بازدیدکننده بیشتر در بخش کودک شرکت میکنم. به نظرم فقط دکور غرفهها حرفهایتر هستند و تحلیل تنوع کتابها در فرانکفورت بیشتر است والا تفاوت زیادی ندارند.
با ناشران آلمانی هم کار کردید؟
جدیداً یک کار درحوزه نوجوان و جوان اول به صورت آنلاین کار کردم و بعد در قالب کتاب که هنوز کتاب آن چاپ نشده است.
در آلمان کتاب آنلاین بیشتر مخاطب دارد یا کتاب معمولی؟
کتاب معمولی خیلی بیشتر مخاطب دارد و رایج است.